زیرگذر نارمک به شهرداری
آرمان ملی/متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
یاسمین طالقانی| محمود احمدینژاد کجاست؟ هرگاه مدت زیادی خبری از او نمیشود باید منتظرسورپرایز و خبر جنجالی بود اما این بار غیبت او طولانیتراز گذشته است بنابراین گمانهزنی درباره برنامه بعدی او آسان نیست.
احمدیتژاد در زمان نبودن هم هست مانند خبری که به تارگی منتشر و البته تکذیب شد. به گزارش کانال تلگرامی صابریننیوز، برخی کانالها مدعی شدند سوءقصدی علیه محمود احمدینژاد صورت گرفته است اما یک منبع آگاه نزدیک به وی این ادعا را تکذیب کرد یا در گردهمایی سراسری فعالان فرهنگی، اجتماعی و رسانهای نهضت به سوی بهار شرکت کرد که بازتاب خبری نداشت. آنچه سبب طرح نام او میشود اقدامات اطرافیانش است. بهعنوان نمونه عبدالرضا داوری که مشاور او بود، در توئیتی جنجالی چنین آورد: «در دولت اول احمدینژاد، کسیکه به وزارت رسید، علت معافیتش از خدمت وظیفه، عقبماندگی ذهنی درج شده بود. همین فرد در دوسال ابتدایی دولت رئیسی هم بهدلیل حمایتهایی که داشت، به مقام مهمی دست یافت و سپس بازنشسته شد!» یا خبری که اخیرا حاشیهساز بود: «تصویب وام ۱۰ میلیارد تومانی برای مدیران بورس دولت گذشته، در اواخر دولت و بعد از سانحه سقوط رئیسجمهور سابق، یادآور واریز میلیاردی به حساب محمود احمدینژاد در آخرین ساعات دولت اوست.»
بهشتیهای وفادار به احمدینژاد
شاید واقعیترین گمانه برای رفتارهای اخیر احمدینژاد به انتخابات شورای شهر در سال آینده مربوط باشد. از دومین شورای شهر تهران تا امروز تعداد زیادی از یاران احمدینژاد در بهشت حضور داشتند که رای به شهردار شدن او دادند. شاید شورای شهر آسانترین راه برای حضور در قدرت باشد و به نظر نمیرسد احمدینژادیها در غیاب پایداریها دارای قدرت چندانی باشند بنابراین به حضور در یک نهاد انتخابی مانند شورای شهر نیاز دارند. البته باید به این موضوع اشاره کرد حامیان احمدینژاد در شورای شهر در اعلام برائت تاخیر داشتند مانند بذرپاش که با کوچ احمدینژادیها از شهرداری به پاستور، ردای رئیس مشاوران جوان احمدینژاد را بر تن کرد و از او بهعنوان نورچشمی دولت نام برده شد، این قدر زیاد که وقتی دو سال بعد نوبت انتخابات شورای شهر رسید، عملا او تصمیمساز اصلی احمدینژادیها برای شورای شهر بود. لیستی که با نام رایحه خوش خدمت به رقابت لیست اصولگرایان طیف قالیباف رفت و شکستی سخت خورد. در نهایت او که همراه حلقهای بود که با احمدینژاد در ماجرای رحیم مشایی صحبت کردند، بلافاصله برکنار و از قطار دولت دهم پیاده شد. شاید او میخواهد بار دیگر یارانش راهی بهشت شوند تا خودش از عرصه قدرت و سیاست حذف نشود.
علاقهمند به قدرت است
احمدینژاد اگر چه بر زبان نمیآورد اما اقداماتش بیانگر قدرتطلبی است. در تیرماه سالجاری بود که در مصاحبه با یک شبکه ترکیهای گفت: «از تمام اقداماتم احساس غرور کردم. چون شما هر کجا به انسانی کمک میکنید، باعث غرور است زیرا باعث خوشحالی یک نفر شدهاید و این خیلی لذتبخش است اما دوست داشتم اتفاقات بسیار بزرگتری بیفتد. دوست داشتم کل ثروت و اختیار تصمیمگیری، به مردم منتقل شود ولی آنگونه که دوست داشتم نشد.» این جملات بیانگر علاقه او به بازگشت به پاستور و نهادی مانند آن است که بتواند شعارهای عجیب بدهد و خود را مصون از پاسخگویی بداند. احمدینژاد البته در حوزههای دیگر هم خود را توانمند و لایق بازگشت به قدرت میداند مانند مصاحبه اخیرش که درباره انتخابات آمریکا بیان داشت: «من الان اطلاعاتی دارم ولی نمیخواهم وارد مسائل داخلی آمریکا شوم. من فکر میکنم یک تغییر کلی در سیاستهای بینالملل آمریکا دارد اتفاق میافتد و این سیاستها هم آدم خودش را میخواهد. فکر میکنم تغییراتی در آمریکا ایجاد میشود.»
افشاگری رفیق قدیمی و منتقد امروز
عباس امیریفر که زمانی در دولت احمدینژاد بود، میگوید: تندروها در همان راهی که احمدینژاد را به اینجا رساند، قرار دارند، البته احمدینژاد نسبت به جلیلی این ویژگی را داشت که پرکار بود و سابقه اجرایی در شهرداری داشت و از نظر اجرایی خودش را نشان داده بود اما جلیلی به این ترتیب نیست برای مثال بگویند جلیلی کجا معاون وزیر بوده، مدیر سازمان بوده یا وزارتی را برعهده داشته است؟ وی ادامه داد: او هیچ جا خودش را نشان نداده و در مرحله حرف است. جلیلی خودش را دربست در اختیار پایداریها قرار داده است. از آن طرف فرد مانند محسن منصوری در دولت قبل یک شبه به عرش اعلا رسیده و معاون رئیسجمهور شد، فردی که حتی احمدینژاد او را از فرمانداری ورامین عزل کرد چراکه توانایی اداره فرمانداری و حتی بخشداری را هم نداشت، چگونه هم چنین فردی معاون اجرایی میشود؟ این فرد همه چیز را نابود کرده است. اگر جلیلی فکر درستی داشت چنین فردی را رئیس ستادش میکرد؟ نتیجه حضور چنین فردی همین میشود که فرد صاف و صادقی مانند پزشکیان میتواند جلیلی را شکست دهد، مردم میفهمند. در نتیجه جلیلی به مراتب آسیبپذیرتر از احمدینژاد است چراکه اینها از روی اخلاص نه بلکه با سیاست طرفداری احمدینژاد را میکنند چراکه میخواهند طرفداران احمدینژاد را جذب خودشان کنند والا با هم مساله دارند.