چرا رهبر انقلاب واکسن ایرانی کرونا را مایه افتخار ملی میدانند؟
ايرنا/ امروز رهبر انقلاب اسلامي اولين نوبت واکسن ايراني کرونا را دريافت کردند و پس از دريافت واکسن تصريح کردند: اصرار ميشد از مدتي پيش از واکسن استفاده کنم گفتم منتظر ميمانيم تا انشاءالله واکسن داخل کشور توليد بشود و از واکسن خودمان استفاده کنيم؛ اين افتخار ملي را پاس بداريم.
به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنهاي، رهبر انقلاب پيش از اين نيز به موضوع «توليد واکسن ايراني» پرداخته بودند و از دانشمندان جوان کشورمان خواسته بودند براي تحقق آن تلاش کنند.
ميگفتند نميتوانيد!
«در داخل کشور خودمان از اولي که اين مساله هستهاي مطرح شد عدهاي نامه نوشتند و گفتند آقا ما فيزيکدانيم. اينکه ميگويند ما توانستهايم دستگاههاي سانتريفيوژ را راه بيندازيم، اصلاً واقعيت ندارد!»( ۱۳۸۶/۱۰/۱۳) «اين را که از دست اين جوانها کار برميآيد»، بعضيها قبول نداشتند، باور نداشتند ميگفتند «آقا نکنيد، فايدهاي ندارد، نميشود، نميتوانيد» ميگفتند نميتوانيد.» (۱۳۹۷/۰۱/۰۱)
اين روايت حضرت آيتالله خامنهاي از ماجراي پيشرفت هستهاي ايران اسلامي با ميدانداري جوانان است. موضوعي که با ترديد و انکار بعضيها روبه رو بود اما به نتيجهاي شيرين و اميد و اقتدارآفرين منجر شد. شبيه همين ماجرا در قضيه «سلولهاي بُنيادي» هم اتفاق افتاد: «عين همين قضيّه در مورد سلّولهاي بنيادي بود؛ وقتي مرحوم کاظمي و اين جوانان عزيزي که بحمدالله امروز هم هستند، توانستند سلّولهاي بنيادي را که يک کار بسيار بزرگ در مسائلِ زيستيِ انساني است انجام بدهند، يک عدّهاي باز همان وقت به ما پيغام مي دادند که خيلي باور نکنيد. بعضيها آمدند اينجا به خود من گفتند؛ گفتند اينها را خيلي باور نکنيد، اينها خيلي قابل قبول نيست. نه، قابل قبول بود و باور هم کرديم و آن وقت درست بود، بعد از آن هم ده برابر پيشرفت کرد.»( ۱۳۹۹/۱۰/۱۹)
ماجراي واکسن ايراني...
شيوع ويروس کرونا هم صحنه ديگري براي ميدانداري جوانان و نخبگان ايراني بود. يکي از نکات مورد توجه رهبر انقلاب در اين قضيه، تشويق دانشمندان کشورمان براي دستيابي به «واکسن ايراني» بود. ايشان در ۱۷ ارديبهشت ماه ۱۳۹۹ خواستار اين شدند که محققين کشورمان بر روي موضوع توليد واکسن کار کنند: «شنيدم خوشبختانه کارهاي خوبي هم در زمينهي توليد دارو براي اين ويروس جديد [کرونا] انجام گرفته يا تحقيقاتي براي واکسن دارد انجام ميگيرد دانشمندان خوب ما، دانشمندان جوان ما، محقّقين کارآمد ما بنشينند، روي مساله واکسن همين ويروس کرونا و توليد واکسنهاي مختلف کار کنند.»( ۱۳۹۹/۰۲/۱۷ ) و چند روز بعد طي ارتباط تصويري با ستاد ملي مبارزه با کرونا ابراز اميدواري کردند که جوانان ايراني بتوانند واکسن را توليد کنند: «اين ويروس متقلّب آن طور که متخصّصين ميگويند شناختش خيلي دشوار است و من اميدوارم انشاءالله در اين زمينه ما مثل بسياري از زمينههاي ديگر بتوانيم هنر استعداد ايراني را به دنيا نشان بدهيم و جوانهاي ما بتوانند واقعاً اين ويروس را هر چه زودتر بشناسند و واکسن مقابله با آن را فراهم کنند.»( ۱۳۹۹/۰۲/۲۱)
اين تأکيد حضرت آيتالله خامنهاي علاوه بر ابعاد علمي برخواسته از يک منطق مستحکم هم بود. موضوعي که بعدها ضرورت آن براي «حفظ سلامت عمومي مردم» روشنتر شد: «ديديد مسئولين گفتند که واکسن را از فلان مرکز جهاني خريدهاند، پولش هم دادهاند و او نميدهد واکسن را؛ يعني دنيا اين جوري است.» (۱۴۰۰/۰۳/۲۶)
واقعيت اين است که فراگيري کرونا در کشور صحنه يک آزمايش و تلاش عمومي بود. کشور در روزهاي ابتدايي حتي از لحاظ مسائل ابتدايي همچون ماسک و مواد ضدّعفونيکننده هم دچار مشکل بود: «ما اوّلي که کرونا آمد، اگر يادتان باشد، حتّي ماسک نداشتيم. امکانات براي اينکه مردم ماسک بزنند، به قدر کافي در اختيار کشور نبود؛ يا اين مادّههاي ضدّعفونيکننده در اختيار نبود.»( ۱۴۰۰/۰۱/۰۱) اما «در داخل تلاش کردند، از لحاظ ماسک خودکفا شديم ما خودمان توليد کرديم جوانهاي ما، مردم ما، در خانهها و در مسجدها ماسک يا موادّ ضدّعفونيکننده را توليد کردند.» (۱۴۰۰/۰۱/۰۱)
اما اين نقطه پايانِ افتخارآفرينيهاي ملي با اتکاء به ظرفيت و توان داخلي نبود. اين مسير ادامه يافت و «همين طور پيش رفتيم تا رسيديم به واکسن که امروز واکسن از راههاي مختلف و در چند طريق بحمدالله در طريق توليد و آزمايش و به فعليت رسيدن است. اين مايه آبرو براي کشور شده؛ يعني بعضي تحليلگرهاي خارجي که باانصاف هستند تحسين مي کنند کشور ما را.» (۱۴۰۰/۰۱/۰۱ ) ماجراي «واکسن ايراني کرونا» اين بود که «جوان هاي ما منتظر نماندند که دستهاي بخيل خارجيها به ما واکسن بفروشند از همان روزهاي اوّل شروع کردند به تلاش کردن، کار کردن؛ از طرق مهمّي در زمينه واکسن کار کردند تا رسيدند به واکسن... واکسن داخلي را به وجود آوردند و ما شديم جزو پنج شش کشوري در دنيا که ميتواند واکسن کرونا را توليد کند و زيرساختهاي خوبي هم دارد. به من گفتند که ميتوانند در ماه، گمانم حدود ۵۰ ميليون، ۳۰ ميليون... واکسن توليد کنند و بين مردم تقسيم بشود.» (۱۴۰۰/۰۳/۲۶)
چرا واکسن ايراني کرونا مايه افتخار ملي است؟
ماجراي توليد واکسن ايراني کرونا و خودکفايي در عرصه سلامت عمومي علاوه بر ابعاد علمي و تحقيقاتي داراي عقبه مهمي هم هست. از جهت تاريخي «از اول قرن ۱۹ ميلادي که پاي غربيها به ايران باز شد دائماً به وسيله عوامل و دستيارانِ خودشان، با تحليل هاي گوناگون، توي سر ملت ايران مي زدند؛ ملت ايران را تحقير مي کردند، به ملت ايران مي باوراندند که نميتواند، عُرضه اقدام علمي و پيشرفت علمي ندارد، توانايي کار کردن و روي پاي خود ايستادن را ندارد. سردمداران رژيم پهلوي و قبل از او، مکرر ملت ايران را تحقير ميکردند. اينجور وانمود ميکردند که اگر پيشرفتي متصور است، اگر کار بزرگي بايد بشود، بايد به وسيله غربيها بشود؛ ملت ايران توانايي ندارد.»( ۱۳۹۰/۰۳/۱۴ ) و امروز هم «دشمنان ميخواهند به ملت ايران و به جوان ايراني بباورانند که شما نميتوانيد بدون ارتباط و اتصال با قدرتهاي سلطهگر به جايي برسيد.»( ۱۳۸۷/۰۳/۱۴)
در نقطه مقابل اما «امام بزرگوار شعار ما ميتوانيم را به ما تعليم داد، انقلاب به ما جرأت داد که بگوييم ميتوانيم.» (۱۳۹۱/۰۱/۰۱)
در واقع دو رويکرد کلان «اتکاء به بيگانگان» يا «اتکاء به توان داخلي» در نقطه مقابل هم قرار دارند: «وقتي اعتماد به نفس نبود، حالت انسان، حالت انتظار کمک ديگران و انتظار دستگيري ديگران است. مثل آدم مفلوک و زمين گير يک گوشهاي نشسته، منتظر است يک نفري از آنجا عبور کند، يک کمکي به او بکند. نقطه مقابلش حالت استغناء است: انسان منتظر نباشد که براي او بياورند. وقتي منتظر نبود، در انديشه فراهم کردن نيازهاي خود بود، اين استعدادهاي موجود در وجود او - استعدادهاي نهفته در وجود يک ملت - به کار ميافتد. استعدادها که به کار افتاد؛ استعدادي که بالقوه بود، بالفعل شد و موفقيت کسب کرد، يک موفقيت به صورت خوشهاي موفقيتهاي بعدي را به وجود ميآورد.»( ۱۳۸۶/۱۰/۱۳) و اگر «اعتماد به نفس ملي» در ملتي بُروز کند «مهمترين تأثيرش اين است که حالت انتظار کمک و دستگيري از ديگران را از انسان مي گيرد. ملتي که به خودش اعتماد ندارد، هميشه منتظر است براي او چيزي فراهم کنند و به او بدهند. وقتي منتظر بوديد برايتان غذاي آماده بياورند، ديگر غذا درست نمي کنيد؛ غذا درست کردن هم بلد نمي شويد.»( ۱۳۸۶/۱۰/۱۳)
در اين صحنه «پيشرفت علمي» با اتکاء به توان و استعدادهاي جوانان، نقش موتور محرک و پيشرانِ حرکت جامعه را دارد: «هر پيشرفت علمي، يک حرکت بزرگ و يک بشارت بزرگ به اين ملت است که مي تواند.»( ۱۳۹۰/۱۲/۰۳)
لذا براين اساس و با توجه به اين عقبه فکري و تاريخي «واکسني که براي کرونا آماده شد مايه افتخار است؛ اين را انکار نکنند؛ اين مايه عزّت يک کشور است، مايه افتخار کشور است.»( ۱۳۹۹/۱۰/۱۹)
پيش بهسوي قلّههاي پيشرفت!
نکته مهم اين است که «امروز ما ميبينيم که عنوان «ما مي توانيم» در همه هست. واقعاً هم اگر بگويند آقا شما مي توانيد بزنيد روي دست صنعتگران پيشروِ دقيقترين و ظريفترين صنايع دنيا، شما مي گوييد بله؛ اگر همت کنيم، تلاش کنيم، مي توانيم. واقعاً جوان دانشمند مسلمانِ در جمهوري اسلامي خودش را قادر بر هر کاري مي داند.»( ۱۳۸۷/۰۲/۱۴ ) و با چنين چشماندازي «قطعاً نيروي جوان کشور ما، نيروي انساني کشور ما، نخبگان کشور ما، قادرند به قلّههاي پيشرفت همهجانبه، کشورشان و ملّتشان را برسانند امروز هر کار علمي و فناوري در کشور که زيرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ کُننده ايراني، جوان ايراني، و نخبه ايراني برميآيد؛ هيچ چيزي وجود ندارد که ما بگوييم استعداد ايراني و نخبه ايراني قادر به ايجاد آن، توليد آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اينکه زيرساخت آن در کشور وجود نداشته باشد که بايد آن زيرساخت را ايجاد کرد. وضع و سطح استعداد کشور ما يک چنين سطحي است.» (۱۳۹۲/۰۷/۱۷)