سرمقاله آرمان امروز/ ایران و آمدن ترامپ
آرمان امروز/ سرمقاله آرمان امروز با عنوان «ایران و آمدن ترامپ» به قلم صلاح الدین خدیو در ادامه آمده است:
در حالی که چشم تمام جهان به نتایج انتخابات آمریکا دوخته شده، ایرانیان با توجه و حساسیت بیش تری آن را دنبال میکنند.
انتخاب رئیس جمهور آمریکا همیشه یک رخداد بین المللی است و کشورهای مختلف اعم از دوستان و متحدان آن گرفته تا رقبا و منتقدان آمریکا خود را در آن ذینفع می بینند.
شاه ایران به عنوان یک متحد ثابت قدم آمریکا کار با رئیسان جمهوری خواه را کم دردسرتر می دید و غالبا و مخفیانه به کمپین آنها کمک مالی می نمود.
توجه بیشتر دمکرات ها به مسائل حقوق بشر و دمکراسی، وی را از آنها بیزار می کرد. آخر سر هم تاج و تختش فدای سیاست حقوق بشری کارتر دمکرات شد.
طرفه این جاست که حکومت پس از انقلاب هم بر اثر تسخیر سفارت آمریکا و روابط رو به وخامت با آمریکا، کوشید از انتخاب دوبارهی کارتر جلوگیری کند.
این رخداد که احتمالا اولین و آخرین دخالت فعالانه و موثر یک دولت در انتخابات آمریکا بود، نتایجی معکوس به بار آورد.
چه به انتخاب رونالد ریگان انجامید که از جهاتی سلف معنوی و رهبر سیاسی دونالد ترامپ شمرده می شود. ریگان شاید به نحوی مانند ترامپ، ابتدا با ارسال فرستادهی ویژه همراه با کیک و انجیل به تهران، – تلاشی برای جلب عاطفهی مذهبی سران تهران – کوشید ایران را برای از سرگیری روابط قطع شده متقاعد کند. برای دولت وقت ایران که زیر فشار جنگ با عراق بود، ابتکار عمل رئیس جمهور تندروی آمریکا فرصتی ناب بود اما در نهایت به علت رقابت های سیاسی داخلی و شور انقلابی گری سال های ابتدای انقلاب به سرانجام نرسید.
این نافرجامی اما نتایجی فاجعه بار به همراه داشت. آمریکا به تدریج در کنار عراق قرار گرفت و در آب های خلیج فارس مستقیما با نیروی دریایی ایران وارد جنگ شد. انتخاب ریگان برای روس ها که از موضع ایران علیه کارتر ناخشنود بودند یک فاجعهی ژئوپولتیک و استراتژیک به مراتب بدتری از کار در آمد.
ریگان از روز اول شوروی را امپراتوری شر نامید و با ابتکار پر هزینهی موسوم به جنگ ستارگان، مسابقهی تسلیحاتی دو ابرقدرت را به سطحی رساند که اقتصاد مفلوک شوروی تاب آن را نداشت.
در نتیجهی فروپاشی شوروی و پایان جهان دو قطبی کار برای ایران هم سخت تر شد و فضای تنفسی را که برای پیگیری یک سیاست مستقل نیاز داشت، به میزان زیادی از دست داد.
جمهوری اسلامی که چهار سال ترامپ را آزموده بود، با درس گرفتن از این تجارب این بار کوشید از هر اقدامی که ممکن است به سودش تمام شود، اجتناب نماید. حتی پاسخ قابل پیش بینی اش به اسرائیل را هم عقب انداخت. در حالی که پیروزی ترامپ تقریبا قطعی است، این رخداد برای ایران به چه معناست، ایران، خاورمیانه و جهان در چهار سال گذشته تغییراتی بسیار کرده، آیا ترامپ هم تغییر می کند؟ ترامپ در درجهی اول رهبری هویت گراست که در سیاست خارجی قائل به رویکردهای انزواگرایانه و کاستن از مداخلات جهانی آمریکا است. این دو وجه نسبتا متضاد در کنار شخصیت غیر قابل پبش بینی و تا حدی دیوانه وار، به قسمی سیاست خارجی منجر می شود که به یکسان متحدان و مخالفان آمریکا را غافل گیر می سازد. کسانی چون نتانیاهو، بن سلمان، اردوغان، نارندرا مودی و پوتین و حاکمان امارات در آئینهی ترامپ خود را می یابند. بخش مهمی از آش سیاست فشار حداکثری که ترامپ علیه ایران به راه انداخت، در منطقه پخته شده بود. از این رو در شرایطی که ایران و اسرائیل در آستانهی جنگی تمام عیار قرار دارند و آتش جنگ در غزه و لبنان زبانه می کشد، بازگشت ترامپ نشانهی خوبی نیست. بر خلاف اوباما که می کوشید با سر و سامان دادن به مناقشات خاورمیانه، ایران را از قدرتی منطقه ای به بازیگری منطقه ای تبدیل کند، ترامپ کلا در جهت مخالف حرکت کرد. ایدهی اوباما این بود که با امضای برجام و انعقاد احتمالی برجام های دو و سه، ضمن صحه ندادن به نفوذ منطقه ای ایران، از طریق قرار دادن آن در یک چارچوب پذیرفته تر شده، تهران را در موقعیتی مشابه زمان شاه در دههی ۵۰ قرار دهد.
زمانی که ایران یک بازیگر منطقه ای مشروع از حیث ترتیبات منطقه ای نظام جهانی بود.اما نقشهی ترامپ که توسط متحدان نزدیکش در منطقه ترسیم می شد، کاملا متفاوت بود:
تبدیل ایران از بازیگری مشروع به دولتی مطرود و تلاش برای مهار و اعمال محدودیت بر آن. از این رو بازگشت ترامپ در شرایط کنونی به سود ایران نیست. احتمالا نتانیاهو که ناگهان وزیر دفاعش را برکنار کرد، زودتر از همه موقعیت جدید را بوکشیده؛ به این معنا که آمدن ترامپ را معادل آزادی عمل بیشتر و رهایی از فشارهای واشنگتن برای آتش بس در غزه و لبنان می بیند. با این تفاصیل انتظار افزایش تنش ها در منطقه طبیعی به نظر می رسد. پیش بینی رفتار ترامپ در مورد چین و روسیه اما به این سادگی نیست. جنگ اوکراین و چنگال تیز کردن چین برای تایوان موقعیت های جدیدی است که انتظارش را میکشد.