پارازیت روی سیگنال بورسی
دنياي اقتصاد/در حالي بورس تهران پس از افت نفسگير ۴۰ درصدي در ثلث دوم سال ۹۹، در هفتههاي اخير با رشد نماگرهاي اصلي خود همراه شده است و يک قدم تا تغيير فاز فاصله دارد که بار ديگر شاهد افزايش ضدتحليلها در شبکههاي اجتماعي هستيم. کانالهايي که گردانندگان آنها خود را کارشناس بازار سهام معرفي ميکنند؛ اما با دادن آدرس غلط به سهامداران تازهوارد سعي در انحراف معاملات به مقاصد منتخب خود دارند. اين نسخه انحرافي در حالي پيچيده ميشود که بهبود عوامل بنيادي، انتظار براي غلبه تحليل بر هيجان در معاملات سهام را افزايش داده است؛ اما پارازيتهاي ارسالي از سوي کارشناسنماها ميتواند در مجموع به تهديدي براي معاملهگران سهام تبديل شود. در اين ميان بررسيها مويد آن است که بهرغم سرازير شدن پول حقيقي به گردونه معاملات سهام، اين بازار همچنان نيازمند نگاهي ژرفتر نسبت به تحولات پيشرو است و همين امر سبب ميشود تا تحليل آن بهخصوص در بعد رفتاري و همچنين مواجهه بورساوليها با تحليلگران حرفهاي از اهميت بسياري برخوردار باشد.
بورس و فرابورس يک روز ديگر را هم سبزپوش به پايان رساندند و در حالي فاصله خود را با قيمتهاي ثبتشده در ماههاي نخست سال کمتر کردند که همچنان سو تعبير و نقص تحليل از شرايط موجود در کنار سادهانگاري وضعيت جاري ميتواند به سرمايهگذاران خرد آسيب بزند. بررسيهاي «دنياياقتصاد» مويد آن است که بهرغم سرازير شدن پول حقيقي به بازار سهام، اين بازار همچنان نيازمند ديدگاهي ژرفتر نسبت به تحولات پيشرو است و همين امر سبب ميشود تا تحليل آن بهخصوص در بعد رفتاري و همچنين مواجهه مردم عادي با تحليلگران حرفهاي از اهميت بسياري برخوردار باشد. روز گذشته رشد ۶/ ۲درصدي شاخصکل بورس تهران در حالي به ثبت رسيد که حالا پس از يک دوره افت نفسگير و بازگشت تعادل به نمادهاي کوچک بازار و پتانسيل آنها براي تغييرات سريع قيمت، نسخههاي غلط کارشناسنماها براي سهامداران ميتواند راه را براي محکمشدن جاي پاي تحليل و عقلانيت در بازار سهام ببندد.
رونق بازار سهام همچنان تداوم دارد. روز گذشته دومين هفته از دور تازه صعود قيمتها در بورس و فرابورس در حالي تداوم يافت که در اين روز وجود تقاضاي سنگين در بسياري از نمادهاي بازار سرمايه به رشد ۶/ ۲درصدي ميانگين وزني قيمتها در بورس تهران منجر شد و توانست شاخص کل اين بازار را به سطح يکميليون و ۴۲۷هزار واحد برساند. رشد روز يکشنبه در حالي روي داد که طي ماههاي اخير و همزمان با کاهش تقريبا دستهجمعي قيمتها در بازار يادشده بسياري از نمادهاي کوچک حاضر در اين بازار برخلاف نمادهاي شاخصساز در روزهاي مثبت شدن دماسنج اصلي بازار سرمايه همچنان در صف فروشهاي سنگين ميماندند و همين مساله راه را براي چرخش آزادانه سرمايه در ميان صنايع مختلف تا حدودي محدود ميکرد.
اين مساله نهتنها آزادي عمل سرمايهگذاران را با مانع روبهرو ميکرد بلکه سبب ميشد تا خشک شدن تقاضا در مقابل فروشهاي سنگين شرح داده شده به عاملي منفي براي آشتي سرمايهگذاران خرد با بازار سهام بدل شود. در حالحاضر اين مانع از سر راه برداشته شده است و رشد قيمت سهام و کفه سنگين تقاضا نهتنها در نمادهاي شاخصساز بلکه در نمادهاي کوچکي مشاهده ميشود که تا چندي قبل سقوط آزاد قيمتها در آنها خود به مانعي رواني براي افزايش تقاضا بدل شده بود.
بر اين اساس معاملات روز گذشته در حالي به پايان رسيد که در کنار رشد ۳۶ هزار و ۴۲۶ واحدي شاخصکل بورس تهران شاخصکل هموزن نيز به ميزان ۳۲/ ۲درصد افزايش يافت. اين نماگر که به دليل در نظر نگرفتن وزن هريک از سهمهاي موردمعامله دماسنج بهتري براي نشان دادن وضعيت معاملات در نمادهاي کوچک برخوردار است، برخلاف آنچه که پيشتر گفته شد روزهاي اخير پا به پاي دماسنج اصلي بازار سهام رشد ميکند و سطوح از دست رفته را يکي پس از ديگري پس ميگيرد.
افتادن از بام سادهانگاري
همانطور که در گزارشهاي پيشين نيز به آن اشاره کرديم رشد ياد شده که در روز گذشته با شدت بيشتري تداوم يافته از عوامل متعددي نشات ميگيرد که شايد بتوان از مهمترين دلايل آن به روند صعودي قيمتها در بازارهاي جهاني و لزوم يک صعود پس از يک ريزش ۹۰۰ هزار واحدي اشاره کرد. اين عوامل در کنار متغيرهاي ديگري نظير خوشبيني به آينده سياسي کشور و همچنين تعطيلي بسياري از بازارها سبب شده تا در روزهاي رخوت کرونايي بازارهايي نظير مسکن، طلا و ارز شرايط براي رشد قيمتها در بازار سهام فراهم شود.
نسخه نادرست «کارشناسنما»ها
اين روند صعودي نوپا در دو هفته اخير تبعاتي نيز داشته که بعضا عجيب بهنظر ميآيند. نخست اينکه در هفتههاي گذشته بسياري از کارشناسان بازار سرمايه در مصاحبههاي خود عواملي را براي توجيه صعود قيمتها مطرح کردند که مبناي منطقي چنداني نداشت. براي مثال بارها شاهد بوديم که قيمتهاي فعلي سهام با رخدادهايي مانند افزايش ارزش معاملات، ورود پول حقيقي و نقطه اوج آنها مقايسه و همين امر دليلي براي ارزندگي آنها تلقي ميشد. با توجه به آنکه در بازارهاي مالي ارزندگي قيمت بر اساس مولفههاي عددي نظير جريان نقدي و آتي شرکتها جايگزيني داراييهاي آنها محاسبه ميشود مشخص نيست که چرا عدهاي با مبنا قرار دادن يک رويداد با ويژگيهاي هيجاني سعي بر يکدست نشان دادن سهام موجود در بازار داشتند. البته اين امر قابلانکار نيست که در بازار سهام همواره نمادهايي وجود دارند که نهتنها ارزنده هستند بلکه ممکن است داراي پتانسيلهاي بالايي براي سرمايهگذاري نيز باشند با اين حال هيچگاه نبايد با يکدست فرض کردن بازار سهام به مانند بازارهايي نظير طلا و ارز، تحليل ارزش آنها را منوط به وجود عوامل سادهاي نظير عوامل يادشده کرد.
اين عوامل اگرچه ممکن است در يک روند صعودي منجر به تحکيم مسير پيشروي قيمتها شوند، با اين حال هيچگاه در هيچجاي جهان بهعنوان دليل رشد قيمتها تلقي نميشوند. در بازارهايي نظير سهام که هر دارايي خصوصيات خود را دارد و براي تحليل شدن نيازمند در نظر گرفتن عوامل جداگانهاي است بهنظر ميرسد که براي دادن تصويري واضح به مردم عادي از بازار سرمايه نيازمند انجام مصاحبههايي دقيقتر با اطلاعاتي جزئيتر هستيم تا از اين رهگذر شرايط لازم براي درک بهتر تفاوتهاي بازار سهام با بازارهاي سنتي فراهم شود.
براي مثال يکي از موضوعاتي که بارها در مصاحبههاي انجامگرفته طي روزهاي اخير به آن اشاره شده اين است که شروع رشد بازار و تداوم آن طي چند روز پياپي يکي از دلايلي است که ميتوان آن را بهعنوان گواهي براي آغاز روند صعودي در نظر گرفت.
اين مساله اگرچه ميتواند شروع دور تازهاي از رشد قيمتها را نويد بدهد، با اين حال خود مسالهاي است که بايد در کنار عوامل ديگر مورد ارزيابي قرار گيرد. البته اين نوشتار به دنبال بدبين کردن فعالان بازار سهام يا ارائه تصوير منفي از آنچه که اين روزها ميگذرد نيست، بلکه صرفا توضيحي است از آنچه که ميتواند فعالان خرد بازار سهام را در روزهاي پيشرو با ديدي بازتر به منظور رصد بازار هدايت کند.
نکتهاي که در اينجا حائزاهميت است دعوت سرمايهگذاران به حضور در نمادهايي است که بيشترين ارزش خريد را طي روزهاي گذشته داشتهاند. با توجه به آنکه ورود سرمايه به نماد يا نمادهايي خاص خود به تنهايي نميتواند بهعنوان دليلي براي ارزندگي سهام در نظر گرفته شود، انتظار ميرود که برخي از کارشناسان بازار سرمايه به جاي آنکه در جهت دادن آدرس غلط به سرمايهگذاران رفتار کنند حداقل در خلال صحبتهاي خود بين مفهوم ارزندگي و پر طرفدار بودن تمايز قائل شوند.
بررسيهاي «دنياي اقتصاد» از آمار معاملات انجام شده از ۲۱ آبان ماه تا پايان روز گذشته نشان ميدهد که در صدر فهرست صنايع با بيشترين ميزان معامله، دو گروه بانکي و خودرويي قرار دارند. اين نمادها اگرچه از گذشته دور مورد توجه بسياري از فعالان بازار سرمايه بودهاند، با اين حال کمتر زماني وجود داشته که تحليلگران نمادهاي ياد شده را ارزنده تلقي کنند و براي سرمايهگذاري (مطابق با اصول ارزشگذاري) رغبت چنداني به آنها نشان دهند. همين امر نشان ميدهد که اهميت به مسووليت اجتماعي در تبيين بازار سهام براي افراد عادي امري است که بايد بيشتر مورد توجه برخي تحليلگران قرار گيرد.
يک قدم تا فاز جديد؟
همانطور که ميدانيم و در بسياري از تحليلها و گزارشها به آن اشاره ميشود نوسان جزئي لاينفک از ذات بازارهاي مالي است که ميتواند هراز چند گاهي بنا بر تغيير عوامل بنيادي موثر بر آن روي دهد. همين امر سبب ميشود تا نتوان صرفا پس از يک افت ۴۲ درصدي که از سقف حدودي ۲ ميليون و ۱۰۰ هزار واحدي روي داده است، افزايش نزديک به ۱۸ درصدي شاخص کل بورس را به منزله عاملي قطعي براي افزايش قيمتها در بازار سهام در نظر گرفت. در اين ميان ذکر اين نکته نيز ضروري است که فراتر رفتن رشد بازار از ۲۰ درصد ميتواند آن را در عمل وارد فاز صعودي کند. بررسيهاي «دنياي اقتصاد» حکايت از آن دارد که در حال حاضر بازار سرمايه براي ورود به فاز صعودي جديد فاصله ۹/ ۱ درصدي دارد؛ اين مساله اگر چه سبب ايمن شدن روند مثبت فعلي از گزند ريزشهاي احتمالي نميشود اما با اين حال ميتوان آن را براي سنجيدن احتمال روند آتي بازار به فال نيک گرفت.
اما از تمامي اين مسائل که بگذريم در روزهاي اخير گفتههايي نيز درخصوص مصنوعي بودن اين رشد مطرح شده که بررسي آنها حکايت از نادقيق بودن ادعاهاي مطرح شده دارد. در حالي که در تامين مالي هزينههاي کمکمعيشتي مورد نظر نمايندگان مجلس،مقرر شده تا ۳۰ هزار ميليارد تومان ارائه کمکها از محل فروش داراييهاي دولت تامين شود، برخي بر اين باورند که افزايش بار مالي اين طرح بر دوش دولت سبب خواهد شد تا فروش داراييهاي دولت در بازار سرمايه نيازمند داغ کردن تنور بورس براي کشاندن دوباره مردم به اين بازار باشد. اين در حالي است که طي هفتههاي اخير آنچه که بر سنگيني کفه تقاضا در بورس و فرابورس افزوده نه تقاضاي شرکتهاي فعال در بازار سرمايه و اشخاص حقوقي بلکه تمايل اشخاص حقيقي فعال در اين بازار به خريد سهام بوده است. بنابراين اگر قرار باشد رشد اخير را بازارگرمي دولت براي کشاندن مردم و جذب سرمايههاي سرگردان به بازار سرمايه در نظر بگيريم بايد رفتار اين تقاضا را در افزايش خريدهاي حقوقي دنبال کنيم که طي هفتههاي اخير در کليت بازار سهام مشاهده نشده است.
دست پر تقاضا
بررسي عملکرد بازار سرمايه در هفتههاي اخير حکايت از آن دارد که بيشتر صنايع بورسي به سبب افزايش تقاضاي خريد از سوي اشخاص حقيقي رشد قيمت داشتهاند. از ميان اين گروههاي صنعتي که بيشترين بهره را از ورود پول حقيقي برده گروه فرآوردههاي نفتي است که پالايشگاهيها را در خود جاي داده و پس از آن گروههايي مانند چند رشتههاي صنعتي، محصولات شيميايي، خودرو، ساخت قطعات و فلزات اساسي قرار دارند.
روز گذشته از مجموع ۳۴۶ نماد معامله شده در بورس تهران قيمت پاياني ۲۸۴ نماد معادل ۸۲ درصد از کل سهام موجود عملکرد خود را با قيمت پاياني مثبت به اتمام رساندند و ۴۴ نماد ديگر معادل ۱۳ درصد در محدوده منفي قيمت پاياني به انتظار شروع معاملات فردا نشستهاند.
همچنين از کل نمادهاي يادشده ۲۰۵ نماد معادل ۵۹ درصد صف خريدي به ارزش ۱۹۵۰ ميليارد تومان داشتند و ارزش صفهاي فروش نيز در ۲۱ نماد از ۱۴۶ ميليارد تومان فراتر نرفت. ارزش معاملات خرد در اين بازار نيز به ۱۵ هزار و ۱۶ ميليارد تومان رسيد که اگر اين رقم را در کنار ارزش معاملات خرد فرابورس بگذاريم از ۲۰ هزار ميليارد تومان در کل بازار سرمايه فراتر ميرود.
گفتني است فرابورس نيز هر روز عملکردي مشابه با بورس تهران را به ثبت رساند و از مجموع ۱۳۲ نماد معامله شده در اين بازار پذيراي ۱۱۱ نماد با قيمت پاياني مثبت بود. در اين روز ارزش صف خريد در ۸۲ نماد به حدود ۹۸۰ ميليارد تومان رسيد و در مقابل تنها ۸ نماد صف فروش ۴۱۶ ميليارد توماني داشتند. در اين روز خالص تغيير مالکيت از سرمايهگذاران حقوقي به حقيقي در بورس تهران ۷۱۱ ميليارد تومان و در فرابورس ۱۸۱ ميليارد تومان بود.