logo
  1. برگزیده
تحلیل ها

شل شدن بایدن یا ابتکار عمل جلیلی؟

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
شل شدن بایدن یا ابتکار عمل جلیلی؟

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

شهاب شهسواری| از آغاز رقابت‌های انتخاباتی در ایران، موضوع فروش نفت و تحریم‌های آمریکا به یکی از مسائل مورد مناقشه میان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و نمایندگان‌شان تبدیل شده‌است.

نخستین بار، سعید جلیلی، کاندیدای ریاست‌جمهوری و از مخالفان جدی برجام، مدعی شد که بعد از خروج آمریکا از برجام برنامه‌ای را در اختیار دولت دوازدهم قرار داده‌است و به آنها آموزش داده که چگونه می‌توانند نفت ایران را با دور زدن تحریم‌ها صادر کنند. سعید جلیلی گفت: «از قبل دولت شهید رئیسی ادعا می‌شد نمی‌توان نفت فروخت. ما راهکارهایی را در همان شرایط آماده کردیم و تحویل دولت وقت دادیم. این توصیه‌ها در دولت شهید رئیسی جدی گرفته شد و به جایی رسید که فروش نفت ما به بیش از یک میلیون و پانصد هزار بشکه در روز رسید.»

از آنجا که آمار رسمی فروش نفت ایران در پی از سرگیری تحریم‌ها دیگر اعلام نمی‌شود، صحت‌سنجی اظهارات سعید جلیلی چندان عملی نیست. دقیقاً مشخص نیست که ایران در حال حاضر دقیقاً چند بشکه نفت در روز، به چه قیمت و به چه کشورهایی می‌فروشد. اما برآوردهای نهادهای خارجی که بازار نفت را رصد می‌کنند، نشان می‌دهد که در طول سال گذشته فروش نفت ایران افزایش چشمگیری یافته‌است و در برخی روزها به یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز هم رسیده‌است.

سعید جلیلی در یک برنامه تلویزیونی دیگر یک گام فراتر گذاشت و گفت محدودیت فروش نفت ایران در حال حاضر به دلیل محدودیت تولید نفت است و اگر تولید نفت ایران از اینی که هست بیشتر شود، تهران می‌تواند تا دو میلیون بشکه نفت نیز در بازار عرضه کند.

دور زدن تحریم یا سیاست آمریکا؟
اندکی بعد از اظهارات جلیلی در مورد راهکار فروش نفت، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین که با عنوان مشاور سیاست خارجی مسعود پزشکیان، نامزد اصلاح‌طلب به برنامه میزگرد سیاست خارجی صداوسیما آمده‌بود، به اظهارات جلیلی پاسخ داد و گفت: «گفتند ما بودیم که یاد دادیم چگونه [نفت] بفروشیم. نخیر! وقتی که آقای بایدن آمد سیاستش این شد که پیچ را شل کند. اجازه بدهید آقای ترامپ برگردد، آن وقت ببینیم که دوستان چه می‌کنند.»

این اظهارات ظریف با واکنش‌های متعددی مواجه شد. نامزدهای اصول‌گرا می‌گویند که کاهش فروش نفت ایران پس از خروج آمریکا از برجام، ناشی از ناتوانی دولت دوازدهم بوده‌است، اما طرف مقابل معتقد است که افزایش فروش نفت ایران به دلیل تغییر سیاست‌های آمریکا اتفاق افتاده‌است.

اکثر کارشناسان حوزه انرژی و سیاست خارجی معتقدند که ترکیبی از مسئله دور زدن تحریم‌ها و تغییر سیاست آمریکا در قبال تحریم‌ها در افزایش صادرات نفت ایران نقش بازی کرده‌است. علی‌اصغر زرگر، استاد روابط بین‌الملل به «هم‌میهن» می‌گوید: «نخست اینکه ایران طی چند سال دور زدن تحریم‌ها، توانسته است از راه‌های مختلف مانند کاهش و تخفیف دادن قیمت نفت نسبت به قیمت‌های بین‌المللی مشتریان را جلب کند و همچنین از طریق سواپ و تغییر بارنامه‌ها نفت‌های ذخیره‌شده در روی آبها را به‌فروش برساند. البته بخشی از موفقیت در فروش نفت مربوط به دور زدن تحریم‌ها بوده است. بخش مهم موفقیت ایران مربوط به چشم‌پوشی دولت آمریکا در فروش نفت ایران بوده است.»

اما محمدعلی خطیبی، نماینده ایران در اوپک در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، نظری متفاوت دارد. خطیبی به «هم‌میهن» می‌گوید: «آمار و ارقام گویا است، آمریکا نه‌تنها تحریم‌های ما را کمتر یا شل‌تر نکرده، بلکه تحریم‌ها را اضافه‌تر هم کرده‌است. خود آمریکایی‌ها اقرار کرده‌اند که تمامی تلاش‌های خود را کرده‌اند که ما نتوانیم نفت خودمان را بفروشیم. به نظر این بحث سیاسی اصلاً بحث درستی نیست، چون دشمن تمام دشمنی‌هایش را می‌کند و تمام تلاش‌اش را می‌کند که ما را از بازار نفت حذف کند، چه در زمان جو بایدن و چه در زمان دونالد ترامپ.»

فروش نفت ایران از چه زمانی احیا شد؟

صادرات نفت ایران بلافاصله بعد از خروج آمریکا از برجام با اختلال جدی مواجه شد. دولت آمریکا اردیبهشت ۱۳۹۷، بعد از اعلام خروج از برجام به چند کشور اروپایی و آسیایی فرصت شش‌ماهه داد که تا آبان ۱۳۹۷ خرید نفت خود را از ایران به صفر برسانند وگرنه گرفتار تحریم‌های ایالات متحده می‌شوند. تا پیش از خروج آمریکا از برجام، ایران ظرفیت صادرات نفت خام خود را به دو میلیون و دویست هزار بشکه در روز رسانده‌بود.

گفته می‌شود که آبان ۱۳۹۷، فروش نفت ایران به سرعت به ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت. اما فرآیند احیای بازارهای نفت ایران درست از همان زمان آغاز شد. براساس برآوردهای مؤسسه تانکرترکرز از آبان ۱۳۹۷ تا آبان ۱۳۹۸ ایران توانست به صورت متوسط روزانه ۶۹۵ هزار بشکه نفت خام در بازار عرضه کند. اما این پایان کار نبود، سال بعد ایران بخش دیگری از بازارهای ازدست‌رفته را هم احیا کرد. براساس آمار تانکرترکرز، در پنج ماه پایانی کار دولت ترامپ، یعنی از شهریور تا دی‌ماه سال ۱۳۹۹ ایران توانست میزان فروش نفت خود را به‌صورت متوسط یک میلیون بشکه نفت در روز نگه دارد.

با این حال اصول‌گرایان با استناد به آمار فروش نفت ایران در پاییز ۱۳۹۷ و بدون توجه به آمار منتشرشده پس از آن مدعی می‌شوند که در دو سال پایانی دولت روحانی، ایران روزانه فقط ۲۰۰ هزار بشکه نفت در بازار عرضه می‌کرد.

محمدعلی خطیبی که از هواداران این ادعا است، می‌گوید: «زمانی که دولت شهید رئیسی سر کار آمد، گفته‌می‌شود که وزیر نفت دولت آقای روحانی نامه‌ای نوشت که نمی‌توانیم نفت بفروشیم.»

این ادعا و ادعاهای مشابهی که از سوی نامزدهای ریاست‌جمهوری در مورد فروش ۲۰۰ هزار بشکه‌ای نفت خام ایران در پایان دولت دوازدهم مطرح می‌شود، چندان با آمار ارائه‌شده از سوی شرکت‌های رصدکننده بازار نفت همخوانی ندارد. با این حال تا زمانی که نتوان به آمار رسمی فروش نفت ایران در طول سال‌های گذشته دسترسی داشت، نمی‌توان رسماً هیچ‌یک از این اعداد را تایید کرد.


تحلیل‌گران و مؤسسه‌های مختلف آمار متفاوتی را از میزان فروش نفت ایران منتشر می‌کنند و تفاوت‌های زیادی میان برآوردهای مؤسسه‌های مختلف وجود دارد. برای مثال در گزارشی که رویترز زمستان ۲۰۲۲ منتشر کرد، فروش نفت خام ایران در ژانویه ۲۰۲۲ (دی‌ماه ۱۴۰۰) توسط مؤسسه SVB به صورت متوسط روزانه یک میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه و توسط منبع دیگر روزانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه محاسبه شده‌بود و سازمان ضدایرانی اتحاد علیه ایران هسته‌ای رقم صادرات متوسط ایران در این ماه را بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه اعلام کرده‌بود.

پس از دولت بایدن
درحالی‌که براساس برآوردهای مؤسسات ارزیابی بازار نفت خام، فروش نفت ایران پیش از روی کار آمدن دولت بایدن و در دوران روحانی در سطح یک میلیون بشکه نفت در روز تثبیت شده‌بود، بعد از آغاز به کار بایدن در دی‌ماه سال ۱۳۹۹، ایران توانست بخش بیشتری از فروش نفت خود را احیا کند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که دولت آمریکا با انگیزه مشوقی به تهران برای از سرگیری مذاکرات هسته‌ای و احیای برجام، سختگیری‌های خود را در فروش نفت ایران کاهش داده‌است.

مقام‌های دولت بایدن معتقد بودند که سیاست «فشار حداکثری» که بعد از خروج دولت دونالد ترامپ از برجام از سوی واشنگتن پیگیری شد، با شکست مواجه شد و نتوانست نتایج دلخواه آن دولت را به بار بیاورد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت آمریکا بهار ۱۴۰۱ در جلسه استماع سنا به شکست سیاست فشار حداکثری اعتراف و تاکید کرد که دولت بایدن بازگشت به تعهدات برجام را بهترین مسیر برای جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هسته‌ای می‌داند. از آن زمان تاکنون بارها جمهوری‌خواهان کنگره آمریکا مقام‌های دولت بایدن را به دلیل آنچه عدم مقابله جدی با دور زدن تحریم‌ها توسط ایران عنوان می‌کنند مورد انتقاد قرار داده‌اند.

مخالفان ادعای تغییر سیاست آمریکا پس از روی کار آمدن بایدن معتقدند که اگر قرار بود سیاست آمریکا تغییر کند، باید در دوره‌ای تغییر می‌کرد که دولت روحانی روی کار بود و رابطه‌ای نزدیک‌تر با غرب داشت. محمدعلی خطیبی، نماینده ایران در اوپک در دوران دولت احمدی‌نژاد می‌گوید: «حدود هشت ماه دولت دوازدهم با دولت بایدن همپوشانی داشتند، چرا آن زمان که دولت حسن روحانی و محمدجواد ظریف رابطه بهتری با دموکرات‌ها داشتند، چرا آن موقع نتوانستند نفت بفروشند؟ اگر قرار بود پیچی شل شود، پیچ باید برای آنها شل می‌شد.»

اما این ادعا با برآوردهایی که از فروش نفت خام و میعانات گازی ایران منتشر شده‌است همخوانی ندارد. تانکرترکرز، دی‌ماه سال ۱۴۰۱ گزارش سالانه خود را از فروش نفت ایران منتشر کرد. براساس این آمار، در بازه ۹ ماهه از دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (زمان روی کار آمدن دولت بایدن) تا شهریور ۱۴۰۰ (آغاز به کار رسمی کابینه دولت سیزدهم) ایران نزدیک به ۳۰۰ میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی فروخته‌است که معادل روزانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت و میعانات گازی است. این آمار نشان می‌دهد عملاً با آغاز به کار دولت سیزدهم بازار نفت ایران تا حد زیادی احیا شده‌بود و ارقام فروش نفت ایران در شهریور ۱۴۰۰ با شرایط کنونی چندان تفاوتی ندارد.

چرا بایدن پیچ را شل کرد؟
تحلیل‌گران عوامل و انگیزه‌های مختلفی برای تصمیم دولت آمریکا برای نادیده گرفتن فروش نفت ایران به‌ویژه به چین مطرح می‌کنند. علی‌اصغر زرگر، استاد روابط بین‌الملل به «هم‌میهن» می‌گوید: «اولاً با توجه به جنگ اوکراین و تحریم نفت و گاز روسیه از طرف اروپا و آمریکا و به منظور پایین نگه‌داشتن قیمت نفت در بازار بین‌المللی، به ایران اجازه داده شده تا بتواند نفت بیشتری به بازار عرضه کند تا هم تعادل عرضه و تقاضا در بازار حفظ شود و هم قیمت نفت در سطح پایینی بماند که درآمد روسیه کاهش یابد و هم نتواند نفت بیشتری بفروشد.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل می‌گوید: «بخشی از نفت ایران به‌طور غیرمستقیم توسط شرکت‌های آمریکایی در بازار خریداری و این می‌تواند به نفع اقتصاد آمریکا و غرب باشد.»

زرگر ادامه می‌دهد: «دلیل دیگر میزان منابع ارزی است که ایران از فروش نفت به‌دست می‌آورد؛ با توجه به قیمت پایین نفت و تخفیف‌ها، درآمد ایران از فروش نفت چندان زیاد نیست که اقتصاد ایران از آن بهره‌مند شود و بخش مهمی از این درآمد هم در خارج از ایران قرار خواهد داشت که ایران اجباراً به‌صورت پایاپای می‌تواند کالا بخرد.»

علاوه بر اینها، خردادماه سال گذشته، رسانه‌ها از تفاهمی نانوشته میان ایران و آمریکا پس از چند دور مذاکره مستقیم و غیرمستقیم در نیویورک و مسقط خبر داده‌بودند که براساس آن آمریکا متعهد می‌شد سختگیری‌ها در قبال فروش نفت ایران را کاهش دهد.

روزنامه نیویورک‌تایمز، در گزارشی که ۲۵ خردادماه ۱۴۰۲ منتشر کرد، به نقل از مقام‌های اسرائیلی و آمریکایی مدعی شد که دو طرف در آستانه رسیدن به یک توافق قرار دارند. در گزارش نیویورک‌تایمز جزئیات این توافق اینگونه تشریح شده ‌بود: «ایران تعهد می‌‌دهد که غنی‌‌سازی اورانیوم خود را از سقف ۶۰ درصد فراتر نبرد، از حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه توسط گروه‌های منتسب به خود جلوگیری کند، همکاری‌‌هایش را با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تقویت کند و از فروش موشک بالستیک به روسیه خودداری کند.»

این گزارش ادامه می‌داد: «در مقابل آمریکا متعهد می‌‌شود از وضع تحریم‌‌های جدید اجتناب کند، نفتکش‌‌های خارجی حامل نفت ایران را توقیف نکند، به‌دنبال تصویب قطعنامه‌‌های جدید در شورای امنیت سازمان ملل متحد و آژانس بین‌‌المللی انرژی اتمی علیه ایران نباشد.»

هرچند این تفاهم تا مهرماه سال گذشته کم و بیش اجرا می‌شد، بعد از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، در مورد ادامه اجرای آن تردیدهایی به وجود آمد. با این حال از ۷ اکتبر تا زمان درگذشت وزیر خارجه فقید ایران، حسین امیرعبداللهیان، ایران و آمریکا به صورت مرتب برای کاهش تنش در منطقه و حفظ تفاهم‌های پیشین در تماس بودند. یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها به تفاهم نانوشته ایران و واشنگتن در خرداد ۱۴۰۲، دو هفته پیش و با تصویب قطعنامه محکومیت ایران در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وارد شد، هرچند رسانه‌های آمریکایی پیش از تصویب این قطعنامه گزارش می‌دادند که آمریکا برای جلوگیری از تصویب این قطعنامه تلاش می‌کند.

تخفیف‌های کلان
موضوع دیگری که در مورد فروش نفت ایران به چین مطرح شده‌است، موضوع تخفیف‌هایی است که ایران برای فروش نفت به چین می‌دهد. علیرضا زاکانی، کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در واکنش به ادعای دیگر نامزدها در خصوص تخفیف کلان ایران به چین برای فروش نفت و ضررهای چند ۱۰ میلیارد دلاری در فروش نفت تحت تحریم، مدعی شد که میزان تخفیف ایران به چین برای فروش هر بشکه نفت بسیار کمتر از ۳۰ درصد است و حتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی به چین تخفیف بیشتری می‌دهند.

محمدعلی خطیبی، معاون پیشین وزیر نفت به «هم‌میهن» می‌گوید: «زمانی که تحریم اتفاق می‌افتد، شرایط دشوار می‌شود. در شرایط دشوار نمی‌توان مانند شرایط عادی نفت فروخت. در دولت دوازدهم هم بعد از اینکه ترامپ از برجام خارج شد، برای فروش نفت تخفیف می‌دادند.»

این مقام پیشین معتقد است: «دولتی که از کشور تحریم‌شده نفت خریداری می‌کند، مجبور است که هزینه‌های بیشتری بدهد. خرید نفت از ایران هم هزینه سیاسی دارد و هم خریدار ریسک تحریم ثانویه را به جان می‌خرد. خریدن نفت از کشورهایی که تحریم نیستند، بسیار کم‌هزینه‌تر است. به هر حال فروشنده تحریم‌شده باید این هزینه‌ها را بر عهده بگیرد. روسیه هم بعد از اعمال تحریم‌های غرب برای فروش نفت به خریدارانش تخفیف می‌داد. من اطلاع دارم روسیه تا ۲۵ دلار در هر بشکه تخفیف می‌داد. منتهی شرایط که عادی‌تر شد، روسیه هم تخفیف‌ها را کمتر کرد.»

علی‌اصغر زرگر، این شیوه فروش نفت را یک بازی دوسر باخت برای ایران می‌داند و می‌گوید: «فروش انحصاری نفت ایران به یک کشور یعنی چین، آن هم با تخفیف، نتیجه تحریم است. ایران مجبور است که تن به این تجارت نامتعادل و زیان‌بخش بدهد. این نوع فروش نفت موجب می‌شود که ما نفت را ارزان بفروشیم و کالاهای مورد نیاز را گران بخریم و در واقع تجارت دوسر زیان را متحمل شویم.»

وی می‌گوید: «البته اگر طبق آمارها ایران روزانه دو میلیون بشکه نفت بفروشد چین فقط بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار بشکه نفت را خریداری می‌کند و مابقی در بازار بین‌المللی به‌صورت غیرمستقیم به‌فروش می‌رسد که در آن شرایط هم بخش زیادی از منافع در جیب دلال‌ها و واسطه‌ها می‌رود. بدیهی است در شرایط تحریمی فروش نفت بدین صورت آسیب‌پذیر و زیان‌آور است. زیرا امکان دارد آمریکایی‌ها سیاست فشار خود را افزایش دهند و این سیاست دور زدن تحریم‌ها کارآمد و قابل ادامه نباشد. همچنین با توجه به اینکه امکان انتقال پول نفت به خزانه مملکت وجود ندارد و ارتباطات بانکی ما قطع و مختل هست امکان استفاده بهینه از این منابع وجود ندارد.»

زرگر معتقد است که دولت ایران به جای استمرار تلاش برای دور زدن تحریم‌ها، به دنبال توافقی برای رفع تحریم‌ها باشد. وی می‌گوید: «ایران باید از طریق دیپلماسی مسائل منطقه‌ای و هسته‌ای خود را با آمریکا و غرب حل و فصل کند. در وضعیت بین‌المللی فعلی سیاست‌های صفر و صد کارآمد نیست و باید براساس منافع ملی سیاستی منعطف در پیش گرفت و گره‌ها را در روابط خارجی گشود. اکنون که آمریکایی‌ها تا حدودی تمایل به حل و فصل اختلافات با ایران دارند و خیلی موافق سیاست سخت‌گیرانه نسبت به ایران نیستند، زمان آن است که از فرصت استفاده شود.»

زرگر تاکید می‌کند: «سیاست نه شرقی و غربی ایجاب می‌کند که‌ ایران با همه بلوک‌های قدرت سیاسی و اقتصادی در ارتباط باشد و در تجارت خارجی رقابتی گران بفروشد و ارزان بخرد؛ درست بر عکس شرایط تحریمی کنونی که ارزان می‌فروشیم و گران می‌خریم.»

ابهام‌ درباره جلیلی و کرسنت
در مناظره‌ها و میزگردهای انتخاباتی ادعاهای متعددی در مورد فروش نفت، پرونده‌های گذشته حوزه نفت مانند کرسنت و همچنین نحوه تسویه مالی فروش نفت ایران بیان شده‌است. بسیاری از ناظران و تحلیلگران خواهان روشن شدن بیشتر بسیاری از ادعاهایی هستند که در این مناظره‌ها بیان می‌شود.  تنها موضوع مبهم، آمار رسمی فروش نفت ایران و قیمت آن نیست.

حمیدرضا شکوهی، کارشناس اقتصادی در پیامی در شبکه اجتماعی نوشت: «۷سال پیش زنگنه که وزیر نفت بود از سعید جلیلی خواست شفاف به مردم بگوید  در جلسه آذر ۱۳۹۱ شورای عالی امنیت ملی درباره کرسنت چه گذشت و در نامه ۲۵ اسفند ۱۳۸۸ به احمدی‌نژاد چه نوشت و چه پاسخی گرفت. هنوز جلیلی توضیح نداده. شاید مناظره‌های آخر فرصت خوبی باشد.»

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar