یک استاد روابط بینالملل: برای حل مسائل با اروپا باید آماده سازش باشیم
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دور جدیدی از گفتوگوهای ایران با اتحادیه اروپا و سه قدرت اروپایی از پنجشنبه هفته گذشته در ژنو آغاز شد.
عبدالرحمان فتحالهی| دور جدیدی از گفتوگوهای ایران با اتحادیه اروپا و سه قدرت اروپایی از پنجشنبه هفته گذشته در ژنو آغاز شد. این گفتوگوها بعد از یک دوره تنش شدید در روابط ایران و اروپا شکل گرفتهاست. در شرایطی که دولت چهاردهم با شعار بهبود روابط با غرب و از سرگیری مذاکرات روی کار آمد، بعد از نزدیک به چهار ماه از آغاز به کار این دولت نهتنها شرایط روابط با اروپا بهبود پیدا نکردهاست، بلکه تنشها به شکل کمسابقهای افزایش پیدا کردهاست.
مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل معتقد است که دولت چهاردهم هنوز نتوانستهاست ابتکار قابل توجهی برای بهبود روابط ایران و غرب ارائه دهد. به اعتقاد این استاد دانشگاه برای بهبود روابط ایران و غرب لازم است که ایران تغییر رویکرد جدی در سیاست خارجیاش ایجاد کند و برای پذیرش هنجارهای بینالمللی آمادگی نشان دهد. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل مطالعه میکنید.
فارغ از مبحث ساختار-کارگزار و با در نظر گرفتن این واقعیت که مسعود پزشکیان و سیدعباس عراقچی در مقام رئیسجمهور و وزیر امور خارجه، تعیینکننده نهایی راهبرد سیاست خارجی ایران نیستند، اما از دولت چهاردهم انتظار حداقلی برای تنشزدایی و بهبود مناسبات با اروپا وجود داشت. در عمل، نهتنها آن انتظارات برآورده نشد که حتی روابط سرد ما با اروپا به عنوان میراث دولت سیزدهم به یک ابربحران بیسابقه در دولت جدید رسیدهاست. از بستههای تحریمی بیسابقه اروپا که علیه خطوط هوایی و کشتیرانی ایران اعمال شد تا صدور قطعنامه آلمان، فرانسه و انگلستان در شورای حکام؛ به باورتان چرا به این نقطه از مناسبات با اروپا رسیدیم؟
اگر از منظر نظریه سازهانگاری به موضوع نگاه کنیم ما در کشور با تغییر کارگزار مواجهیم. درحالیکه کارگزاران متوجه تغییرات روندهای جهانی نیستند. مسئله مهمتر این است که طی ۴۶ سال گذشته، ساختار در تهران هم متوجه هنجارها و ارزشهای حاکم بر نظام بینالملل نیست. درحالیکه از منظر سازهانگارانه یکی از مباحث مهم در حوزه سیاستورزی، ناظر به بحث نُرمهای حاکم بر نظام بینالملل است.
لذا شما در طول حدود ۴ دهه گذشته فقط با تغییر دولتها، رؤسایجمهور و وزیر امور خارجه مواجهید، بدون آنکه تصمیمگیری و سیاستورزی براساس نُرمها و هنجارهای جهانی شکل گرفته باشد. به همین واسطه ما شاهد مجموعهای از پروندههای مختلف در روابط ایران و اروپا هستیم که تنش بیسابقه فعلی را به وجود آوردهاست.
از موضوع ترور گرفته تا مجازات اعدام و حقوق بشر گرفته تا پرونده فعالیتهای هستهای و سوالات و ابهامات مختلف در این باره و نیز ادعای انحراف تهران از برجام. در سه سال گذشته هم دو موضوع مهمتر در تشدید تنش بیسابقه ایران و اروپا نقشی جدی داشت. اولین و مهمترین موضوع، تجاوز روسیه به خاک اوکراین بود که تهران در همان روزهای نخست جنگ، این تجاوز مسکو را محکوم نکرد و بعد از آن هم ادعاهای مکرری دال بر حمایت و همکاری نظامی و لجستیک ایران از روسیه مطرح شد.
موضوع دیگر به تحولات بعد از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در خاورمیانه باز میگردد که باز هم تهران نتوانست آن نقش مثبت خود را در گذشته برای کاهش تنش ایفا کند و همین مسئله مورد انتقاد جدی اروپاییها بود. مشخصاً در پرونده جنگ ۳۳ روزه، ایران همکاری جدی با حزبالله برای پایان دادن به جنگ داشت. در آن جنگ ۳۳ روزه، ایران با نقشآفرینی خود، هم حزبالله را از جنگ نجات داد و هم لبنان را از بار خسارت بیشتر رهانید و با صدور یک قطعنامه شورای امنیت موضوع خاتمه پیدا کرد. درحالیکه طی یک سال گذشته چنین نقشآفرینیای شکل نگرفت و این موضوع باعث انتقاد جدی دو کشور آلمان و فرانسه بود. لذا تلمبار و انباشت این میزان از اختلافنظرها باعث شد که نهایتاً شاهد این میزان از گسل و انتقامگیری اروپاییها باشیم تا جایی که چند هفته گذشته خطوط هواپیمایی ایران را تحریم کردند و اکنون خطوط کشتیرانی را هم از خود بنادر ایران تحریم کردند...
علاوه بر اینها شاهد صدور قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بودیم...
بله آن هم مطرح است و بهرغم سیاست هویج و چماق ایران، قطعنامه تصویب و صادر شد.
یعنی میفرمایید که ایران سیاست چماق و هویج در پیش گرفتهبود؟
بله! به خطا آقایان فکر کردند اگر علی لاریجانی سخن از گفتوگو، توافق و سفر به لبنان و... کند، به مثابه سیاست هویج و تهدیدهای مکرر سیدعباس عراقچی که اگر قطعنامه دهید ما اقدام بزرگ پیشبینینشده خواهیم کرد به مثابه چماق میتوانند مانع صدور قطعنامه شوند. اتخاذ این سیاست نشان داد همچنان سیاست خارجی در تله آماتورها گیر افتاده و فهم مسائل بینالمللی عمیق و دقیق نیست و قطعنامه صادر شد. اگر سیاست خارجی کشور جراحی نشود احتمال ورود به مکانیزم اسنپبک و بازگشت ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، بهرغم امیدهای مذاکرات ژنو وجود خواهد داشت.
اگر شما منتقد روند طیشده ۴۶ سال گذشته در ساختار–کارگزاری به نام جمهوری اسلامی ایران هستید، اما در همین ساختار-کارگزاری با دولتهایی چون دولت سیدمحمد خاتمی و اتفاقاً بعد از موضوع حادثه میکونوس و قطع روابط ایران و اروپا، شاهد آغاز فصل جدیدی از روابط با اروپا بودیم تا جایی که ژاک شیراک، رئیسجمهور وقت فرانسه از پلههای کاخ الیزه برای دیدار با خاتمی پایین آمد تا شخصاً از او استقبال کند. در دولت حسن روحانی هم بهرغم آنکه اروپا نتوانست در مقام عمل و با وجود پیشنهاهایی مانند اینستکس و اسپیوی، کاری برای مناسبات اقتصادی و تجاری انجام دهند، اما مشخصاً در مقاطعی نظیر تلاش واشنگتن برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت شش قطعنامه شورای امنیت در مقابل دولت دونالد ترامپ ایستاد. اما چه شد که با همین ساختار–کارگزار، عملاً و تا به اینجای کار دولت چهاردهم نتوانست کارنامه قابل قبولی حتی به نسبت دولت سیزدهم داشته باشد؟
چون در همان دوره آقای خاتمی چند اتفاق مهم روی داد. هم کارگزار تغییر پیدا کرد و هم ساختار به سمت تغییر نُرم خود مناسب با هنجارهای جهانی رفت و موضوع گفتووی تمدنها و تنشزدایی مبحث و محور کار سیاست خارجی قرار گرفت.
درست است که سیدمحمد خاتمی در سازمان ملل، مبحث گفتوگوی تمدنها را باز کرد و باعث تغییر نگاه جهانی به تهران شد ولی مگر همین رئیس دولت چهاردهم در مهرماه سال جاری سخنرانی مشابهی، ذیل شعار وفاق ملی در سازمان ملل مطرح نکرد؟! پس چرا آن زمان اروپاییها و آمریکا، خاتمی را دیدند اما اکنون قاره سبز، پزشکیان و عراقچی را نمیبیند؟
اصلاً شعار وفاق ملی پزشکیان با بحث گفتوگوی تمدنهای خاتمی قابل قیاس نیست.
چرا؟
چون در بحران روابط ایران و اروپا و شرایط سخت به ناگاه سیدمحمد خاتمی پرچم تنشزدایی و گفتوگوی تمدنها را بلند کرد که یک مبحث و صدای کاملاً تازهای از ایران همراه با تایید بیست میلیونی مردم ایران بود. امری که دنیا را شگفتزده کرد و ایرانیان را تحسین نمودند. به همین دلیل هم اروپاییها و هم آمریکا پیام شگفتآوری را شنیدند اما واقع امر این است که پزشکیان با شعار وفاق ملی در سازمان ملل نه چیز جدیدی گفت و نه سبب شگفتی شد. زیرا وقتی ۱۶ میلیون ایرانی در دور دوم اصلاً رای ندادند سخن از وفاق و پست و منصب دادن به مخالفان مضحک است. ترجمه انگلیسی وفاق همان Consensus یا اجماع است. اجماع با کی؟ با آنها که پست میخواهند یا با آنها که فریادرس مردم باشند!؟
حالا رئیسجمهوری میتواند در منطقه و جهان موضوع وفاق را مطرح کند که در عمل قائل به گفتوگو باشد، سپس باید سازش کرد و آنگاه وفاق یا اجماع. سازش که جای خود، آقایان حتی گفتوگو را بر نمیتابند. پس چگونه وفاق پزشکیان مورد استقبال قرار گیرد؟ چون به نظر من برای وفاق باید عزم جدی هم برای سازش و سازگاری داشت. سازش به چه معنا؛ به آن معنای منفی که برخی تندروها در نظر دارند نیست به معنای اینکه واقعاً ما با نُرم جهانی سازگار شویم هنجارها را بپذیریم و بر اساس منافع و اهداف ملی خود بتوانیم با همه کشورهای منطقه و جهان مناسباتی عادی داشته باشیم این به معنای سازش است یعنی سازگار شدن با شرایط بینالملل اما متاسفانه ما میبینیم در بیش از ۱۰۰ روزی که دولت آقای پزشکان روی کار آمده است این دولت حتی تلاش جدی برای گفتوگو ندارد؛
سازش که جای خود، طبیعتاً با توجه به همین رفتارهاست که کشورهای اروپایی و آمریکا همانگونه با تهران رفتار میکنند چون میبینند که آنچه از زبان پزشکیان یا عراقچی مطرح میشود فعلاً یک بلوف دیپلماتیک است و خبری از مذاکره و سازش نیست یا بهتر بگویم سازگاری نیست. نکته دیگری که شاید به مذاق دولت چهاردهم خوش نیاید اما من به صراحت آن را اعلام میکنم این است که آقای مسعود پزشکیان هیچ وقت در حد و قواره فردی مانند سیدمحمد خاتمی نبوده و نخواهد بود.
فکر نمیکنید این تعبیر اندکی تند باشد؟
اشتباه نکنید، موضوع من توهین به شخص پزشکیان نیست، منظور من از قد و قواره ناظر به بحث عقبه مردمی از دولت است. در انتخابات تیرماه سال جاری آقای پزشکیان با ۱۶ میلیون رای و با کمترین میزان مشارکت در طول انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران به پاستور راه پیدا کرد؛ تازه بخشی از این ۱۶ میلیون هم به خاطر خود آقای پزشکیان رای ندادند بلکه به خاطر این بود که رقیبش به قدرت نرسد.
مشخصاً من فردی بودم که در دور اول رای ندادم و در دور دوم هم به دلیل احساس خطری که از رقیب مسعود پزشکیان داشتم، به او رای دادم. خُب با این عقبه مردمی و این میزان از مشارکت قطعاً دست آقای پزشکیان بستهتر از آقای خاتمی است؛ به همین دلیل است که میگویم آقای پزشکیان هیچ وقت در قد و قواره آقای خاتمی نیست وگرنه بحث من توهین نبود اما بپذیریم پزشکیان گامهایی را برداشته است؛ آنچه که عنوان شده در حد موضعگیریهای دیپلماتیک بوده است اما اروپاییها با آمریکاییها چه گفتند؟ گفتند ملاک عمل ما با دولت چهاردهم در ایران عملکرد آنهاست وقتی عملکرد تغییر پیدا نکرده خب معلوم است به کجا میرسیم ضمن آنکه من این را بگویم که موضوع وفاق پیش از آنکه در منطقه و بینالملل اجرایی شود باید در داخل کشور جا بیفتد.
ولی باید اینجا بپذیریم سطحی از وفاق توسط پزشکیان شکل گرفته است و من برای مثال دیدار ایشان با مولوی عبدالحمید را یک گام موثر برای تغییر فضا میدانم. من هم از این اقدام دفاع میکنم اما موضوع وفاق با کل ملت ایران است آیا اکنون دولت آقای پزشکیان توانسته است وفاق با کل ملت ایران را محقق کند؟ این اقدامی که شما گفتید کاملاً درست و از آن باید دفاع کرد اما اگر به ۱۶ میلیون نفری که به آقای پزشکیان رای دادند رجوع کنیم آیا دوباره همان ۱۶ میلیون به مسعود پزشکیان رای میدهند؟ آیا دوباره به او رای میدهند؟ من بعید میدانم چون عملکرد او در حوزههای متعدد، مشخصاً حوزه اقتصادی و معیشتی تاکنون نتوانسته است مردم را راضی کند وقتی دولت نمیتواند وفاق را در کل ملت ایران، تاکید دارم در کل ملت ایران، اجرایی کند طبیعتاً وفاق در منطقه و جهان یک شعار روی زمین مانده است.
فکر میکنید دولت چهاردهم در مسیر وفاق داخلی پیشرفت داشتهاست؟
من نگفتم کامل پیش برده است فقط میگویم در این مدت توانسته است گامهای قابل دفاعی بردارد وگرنه به انتقاد باشد من از شما بیشتر انتقاد دارم. پس اینجاست که من وقتی میگویم آقای خاتمی در سازمان ملل زمانی که بحث گفتگوی تمدنها را مطرح کرد همه منطقه و جهان آن را شنیدند زیرا بیست میلیون ایرانی یکپارچه و متحد خواهان تنشزدایی و گفتوگو با دنیا بودند. ولی بحث وفاق آقای پزشکیان هیچ وقت شنیده نشد و نخواهد شد مگر اینکه تصمیمسازی، سیاستگزاری و برنامهریزی بر مدار رضایت مردم ایران تنظیم شود و ملتمحوری در رأس قرار گیرد. وانگهی عزم جدی در مبارزه با فساد، شایستهسالاری و حکمرانی خوب دیده شود.