نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

سفر سخت به قلعه حسن‌خان

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سفر سخت به قلعه حسن‌خان

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

علی ولی‌اللهی| دوشنبه شب عازم شهر قدس یا همان قلعه حسن‌خان شدم تا هم بازی استقلال- الغرافه را ببینم  و هم شرایط میزبانی را بسنجم. در ادامه نکاتی که به چشمم آمد را می‌نویسم.  دسترسی به قلعه‌ حسن‌خان از کرج یا تهران سخت است. ایستگاه مترو ندارد. نزدیک‌ترین ایستگاه مترو به ورزشگاه شهدای شهر قدس ایستگاه وردآورد است که خودش نیم ساعت تا استادیوم راه دارد. بنابراین شما باید به آزادی بروید و با تاکسی یا اتوبوس خودتان را به شهر قدس برسانید و دوباره با یک کورس تاکسی به ورزشگاه بروید. این وضعیت از مصادیق دسترسی سخت است.

 دوشنبه شب نیروی انتظامی احتمالا به خاطر حفظ امنیت و شرایط محیطی گیت‌های ورودی به ورزشگاه را در فاصله یک کیلومتری و شاید هم بیشتر نصب کرده بود. هیچ اتومبیلی نمی‌توانست تا جلوی در استادیوم برود. من هم که با تاکسی تا شهر قدس رفته بودم و با یک تاکسی به نزدیکی استادیوم رسیده بودم میزان نسبتا قابل توجهی را پیاده طی کردم تا به ورزشگاه برسم.  بیرون استادیوم به قول هادی عامل غوغاکده بود. میان فریاد موتوری‌ها و عابرین پیاده که می‌گفتند: «بلیت بلیت» و بازار سیاه راه انداخته بودند، جمعیت زیادی در هم می‌لولید و مردم تلاش داشتند از میان داربست‌های چرک و زنگ زده خود را به گیت‌های ورودی برسانند. برخی افراد حافظ نظم با بلندگوهای وانتی سر مردم داد می‌زدند که نظم را رعایت کنید و آنهایی که از لای نرده‌ها خودشان را توی صف جا می‌کردند، بیرون می‌کشیدند و می‌انداختند روی زمین.

 وارد شدیم. ورودی‌ها مشخص نبود. نه تابلویی نه راهنمایی. فقط یکسری در بسته بود با مامورینی که می‌گفتند: «از اینجا نمی‌شود... نمی‌دانیم... بروید از آن طرف حتما پیدا می‌کنید.» مهربان بودند، اما کمکی از دست‌شان برنمی‌آمد. در آن لحظات عده‌ای از هواداران هم مستقر شده بودند و صدای تشویق‌های کرکننده‌شان به گوش می‌رسید. با دو دوست خبرنگار دیگر چند بار دور استادیوم طواف کردیم تا ورودی به جایگاه خبرنگاران و VIP را پیدا کنیم.  در این حین تا نزدیکی‌های چمن ورزشگاه هم رفتیم. وضعیت خوب نبود. شکلش را درست کرده بودند، اما از همان فاصله چند متری هم می‌شد فهمید با نخستین دویدن‌ها خراب می‌شود. همین اتفاق هم افتاد. اطراف تارتان هم که با جنس چمن مصنوعی ولی به رنگ قهوه‌ای درست شده بود، موکت‌های سبزرنگی انداخته بودند به شکل چمن مصنوعی. تصویر جالبی نبود.

 پیرامون کاسه ورزشگاه شهر قدس اصلا شرایط مناسبی نداشت. بیشتر محوطه تماشاچیان و زمین چمن با فنس‌ جدا شده بود که چندان محکم به نظر نمی‌رسید. در آن لحظات داشتم فکر می‌کردم اگر مثلا رونالدو بیاید و هوادارانش بخواهند هر طور شده او را ببینند هیچ کس جلودارشان نیست.  برای رسیدن به جایگاه خبرنگاران دو راه وجود داشت: پله و آسانسور. ما سوار آسانسور شدیم، اما دقایقی بعد خبر رسید آسانسور خراب شده. رفتم چک کردم. واقعا خراب شده بود. گویا در همان حین مقامات قطری هم از راه رسیده بودند و با مشاهده آسانسور خراب مجبور شده بودند از پله‌ها بالا بروند؛ بیش از دو طبقه. دیشب وقتی رسیدم خانه ویدیوی حیرانی مقامات قطری مقابل آسانسور خراب را دیدم. البته بعد از نیم ساعت آسانسور راه افتاد منتها کسی جرات نمی‌کرد سوارش شود. در سالن مخصوص خبرنگاران صندلی‌ محصلی گذاشته بودند. از همانجا که نشستم، فهمیدم نور ورزشگاه بالانس نیست. وسط زمین پرنور بود. مقابل دروازه‌ها کمی تاریک. بازیکنان هم که داشتند گرم می‌کردند متوجه وضعیت شدند.  مقابل جایگاه خبرنگاران صندلی‌های در نظر گرفته شده برای هواداران الغرافه بود. آنها کم‌کم وارد شدند. شاید بیست الی سی نفر. یکی از آنها لباس مهدی طارمی را به تن داشت. لباسی مربوط به زمانی که مهاجم ایرانی در الغرافه توپ می‌زد. هواداران قطری برای نشستن دنبال صندلی تمیز می‌گشتند. صندلی‌ها تماما خاک گرفته و کثیف بود. تماشای قطری‌ها که دنبال صندلی تمیز در استادیوم کشور ایران می‌گشتند، سخت بود.  بازی شروع شد. استقلال سوار بازی بود. گل هم زد. از همان دقایق ابتدایی مشخص بود خوسلو و دوستانش حرفی برای گفتن مقابل نماینده ایران ندارند. هواداران هم سر از پا نمی‌شناختند. دختران که در گوشه‌ای از ورزشگاه جانمایی شده بودند و میان‌شان با مردان دو بخش کامل خالی گذاشته شده بود، به خوبی بازیکنان را تشویق می‌کردند. یکی از بدترین اتفاقات دوشنبه شب اواخر نیمه دوم رخ داد. هنگامی که به سرویس بهداشتی تعبیه شده در بخش وی‌آی‌پی مراجعه کردم یکی از مقامات قطری را دیدم که همزمان با من وارد سرویس بهداشتی شد. در دو تا از سرویس‌های بهداشتی را باز کرد نگاهی انداخت، پشیمان شد و برگشت. بعد از چند ثانیه متوجه شدم حق داشت. سرویس‌های بهداشتی مجموعه به‌ شدت کثیف و در حد سرویس‌های بهداشتی جاده چالوس بود.  اواسط نیمه دوم یکی از مدیران استقلال به میان خبرنگاران آمد و از یک اتفاق عجیب و بامزه پرده برداشت. این مقام باشگاه استقلال گفت: برگزارکنندگان مسابقه تعداد 150 عدد غذا برای عکاسان و خبرنگاران پیش‌بینی کرده بودند، اما این غذاها هنگام ورود به ورزشگاه توسط نیروی انتظامی ضبط شد. او گفت: ما 1800 غذا برای پرسنل نیروی انتظامی و یگان ویژه در نظر گرفته بودیم، اما یکی از مقام‌های حاضر در استادیوم گفته ما بیشتر از 1800 نفریم و این غذاها را برمی‌داریم. همه خندیدند.


بازی تمام شد. استقلال سه- هیچ برد. الغرافه قلعه‌حسن خان را ترک کرد در حالی که بازیکنانش حتما به این فکر می‌کردند ما بدتر بودیم یا ورزشگاه؟ موقع خروج از استادیوم، جلوی در، در حالی که منتظر تاکسی اینترنتی بودم، حوالی ساعت 30 دقیقه بامداد، نه نیروی انتظامی حضور داشت و نه نیروهای امنیت و نظم وزارت ورزش. تعدادی از جوان‌ها با موتور مقابل در ورزشگاه دوردور می‌کردند و قصد ورود داشتند، اما مردد بودند. از روی آیدی کارتی که گردنم داشتم، حدس زدند مسوولیتی دارم. از من سوال کردند آیا می‌توانند وارد شوند؟ جواب دادم بله. پرسیدند با موتور؟ گفتم چراکه نه. به این ترتیب با مسوولیت شخصی خودم خیلی از جوان‌های قلعه‌ حسن‌خان را فرستادم داخل استادیوم و خودم هم برگشتم خانه.
 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar