سرمقاله همدلی/ حکایت برخی موضعگیریها
همدلی/ « حکایت برخی موضعگیریها » عنوان سرمقاله روزنامه همدلی نوشته رضا صادقیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
پخش گفتوگو با کاندیدای ریاست جمهوری برای مرتبهای دیگر نشان داد اکثر مدیران ارشد در کشور توانایی دفاع از کارنامه خودشان را حتی در حد ارایه پارهای از توضیحات، شرح رویدادها و تصمیمات سابق را ندارند.
اول: تکیه و تاکید سعیدجلیلی به داشتن برنامه برای اداره کشور، فروش نفت در زمان دولت روحانی، تشکیل دولت سایه و برگزاری جلسات به وزیران دولت سیزدهم، وقوع بیانظباطی مالی در ماجرای چای دبش، طی کردن مسیر توسعه در طول چند سال، استفاده از ظرفیتهای پنهان و... در عبارت «عمق راهبردی» نهفته است. چنین عبارتهایی به دلیل نداشتن سبقه مشخص و قابل سنجش در ادبیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، حامل هیچ معنایی نیستند، اما توانایی بارگذاری عبارتهای دیگری را به خوبی دارند. چون کلماتی بیهویت، خالی از معنی و ناپیدا هستند. از همینرو میتوان صدها و هزاران سیاست و برنامه را به همین واژه خلق شده حوالت داد. به صورت مشخص؛ وقتی در گفتوگو از کلیدواژهها و عبارتهای مشخص استفاده میکنیم، امکان ندارد رنگ قرمز را به جای رنگ زرد انتخاب کنیم و کاربری تایر دوچرخه را به جای تایر خودرو تغییر بدهیم. اما میشود با کلیدواژه عمق راهبردی این را به جای آن یکی استفاده کرد. مانند انجام تهاتر تجارت بینالمللی که در دنیای امروز دستاوردی به غیر از سوختن فرصتها را به همراه نخواهد داشت.
دوم: طی چند برنامه تلویزیونی “محمدباقر قالیباف” از برداشته شدن تحریمها میگوید، اما در مجلس گذشته طرح «اقدام راهبردی برای تحریمها» تصویب شد و در عمل گرهای فروبسته به گرههای قبلی افزود. به نظر میرسد وقتی کسی و کسانی و طیفی طرحی را با سر و صدای زیاد در مجلس به تصویب میرسانند و باور راسخ دارند که تحریمهای حتی به گوشه سفره مردم آسیبی نخواهد رساند، میبایست همین الان هم از همان طرح راهبردی و تحریمها دفاع کنند. اتفاقا در همان ایام برای مرتبهای دیگر از کلیدواژه عمق راهبردی چنین طرحی بسیار دفاع شد. اما این روزها نه آن طرح را قابل دفاع میدانند و نه اینکه حاضر هستند درباره خلق ظرفیتهای جدید در دوران تحریم سخنرانی کنند.
سوم: آقای زاکانی هم چنین روشی را در هنگامه تبلیغات انتخاب کرده است. مدیر عامل سابق مترو به دلیل اجرا شدن طرح حجاببانها از مدیریت مترو تهران رفت و یا برکنار شد. عکسها و موضعگیری معاونت شهرداری تهران درباره همین طرح هم در خبرها هست. پس دلیل انکار چنین عملکردی چیست؟ به نظر میرسد دفاع از چنین عملکردی در زمانهای که دغدغه بخش زیادی از شهروندان اجرا و یا عدم اجرای چنین طرحی است بسیار دشوار است. انکار یک عملکرد، طرح، رویکرد و برنامه بیش از آنکه منکر شدن همان طرح و روش باشد، انکار خودمان و به عبارتی انکار مدیریت شخص مدیر ارشد است، گویی ما دائم در حال اجرای کارهایی هستیم که در آینده توانایی قبول و یا رد کردن آنها را نداریم و حتی حاضر نیستم درباره آنان سخن بگوییم!