نیروگاه بدون نیرو
شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
از خطونشان کشیدن برای زمستان سخت اروپا رسیدهایم به زمستان سختی که برق، گاز و حتی هوای سالم به چالشی اساسی تبدیل شده است. در روزهایی که آلودگی هوا رکورد زده و تهران در غباری از دود فرو رفته، هواشناسی از ورود موج جدید سرما به میزانی که بخش مهمی از کشور یخ بزند، هشدار داده است؛ اما خبری از مدیریت انرژی نیست، تا جایی که تذکر رئیسجمهور هم جدی گرفته نمیشود و در نهایت به بگومگوی نرم و با طعم لبخند میان وزیر صمت با مسعود پزشکیان میانجامد و جامعه را در بهت فرو میبرد که آیا این وزرا میدانند رئیسجمهورشان چه کسی است؟ چه شعارهایی داده؟ چه تمثیلهایی را به پیشران جریان سیاسی تبدیل کرده است و در دولت وفاق درحال خدمت هستند؟ معلوم نیست کار بر روی چالشهای انرژی چگونه ورق میخورد که شخص رئیسجمهور پا پیش گذاشته و از مردم درخواست کرده حداقل دو درجه از سیستم گرمایش منازل خود را کم کنند؛ پویشی که با استقبال مردم مواجه شده و بسیاری فیلم کاهش درجه پکیج خانههایشان را در فضای مجازی منتشر کردهاند.
این همراهی مردم با رئیسجمهور درحالی رخ داده که از روز پنجشنبه یکباره با قطع چندساعته برق، کار و زندگی مردم دچار اختلال شد که البته قرار است به لطف عملکرد ضعیف برخی از وزرا، ادامهدار هم باشد؛ زیرا هنوز تولید برق دستاندازهایی جدی را تجربه میکند و به همین دلیل نتوانستهایم بر ناترازی انرژی غلبه کنیم و هر روز دردسر انرژی شدیدتر احساس میشود. طبق آمار BP، راندمان نیروگاههای ایران ۳۹.۱ درصد بوده، درحالیکه متوسط راندمان نیروگاههای دنیا ۴۸.۲ درصد است. به بیان دیگر، راندمان نیروگاههای کشور ۹.۱ درصد از میانگین جهانی کمتر است و عمر مفید ۵۰ درصد از این واحدها به پایان رسیده است. اگر راندمان نیروگاهها استاندارد بود، سالانه حدود ۱۷.۷ میلیارد مترمکعب/لیتر در مصرف سوخت صرفهجویی شده و سایه خاموشی از کشور برطرف میشد. جالب است بدانیم نیروگاههای فرسوده در ایران سالانه تا سقف ۱۰ میلیارد دلار باعث هدررفت سوخت مایع میشوند که معادل سهم دولت از درآمد نفتی در ۱۴۰۴ است. حال بر این قصه پرغصه، وعده تولید برق هستهای را هم بیفزاییم که بعد از تحمل بیش از ۲۰ سال تحریم و تلاش برای استفاده صلحآمیز هستهای، خبری از تولید برق نیست و اگر هم باشد، بسیار محدود است. سهشنبه گذشته رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تصریح کرد: زمانی که ناترازی در کشور وجود دارد، تصمیمهای لحظهای و غیرکارشناسی شوک شدیدی را به جامعه وارد میکند. در کشور ما ۱۶ نیروگاه وجود دارد که مصرف سوخت این نیروگاهها مازوت است و دو تا از این نیروگاهها از گذشته از چرخه سوخت مازوت خارج شدهاند و دلیل آن را نیز آلودگی هوا اعلام کردهاند که یکی نیروگاه بعثت و دیگری نیروگاه اصفهان است.
پژمانفر اظهار کرد: امروز وزارت نیرو باید جوابگوی نصبنشدن فیلتر در نیروگاههای مازوتسوز باشد که این کوتاهی را انجام داده است. قالیباف هم وزیر نیرو را خطاب قرار داده و گفته است: «آقای وزیر نیرو! وقتی از خاموشی مردم حرف میزنیم، خاموشی صنعت هم منظورمان هست. در سیاستگذاری اشتباه میکنیم؛ بیش از ۹۰ درصد نیروگاههای ما مصرف گاز دارند، ولی در دنیا کمتر از ۲۵ درصد است. ما 0.8 درصد هم با زغالسنگ تولید نداریم، ولی ۳۳ درصد انرژی دنیا با زغالسنگ است. مقصر مردم نیستند، مقصر بنده و امثال بنده هستند؛ ما باید پاسخگو باشیم». نماینده نهبندان در مجلس نیز گفت: متأسفانه مدیران وزارت نیرو تاکنون اقدام مشخصی برای افزایش راندمان و تکالیف قانونی که برایشان پیشبینی شده بود، نداشتند و همه هنرشان این بود که گاز، مازوت و گازوئیل میدهند و همهاش این بود که از شورایعالی امنیت ملی دستوری بگیرند و شروع به مازوتسوزی کنند و کار مشخصی برای افزایش راندمان نیروگاه و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و کارهای دیگر که باید انجام میشد برای رفع ناترازی نمیکردند. درحالحاضر ناترازی گاز در فصل زمستان به ۳۰۰ میلیون مترمکعب رسیده و روزانه ۸۰۰ میلیون مترمکعب گاز پالایششده به شبکه سراسری تزریق میشود که از این مقدار با توجه به قراردادهای بلندمدت صادراتی که داریم، بخش اندکی صادر شده و بقیه به مصارف داخلی میرسد. آمارها نشان میدهد در مقایسه با سال گذشته، شاهد رشد مصرف ۸۰ تا ۸۵ میلیون مترمکعبی روزانه گاز خانگی هستیم و یکی از تدابیر دولت برای کاهش مصرف گاز، افزایش بها برای پرمصرفها و درواقع واقعیکردن قیمت گاز برای پرمصرفهای خانگی است. در این شرایط، فقط برنامه برخی از وزرا افزایش قیمت سوخت به بهانه واقعیکردن برای رفع ناترازی است. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگرچه واقعیکردن قیمت در حوزه انرژی میتواند تا حد قابل قبولی اثربخش باشد، اما برای حل مشکل ناترازی باید همزمان سرمایهگذاری در پروژههای ذخیرهسازی گاز را شروع کرد.
همچنین بهتر است دولت به صنایعی که از تجهیزات مستهلک و پرمصرف استفاده میکنند، تسهیلاتی برای نوسازی اختصاص دهد. افزایش قیمت حاملهای انرژی همواره یکی از چالشهای اقتصاد ایران بوده و موافقان و مخالفان خود را داشته است. براساس تحقیقاتی که پیشتر در اندیشکده اقتصاد مقاومتی اجرا شده است: «از سال ۱۳۷۰ دولت به صورت سالانه تعرفه بخشهای مختلف مصرفکننده گاز طبیعی را افزایش داده است. پس از تصویب و اجراشدن قانون هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹، تعرفه گاز طبیعی بخشهای مختلف به واسطه تفکیکبندیهای جدید وزارت نفت که با پیشنهاد شرکت ملی گاز بود، با افزایش چشمگیری مواجه شد. در طرح هدفمندسازی یارانهها تعرفه گاز بخش خانگی به ۱۲ پلکان مختلف تقسیم شد». براساس این گزارش: «در سال ۱۳۹۴ و به واسطه اعمال سیاست جدید برای قیمتگذاری خوراک صنعت پتروشیمی که به وسیله وزارت نفت ابلاغ شد، نرخ خوراک تمام پتروشیمیها تابعی از قیمت جهانی گاز طبیعی در چهار هاب بینالمللی و میانگین وزنی قیمت مصارف داخلی گاز طبیعی شد. فرمول مذکور در عمل و با پوشش ریسکهای سیستماتیک قیمت جهانی گاز طبیعی، فرمول نسبتا مناسبی برای قیمت خوراک صنعت پتروشیمی بود، اما با افزایش قیمت جهانی گاز طبیعی در سال ۱۴۰۰ و جنگ روسیه و اوکراین، قیمت کشفشده در این فرمول بالا و عملا کارایی رقابتی خود را از دست داد». اما داستان ناترازی گاز به اینجا ختم نمیشود و به عقیده کارشناسان، بهتر است دولت نگاهی به نیروگاهها نیز داشته باشد. براساس برآوردی که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است، مصرف سالانه نیروگاههای گازی بیش از سه میلیارد مترمکعب گاز طبیعی و نزدیک به ۵۰۰ میلیون لیتر گازوئیل است. درصورتیکه این نیروگاهها با نیروگاههای سیکل ترکیبی موجود جایگزین شوند، با احتساب قیمتهای جهانی سوخت، سالانه بیش از ۵۰۰ میلیون دلار صرفهجویی خواهد شد. طبق برآوردهای انجامشده، بالغ بر ۱۱ میلیارد یورو برای تبدیل نیروگاههای گازی به سیکل ترکیبی سرمایه نیاز است و این مسئله در برنامه هفتم توسعه دیده شده و برنامهریزیهای لازم نیز انجام شده، اما تحقق آن منوط به این است که برای سرمایهگذار جذاب باشد.
بنابراین تکیه بر یک برنامه واقعیکردن قیمتها بهتنهایی توان رفع ناترازی را ندارد و نیاز به دیدن همه جوانب و تصمیمگیری دقیقی است که با حرکت پوپولیستی در وزارتخانههای مرتبط انجامشدنی نیست. مهمتر آنکه ماندن در مسیر وفاق که مسیر دولت چهاردهم است، با همراهی مردم میتواند مهمترین چالشهای کشور را حل کند و دوری از گفتمان پزشکیان و نادیدهگرفتن مردم، نتیجهای جز ناکامی دولت و مهمتر از آن ناکامی ایران در بر نخواهد داشت. بدون شک در قدم نخست ارزیابی چالشهای موجود، وزارت نیرو باید بداند در نقطه آغازین این روند قرار دارد و وقتی نیرو به چالشی جدی برای انرژی تبدیل میشود، تنها راهش پرداختن به تبیین راهبردها و راهکارهایی است که بتواند جذابیت سرمایهگذاری در حوزههای نیرو را افزایش دهد. انداختن توپ چالشهای انرژی در وزارتخانههای دیگر یا تبدیلشدن ارگانهای اجرائی در زمینه ساماندهی انرژی به محرکهایی صرفا برای دورکردن گرههای موجود و نقصانهای عملیاتی از خود، بیشک فقط به افزایش هزینه راندمان فعالیتهای عملیاتی منجر میشود. ما در حوزه کارآمدی نیروگاههای کشور نیاز به یک عملیات مولد داریم که بتواند زیرساختها را در زمانی بهینه کارآمد کند که این اتفاق با ساخت لفاظیهای اداری، سیاسی و جداشدن از وفاق (به عنوان عامل مشترک و همگانی برای توسعه) امکانپذیر نیست.