طوفان دیگری در راه است

خبرآنلاين / محور اصلي داستان اين اثر خواندني شجاعي، تحول و به عبارت بهتر، تولد دوباره است؛ زندگي مجددي که براي تک تک شخصيت هاي کتاب اتفاق مي افتد و داستانک هاي نقل شده در لا به لاي داستان اصلي، ماجراي همين تغيير و تحول ها براي شخصيت هاست. قسمت اعظم کتاب از زبان زني به نام زينت روايت مي شود که در گذشته خواننده و رقاص بوده ولي بنا به دلايلي توبه کرده و تبديل به يکي از بندگان مقرب خدا مي شود. زينت در يکي از شب هايي که مشغول اجراي برنامه در يک عروسي بوده با نوجواني به ظاهر ديوانه به نام کمال مواجه مي شود که تصميم مي گيرد به نوعي به او کمک کند. زينت که حکم مادر اين پسر را پيدا کرده با او به روستايي فرار مي کند و وسايل ادامه تحصيلش را فراهم مي کند و حتي او را براي تحصيل به خارج از کشور مي فرستد. زينت در طول داستان مشغول تعريف کردن مراحل رشد و بالندگي نوجوان گم شده براي حاج امين پدر کمال است که هم او باعث به مرز جنون رسيدن پسرش شده بود و اکنون يکي از مهره هاي سرشناس و ثروتمند و خيّر است. زينت حاج امين را قدم به قدم با زندگي پسر گمشده اش که از طرف پدر طرد شده بود آشنا مي کند و در همين حين او چشم درون او را باز مي کند تا اين که ... شايد بتوان داستان اين کتاب را مصداق جمله معروف «راه هاي رسيدن به خداوند به تعداد مخلوقات اوست» دانست.