برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

طنز/ گفت وگوی کتاب های یک کتابخانه

منبع
راه راه
بروزرسانی
طنز/ گفت وگوی کتاب های یک کتابخانه

راه راه/ گفتگوي چندين کتاب که مقابل تلويزيون در قفسه‌اي چيده شده بودند:

رمان تخيلي: من قول مي‌دم ترامپ دم آخر ايران رو با خاک يکسان مي‌کنه!
کتاب دفاع مقدس: داداش ما هشت سال جنگيديم که امثال ترامپ اين کار رو نکنن!
کتاب سياست خاورميانه: آره راست مي‌گه منم شاهدم!
کتاب روانشناسي: ولي ترامپ اصلا آدم نرمالي نيست!

کتاب اطلس آناتومي بدن: فکر مي‌کنم دريچه آئورت بدنش بسته شده که روي اعصابش تاثير گذاشته!
رمان عاشقانه: واي!!! چه خشن
کتاب روابط زوجين: بيچاره زنش! چه مي‌کشه از دستش!
کتاب روانشناسي: آره آبجي واسه همين مي‌گم مشکل داره ديگه!
کتاب هنري: به نظر من ترامپ در لحظه زندگي مي‌کنه، حتي به غلط!
کتاب دفاع مقدس: يک کلام از پدر عروس!
رمان تخيلي: ولي اگر حمله کنه من که مي‌پرم توي دريا و کل مسير رو به کشور ديگه شنا مي‌کنم!
کتاب طنز: داداش نوشته هات نم نکشه!! هار هار هار هار
کتاب آشپزي: فقط نمک به مقدار کافي بريزيد، ممکنه شور بشه
کتاب اقتصادي: اگر حمله کردن يارانه‌مون قطع شد چي؟؟!!!!
کتاب مد و پوشاک: يارانه رو ول کن من روز حمله چي بپوشم؟؟!!!
کتاب ديني: اولويت اينه که حجابتون کامل باشه خواهرم!

کتاب خاطرات حاج آقا: دوستان نگران نباشين کسي قرار نيست حمله کنه، دنياي آينده دنياي مذاکراته نه موشک!
کتاب روشنفکري: بسيار زيبا
کتاب فلسفي: اين حرف شما به لحاظ منطق و فلسفه درست نيست
کتاب تاريخ: حاج آقا چي مي‌گي شما؟!! مي‌دوني در گذشته چندين کشور رو با موشک زده؟!!!!
کتاب سياست خاورميانه: همين الان هم دارن عراق و سوريه رو بمب بارون مي‌کنن!
کتاب آموزش زبان: i don’t like war
کتاب روشنفکري: واي چه باکلاس!! بچه‌ها کي اينجا زبانش خوبه؟!!!
– در همين حين شخصي نزديک به قفسه‌ها شد، کتاب خاطرات حاج آقا را برداشت و با صداي بلند گفت: «اين کتاب خوبه؟!» و شخص ديگر پاسخ داد: «آره، همون خوبه»
کتاب خاطرات حاج آقا: دوستان من که دارم مي‌رم ولي يادتون باشه چي گفتم!!

کتاب روشنفکري: برو حاجي من يادداشت کردم خيالت راحت!!
– ناگهان شخصي که کتاب خاطرات حاج آقا را برداشته بود چند برگي از آن را پاره کرد
کتاب روشنفکري: نه!!!! خاطرات حاجي رو پاره پاره نکنين
کتاب طنز: آقا اينو من بايد مي‌گفتم
کتاب روشنفکري: صداي ما هيچ‌وقت خاموش نخواهد شد!! نه به پاره کردن اجباري!!
کتاب ديني: توبه کن برادر، توبه کن که بعدي نوبت خودته!
آن شخص با همان چند برگ شروع به تميز کردن شيشه‌ها کرد و به تميز کاري پرداخت و از قفسه کتاب‌ها فاصله گرفت.

طنز‌پرداز نويد ارتياني
  
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره