پایان سکوت ظریف
آرمان ملی/متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مطهره شفیعی| محمدجواد ظریف، معاون رئیسجمهور درباره ماجرای تابعیت فرزندانش توضیحاتی ارائه داد و گفت: تابعیت بچههای من قهری است؛ این حرفهایی که گفته میشود که من درخواست تابعیت دادهام، دروغ است.
او اظهارکرد: در زمان تولد هر دو فرزند من، من دیپلمات نبودم. اگر دیپلمات بودم فرزندانم تابعیت نمیگرفتند. ظریف اظهار داشت: من با پاسپورت عادی بودم. ویزای G داشتم نه ویزای A که آقایان به آن استناد میکنند؛ این ویزا مخصوص کارمندان سازمان ملل و نمایندگیهای نزد ملل متحد است. معاون رئیسجمهور ادامه داد: ویزای G به معنی دیپلمات بودن نیست. اولین باری که من گذرنامه سیاسی گرفتم در مرداد یا شهریور 67 بود؛ پسرم سال 63 و دخترم سال 66 به دنیا آمدند. در آن دوران من دانشجو و کارمند محلی بودم؛ به محض تمام شدن درسم برگشتم. وی بیان داشت: تابعیت بچههای من قهری است و این حرفهایی که گفته میشود که من درخواست تابعیت دادهام دروغ است. بچههای من 40 سال دارند و من ولی آنها نیستم.
نگرانی دلواپسان
ظریف هنوز سیبل دلواپسان است و هرگاه از موضوعی ناراضی هستند بهجای حل منطقی مشکل خودشان، اولین راهکاری که به ذهنشان خطور میکند، تخریب ظریف است. از زمان انتصاب محمدجواد ظریف بهعنوان مشاور راهبردی پزشکیان در دولت چهاردهم، برخی از نمایندگان مجلس با استناد به قانون ممنوعیت بهکارگیری افراد ۲ تابعیتی در مشاغل خاص انتصاب محمدجواد ظریف را به سبب تولد فرزندش در آمریکا محکوم میکنند. فرزند آقای ظریف که حین ماموریت سالهای گذشته وی در کشور آمریکا متولد شده بود کارت تابعیت این کشور را داراست. در هفته دوم آذرماه با این وجود بحثهای اخیر در مورد «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» و تلاش دولت برای اصلاح آن، منجر به طرح شبهات و اتهاماتی درباره تابعیت قهری فرزندان ظریف شده و گروهی که از اساس با شخص ظریف مشکل دارند، این قانون را دستاویزی برای حمله به دولت و تهدید پزشکیان برای کناررفتن ظریف از دولت کردند. دلواپسان میدانستند ادعای آنها محلی از اعراب ندارد و اظهاراتشان عجیب بود بهعنوان نمونه حمید رسایی، نماینده تهران پیشنهاد داد تا فرزندان ظریف برای لغو تابعیت آمریکایی خود عضو بسیج مستضعفین شوند. این نماینده گفت: «طبق قانون آمریکا اگر هر فردی که تابعیت کشور دیگری را دارد در تشکیلات نظامی کشور دیگری ورود کند، تابعیت آن فرد خود به خود لغو میشود، از این رو فرزندان ظریف برای عضویت در بسیج اقدام کنند تا تابعیت آنها لغو شود».
قهر رسایی با تابعیت قهری
بار دیگر رسایی تابعیت قهری را مندرآوردی خوانده بود. تابعیت قهری درباره فرزندی صدق میکند که حین مأموریت یا تحصیل والدینش در کشوری دیگر بهدنیا آمده باشد و از طریق «اصل خاک» مشمول تابعیت اجباری شده باشد. رضا نصری، حقوقدان بینالمللی بعد از ادعاهای حمید رسایی مبنی بر اینکه «تابعیت قهری مندرآوری است» با ذکر داستانی واقعی و با مستندات حقوقی به رسایی پاسخ داد. او در توییتی نوشت: «اینکه تابعیت متولدین آمریکا «سرزمینی» و «قهری» است - و نیاز به درخواست از سوی والدین ندارد- در قضیه Hamdi Vs Rumsfled در سال ۲۰۰۴ به بارزترین شکل نشان داده شد. یاسر عصام حمدی در سال ۱۹۸۰ در ایالت لوئیزیانای آمریکا از والدینی سعودی که بهطور موقت در ایالاتمتحده زندگی میکردند، متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولد، پدر و مادرش به عربستان سعودی بازگشتند و او در آنجا بزرگ شد. حمدی در نوجوانی با القاعده ارتباط گرفت و در سال ۲۰۰۱، در جریان حمله آمریکا به افغانستان، توسط نیروهای ائتلاف شمال دستگیر و به ارتش آمریکا تحویل داده شد. با وجود اینکه حمدی هیچوقت در آمریکا سکونت نداشت، هرگز والدینش برای او درخواست تابعیت نکرده بودند و با وجود اینکه همراه با القاعده و طالبان علیه آمریکا جنگیده بود، در روند دادرسی -بر اساس متمم ۱۴ قانون اساسی آمریکا- تبعه ایالاتمتحده تشخیص داده شد و همین موضوع مباحث حقوقی فراوانی پیرامون موضوع تابعیت قهری در آمریکا به جریان انداخت. اگر آقای رسایی حداقل این مباحث را دنبال کرده بود، هرگز مدعی نمیشد بحث تابعیت قهری در آمریکا یک بحث مندرآوردی است». برخی منتقدان ظریف میگویند که ایشان در طول هجده سال فرصت کافی داشته تا پیش از رسیدن فرزندانش به سن قانونی، تابعیت قهری آمریکایی آنها را لغو کند و عدم انجام این اقدام را نشانهای از تمایل او به حفظ تابعیت آنها میدانند، اما واقعیت حقوقی بر اساس مستندات قانون اساسی آمریکا بازهم چیز دیگری است. بر اساس قانون اساسی ایالاتمتحده، تابعیت بر اساس حق تولد به کودک تعلق دارد. این حقی در قانون اساسی آمریکاست و والدین اختیار لغو این حق را برای فرزند ندارند. در متون قانونی و حقوقی آمریکا هیچ فرآیندی برای اقدام از سوی والدین پیشبینی نشده است و تنها خود فرد میتواند پس از رسیدن به سن قانونی برای لغو تابعیت اقدام کند.
ظریف و سقوط اسد!
امثال رسایی عادت دارند هر ناکامی را به نام ظریف کنند، مانند چند روز پیش که حمید رسایی بعد از سقوط اسد در مطلبی نوشت: «بشار تا وقتی«اسد» بود، به ایرانِ ولایی و حزبا... تکیه کرده بود، پایدار بود اما از وقتی ظریف شد و در برابر ارتجاع عربی زانو زد و به فریب عبری و غربی خشنود شد، به حزبا... و ایران پشت کرد دیگر سقوط کرد. به همین سادگی». او در توئیتی هم به ظریف کنایه زد و نوشت: «بشار اسد هم میخواست به غربیها ثابت کند دنبال جنگ نیست». انتخاب نوشت: حسین شریعتمداری هم همین خط را دنبال میکند و بعد از سقوط اسد بهجای تحلیل شرایط و بررسی علل سقوط اسد ناگهان بازهم به ظریف تاخت و گفت: «برخی از افراد که بعضا جایگاههای غیرقانونی در دولت دارند، پالسهایی در طی این هفتههای حساس برای غرب فرستادهاند که انشاءا... در آینده هم برای برخورد با این پالسها و آن افراد، فکری خواهد شد».