نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

جلیلی: از جنگ نترسید

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
جلیلی: از جنگ نترسید

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

محسن صالحی‌خواه| بازار تبلیغات و نطق‌های انتخاباتی داغ است. گاهی در یک نطق، میان هواداران و کسانی که برای نامزد مذکور هورا می‌کشند، چند جمله گفته می‌شود که تمام صحبت‌های دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. صحبت‌های دیروز سعید جلیلی، نامزد تندرو انتخابات ریاست‌جمهوری نیز از همین جنس بود. جلیلی در جمع هوادارانش گفت: «ما امروز در نقطه‌ای هستیم. برخی ایران را از جنگ می‌ترسانند. امروز همه دشمن با همه توانش، آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی قدرت‌های اروپایی همه توان خود را علیه گروه حماس در منطقه کوچک به کار بردند و هیچ غلطی نتوانستند بکنند. عده‌ای ملت را از جنگ می‌ترسانند؟ ملتی که امروز با قدرت ایستاده و موجب صلح و ثبات در منطقه شده است.»

ادای این جملات از سوی نامزدی مثل سعید جلیلی، با واکنش‌های گوناگونی مواجه شد. صحبت از جنگ در حالی که ۶۰ درصد مردم پای صندوق رای نیامدند، مشکلات اقتصادی به‌خاطر بخش‌هایی از سیاست خارجی که جلیلی نماد و نماینده آن نگاه است و همچنین مثال زدن غزه‌ای که ویران شد، حرکت عجیبی در این انتخابات بود. چراکه طرف مقابل او، شعار بازگشت به زندگی را مطرح می‌کند و از تنش‌زدایی و بازگشت کشور به ریل عقلانیت می‌گوید. صحبت‌های جلیلی با واکنش کاربران شناخته‌شده و ناشناس فضای مجازی روبه‌رو شد.

از جنگ می‌ترسم
جعفر شیرعلی‌نیا، پژوهشگر تاریخ جنگ در واکنش به این صحبت جلیلی، در کانال تلگرامی خود نوشت: «امروز در ویدئویی دیدم که سعید جلیلی می‌گفت، «برخی ایران را از جنگ می‌ترسانند» و بعد توضیح داد که قدرت‌های بزرگ با همه‌ی توان به جنگ گروه کوچک حماس آمده‌اند اما نتوانسته‌اند هیچ غلطی بکنند و بعد دوباره گفت: «عده‌ای ملت ما را از جنگ می‌ترسانند؟»  آقای جلیلی از حال و زندگی مردم غزه خبر دارید؟»

این سخنان مرا به یاد یکی از یادداشت‌های چند سال قبلم انداخت که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانید؛

جوان‌تر که بودم از جنگ نمی‌ترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم می‌شود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده می‌شود؛ چون «واژه‌‌ی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.» بعدها که پرسش‌های کودکی‌ام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهی‌ها، ویرانی‌ها و تلخی‌های جنگ آشنا شدم، دریافتم «یکی از مشخصه‌های اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»

دیدم چگونه عملیات‌های پرتلفات و خسارت‌بار همچون پیروزی‌های بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیب‌های تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»

بعد که مطالعات تخصصی را در حوزه‌ی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتاب‌های ادبیات دفاع مقدس وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم «وظیفه‌ی ادبیات ارائه و بیان حالت‌ها و کیفیت‌های عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بی‌معناست. ادبیات نمی‌خواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»

به‌تدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناک‌ترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفه‌ها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیم‌آگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج می‌شود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات می‌تواند هرچیزی را که معقول می‌نموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به‌گونه‌ای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»

ادبیات دفاع مقدس، شجاعت و نبردِ ستودنی رزمنده‌های عزیزِ ایرانی در خلیج‌فارس با آمریکایی‌ها در سال‌های پایانی جنگ را روایت می‌کرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیات‌های تلافی‌جویانه‌ی آمریکایی‌ها در نابودی سکوهای نفتی ایران نمی‌گفت.


از برخی کاستی‌ها و اشتباهات عجیب در سال‌های جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست می‌دهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دست‌نیافته را دست‌یافته نشان می‌دهند و «سرخوردگی‌های حاصل از تجربه‌های عینی تاریخی» را از میان می‌برد و «با بی‌حس کردن عصب‌های آگاهی به تسکین درد کمک می‌کند.» و غلبه‌ی شناخت ادبی به‌تدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه درباره‌ی جنبه‌های متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود می‌کند یا ناموجه و ناممکن جلوه می‌دهد.»

حالا این روزها کاملاً از جنگ می‌ترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد، چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگی‌هاست که شاید هیچ‌گاه فرصت بازسازی‌اش فراهم نشود. اما می‌دانم که هنوز بسیاری از دریچه‌ی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را می‌فهمند و مشتاق جنگند. (مقصود از ادبیات در این یادداشت، ادبیاتی است که اغلب در ایران به‌عنوان ادبیات دفاع مقدس شناخته می‌شود. جمله‌های درون گیومه از کتاب «پویه پایداری» نوشته‌‌ی استاد علیرضا کمری آمده است.)

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar