جهان تشنه نفت
شرق/جهان گرفتار قيمت نفت شده است. تا همين چند ماه پيش تقاضا اينقدر پايين بود که کسي فکر قيمت نميکرد؛ فکر قيمت ميکرد اما قيمت پايين، رکود، کمبود انگيزه شرکتها براي سرمايهگذاري و کسري بودجه. بحث آغاز مذاکرات هستهاي ايران که پيش آمد، بازار چنان ترسيده بود که واکنش قيمتي نشان داد و اندکي از قيمت افتاد. در گزارشها مکرر ميشد ديد که ميگويند بازار جا براي نفت ايران ندارد. دو گروه، اوپکيها و تگزاسيها از بازگشت نفت ايران هراس داشتند. اولي، اوپکيها، کشورهايي که قيمت پايين يکساله رمق اقتصادشان را گرفته بود، همه با کسري بودجههاي کمسابقه روبهرو بودند، در برخي موارد مانند عراق کمپولي دولت و ناتواني از پرداخت حقوق کارمندان و معلمان، مردم را به خيابانها آورده بود. تازه اوپک و متحدان با توافقي که بسيار دشوار حاصل شد توليد خود را تا رقم تاريخي 10 ميليون بشکه در روز پايين آورده بودند؛ رقمي معادل 10 درصد کل توليد نفت جهان.
شيل آمريکا، يا بهاصطلاح تگزاسيها هم اوضاع مناسبي نداشتند. قيمت پايين، توليد گرانقيمت شيل را زمين زده بود و خبر ورشکستگي پشت ورشکستگي منتشر ميشد. توليد نفت شيل آمريکا مطابق دادههاي رسمي اداره اطلاعات انرژي آمريکا تنها در سال 2020، هشت درصد سقوط کرد؛ بزرگترين کاهش سالانه ثبتشده تاکنون.
در اين شرايط و درحاليکه جهان اتفاق خارقالعادهاي چون قيمت منفي را تجربه کرده بود –اتفاقي که تحليل چرايي آن براي کارشناسان هم چندساعتي زمان گرفت- آغاز مذاکرات هستهاي ايران و لغو احتمالي تحريمها که راه را براي بازگشت نفت ايران هموار ميکرد، کابوسي براي بازار شد. قيمتهاي شکننده که به ضرب و زور کاهش توليد و دستکاري در بازار به دست آمده بود، در معرض تهديدي جديد قرار گرفت. تجار به آن روي خوش نشان ندادند و در هر فرصتي آن را تهديدي براي تعادل لرزان بازار عنوان ميکردند.
اما شرايط خيلي زودتر از آنچه تصور ميشد، عوض شد. اگرچه گزارش نهادهايي چون آژانس بينالمللي انرژي، خودِ اوپک يا گلدمنساکس والاستريتي نيمه دوم سال 2021 را زمان بهبود نسبي تقاضا عنوان کرده بودند، شرايط آخرالزماني که کرونا بر بازار حاکم کرده بود، باور آن را دشوار ميکرد. وزير نفت عربستان هربار در اوپک، حتي تا اجلاس دو ماه گذشته آن در عموم و احتمالا در جلسات دربسته ميگفت: «هنوز بايد بينهايت محتاط باشيم» و راضي به افزايش توليد نميشد و البته حرفش به کرسي مينشست؛ چراکه در غياب قدرت مقابل خود در اوپک، يعني ايران و حتي ونزوئلا قدرت مطلق حاکم بر اوپک شده است. روسيه که تحت عنوان اوپکپلاس به اوپک پيوسته بود، چندان از سازوکارهاي اين سازمان مطلع نبود و باري که با سعودي بر سر قيمت سرشاخ شد، رياض در دو ماه شکستي سخت به او تحميل کرد و مسکو نيز دنبالهروي رياض شد.
بههرحال خروجي اين وضعيت شد اينکه تقاضا، پيامد واکسيناسيون در بخشهايي از جهان موجب رونق حملونقل و تقاضاي سوخت خودرو و جت شد و رشد اقتصادي در چين، اروپا و ايالاتمتحده واقعا بالا گرفت، اما اوپک بر سر افزايش قطرهچکاني عرضه توافق کرده بود. ذخاير عظيم کشورهاي مصرفکننده که در دوران ارزانخري درست شده بود، آب رفت و امروز تنها چين است که بنا بر اعلام رويترز ذخيرهاي 150ميليونبشکهاي دارد. ترس از کمبود تقاضا و عرضه متناسب تا امروز برنت را به سقف 74دلاري چسبانده و سر بازايستادن هم ندارد. اوپک در اجلاس قبلي خود نيز بر همان روال سابق باقي ماند و راضي به افزايش توليد بيشتر نشد؛ فقط 350 هزار بشکه در ماه. هنديها، سومين مصرفکننده نفت جهان که گزارشها ميگويند موتور محرک تقاضاي جهان تا يک دهه آينده است که فرياد اعتراض به اوپک و دستکاري قيمتي آن را مدتها پيش شروع کردند تاجاييکه با متحد ديرينه، سعودي، تا پاي جدال لفظي تند و حتي کاهش 75درصدي خريد هم پيش رفتند.
اين به کنار، هفته گذشته آژانس بينالمللي انرژي، مشاور مصرفکنندگان که همين دو، سه هفته قبلش با ژست محيطزيستي گزارشي منتشر کرده بود که جهاني ديگر بايد ساخت و از همين امروز بايد سرمايهگذاري در سوخت فسيلي را متوقف کرد، در بيانيهاي از اوپک خواست لطفا کمي سوخت فسيلي بيشتر توليد کند، مبادا قيمت از اينکه هست بالاتر برود.
مسير گزارشها هم عوض شد. براي نمونه کريستين مالک، تحليگر نامآشناي جي.پي.مورگان پنجشنبه گذشته در مصاحبهاي گفت بخواهيم يا نه جهان بهزودي نيازمند نفت ايران خواهد شد. از اين دست سخنان کم نيست و مشت نمونه خروار.
اما روز چهارشنبه، 26 خرداد، تجار و دلالهاي بزرگ نفتي گرد هم آمدند. همه بزرگان جمع بودند؛ ويتول، ترافيگورا، گلنکور و گانوور و مخرج مشترک حرفها نگراني از افزايش قيمت بيرويه بود. راسل هاردي از ويتول گفت با اين شرايط اگر ايران هم به بازار بازگردد، قيمت نفت دستکم 70 تا 80 دلار خواهد بود؛ يعني قاعدتا بدون ايران قيمت بالاتر هم هست. مدير بخش نفت گانوور حتي نفت صد دلاري را کاملا محتمل دانست و گفت شيب عرضه با تقاضا متناسب نيست. گلدمنساکس خيلي پيش از اينها به جهان هشدار کمبود عرضه را داده بود و تابستان را با نفت 80دلاري بسته بود.
مشکل ديگر بازار که بازگشت ايران را معنيدارتر از هميشه ميکند، ظرفيت مازاد است. همان کريستين مالک در مصاحبهاش از نبود ظرفيت مازاد توليد در جهان ابراز نگراني کرده، گفته بود جز امارات، عراق و عربستان سعودي ديگر کشوري نيست که ظرفيت مازاد داشته باشد.
به اينها اضافه کنيد که اوپک به کنار سقف اضافه توليدي که آژانس بينالمللي انرژي براي کشورهاي غيرعضو اوپک تا سال 2022 پيشبيني کرده است، سرجمع 1.6 ميليون بشکه است. اين در حالي است که تا پايان امسال مطابق برآورد اکثر قريببهاتفاق گزارشها تقاضا به صد ميليون بشکه در روز بازميگردد. يعني 10 ميليون بشکه بالاتر از مصرف امروز و حتي اگر اوپک غول 6.5 ميليون بشکهاي خود را از شيشه بيرون بياورد، بازهم عرضه به تقاضا نميخورد.
حالا زمان بازگشت ايران به بازار با خيال راحت است. به نظر ميرسد اگر ايران تحريم نباشد، بازار مشتري زياد است. اگر تا پيشازاين حرف از تخفيف و عقد قراردادهاي بدون مقصد براي جلب مشتري بود، حالا بازار تشنه است و نيازي به کار اضافه نيست. نفت بسياري از چاههاي معطلمانده ايران ميتوانند به رگ اقتصاد جهان تزريق شود. وزير نفت کشورمان همين چندوقت پيش گفت سهم ما از بازار 6.5 ميليون بشکه است. امروز عرضه و تقاضا ميگويد سرمايهگذار و فناوري که باشد، فاندامنتال بازار اجازهاش را خواهد داد. فقط به شرط اينکه رئيسجمهور بعدي با شعار شکستخورده خامفروشي را متوقف ميکنم، صنعت نفت ايران را معطل نکند. ساخت پالايشگاه و توليد فراوردههاي نفتي همه کارهايي درخور و شايسته است و کسي با آن مخالفتي ندارد اما زمانبر است و مهمتر از آن بههيچعنوان جايگزين فروش نفت خام نيست. اقتصادهايي مثل ايالاتمتحده و قدرتهايي مانند روسيه روزانه بيش از 10 ميليون نفت خام توليد ميکنند. يا بزرگترينِ بازار، عربستان سعودي، هيچوقت پالايش و فراوري را جايگزيني براي توليد روزانه نفت خام نکرده است. اساسا قدرتهاي نفتي به سمت سرمايهگذاري در بخشهاي پالايشي در ديگر نقاط جهان ميروند. سعودي هند و پاکستان را هدف گرفته است. فقط در يک نمونه پاکستان و در يک قرارداد 10 ميليارد دلار سرمايهگذاري کرده است. توليد و فروش بالاي نفت قدرت سياسي و امنيتي است؛ هرچه بيشتر، قويتر. شما بفروشيد، خام بفروشيد.