پاتک دلار به سیاستهای ایران
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
هر روز و هر ماه که میگذرد، حلقه تحریم دلاری بر گردن اقتصاد ایران تنگتر میشود. سیاستهای اتکا به شرق هم نشان داده که نتوانسته این حلقه را گشادتر کند. سیاستهای اتکا به روسیه و روبل هم نشان داده که جواب نمیدهد.تهاترهای کالایی هم تا اندازه کمی جواب میدهد. راهحل واقعگرایی در سیاست است.
منصور بیطرف| کاهش ارزش ریال همواره دغدغه مسئولان کشور بوده است؛ بهویژه دولتمردان پس از انقلاب. وزیران اقتصادی و رؤسای کل بانک مرکزی هر دولت پس از انقلاب، روز و ماهی نبوده است که نگران کاهش ارزش ریال نباشند و در این خصوص تدبیر و راه چارهای نیاندیشیده باشند. دولت پزشکیان هم هنوز 6 ماه از روی کار آمدنش نگذشته که ارزش دلار از حدود 52 هزار تومان به 78 هزار تومان رسید. یعنی حدود 40 درصد افزایش! به همین خاطر است که روز گذشته عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی در کمیسیون اقتصادی مجلس حاضر شد و درباره موضوع ارز و افزایش قیمت دلار در بازار توضیحاتی داد؛ توضیحاتی که به گفته او سخنان تقطیعشدهاش سبب افزایش یکباره قیمت دلار در بازار آزاد شد و بدون شک اگر آن سخنان وایرالشده را سریعاً تکذیب نمیکرد چهبسا قیمت دلار در بازار آزاد سقف شیشهای 80 هزار تومان را هم میشکاند.
موضوع دلار و قیمت آن در بازار آزاد تنها دغدغههای دولتمردان پس از انقلاب نبوده؛ پیش از انقلاب هم این دغدغه بر دولتهای وقت هم حاکم بوده است. حسنعلی مهران، رئیس کل بانک مرکزی ایران در سالهای 1354 تا 1356 در بخشی از خاطرات خود به این دغدغهها اشاره کرده و به چگونگی حفظ ارزش ریال و فشارهای دربار و نخستوزیر برای حفظ ارزش ریال در مقابل دلار پرداخته و داستانهای جذابی را هم در این رابطه بیان میکند. از جمله آنکه چرا دلار در ایران نه به مثابه یک نرخ تسعیر بلکه به مثابه یک کالا دیده میشود و در این باره خاطرهای را نقل میکند و مینویسد: «میزان فروش ارز و اسامی خریداران ارز تا آنجا که معلوم بود هفتگی گزارش میشد... یک بار در این فهرست به اسم یک نفر برخورد کردم که او را خوب میشناختم و تا آنجا که به خاطر داشتم هیچگونه نیاز تجارتی به خرید دلار نداشت. به این شخص تلفن کردم و از او پرسیدم چرا اینقدر دلار خریدهای؟
گفت قیمتها را در این مملکت نگاه کنید میبینید همه بالا رفتهاند. زمین، خانه، اتومبیل و غیره. به جز دلار. وقتی هر کالایی گرانتر شود و فقط یک کالا به همان قیمت بماند آن هم قطعاً بالا خواهد رفت. این است که ما هم مقداری خریدیم. منطق این کلام روشن است و اینکه از دید این صاحبنظر خوشفکر، پول هم مثل کالاست و خیلی از صاحبان سرمایه به دلار به همان دید نگاه میکردند.»
اما پس از انقلاب ماجرای دلار آمریکا و ریال ایران فقط یک چالش اقتصادی نشد بلکه یک چالش سیاسی هم شد و به دلیل همین چالشها و درگیریهای سیاسی با آمریکا، اقتصاد ایران نوسانات شدیدی را هم تحمل کرد. این نوسانات عملاً تا سال 1385 که دلار آمریکا و تحریمهای دلاری و بانکی به عنوان سلاحی از سوی دولت آمریکا به کار گرفته شد عمدتاً تحت تاثیر سیاستهای اقتصادی ایران بود تا سیاست خارجی؛ اما از آن سال به بعد عملاً کنترل قیمت دلار به دلیل ترفندی که دولت آمریکا زد از دست دولتمردان ایرانی گرفته شد.
در واقع میتوان جزئیات چگونگی استفاده از این ابزار مهم را در کتابهای " Dollars and Dominiom" و " Underground Empire" خواند. این دو کتاب در اصل نشان میدهند که چگونه دولت آمریکا از دلار برای اهداف سیاسی خود بهره میگیرد و دولتهای دیگر را تحت فشار قرار میدهد. در اصل دولت آمریکا از سال 1385 به بعد بهطور تمام و کمال شروع به استفاده از این ابزار برای اهداف سیاسی خود کرد.
اگر تا پیش از آن سال، دلار آمریکا به خاطر ضعفها و کاستیهای اقتصادی کشور دچار افزایش میشد و ریال ایران تضعیف، از آن سال به بعد باید اسلحه شدن دلار آمریکا را هم به این ضعفها و کاستیهای اقتصاد ایران اضافه کرد؛ اسلحهای که به خوبی هم به کار گرفته شده است. اتفاقاً اواسط سال 1385 بود که دولت احمدینژاد – به دنبال تحریمهای بانکی که از سوی دولت آمریکا اعمال شده بود و از همان سال هم دلار به عنوان سلاح به کار گرفته شد - متوجه این موضوع شد و سعی کرد ریال ایران را از قید دلار رها سازد و یورو را جایگزین آن کند.
ترفندی که به زودی مشخص شد امکانپذیر نیست و پس از آن نظام ایران برای اینکه نشان دهد به دلار آمریکا بیاعتنا است در بودجههای سالانه خود به جای دلار، واژه یورو را آوردند اما کیست که نداند حتی ارزش خود یورو هم به دلار وابسته است. ترفندهایی هم که طی این مدت زده شده تا ریال ایران را از قید دلار رها کند نشان داده شدند که کاربرد چندانی ندارند یا بهتر بگوییم: اصلاً ندارند. زیرا اولاً چه بخواهیم و چه نخواهیم دلار آمریکا مهمترین ارز جهانروا است و عمده تجارت جهانی با این ارز کار میکنند و هیچ ارز دیگری هنوز نتوانسته جایگزین آن شود و تا زمانی که این ارز جهانروا حاکمیت دارد، پول رایج کشور هم درگیر آن است، ثانیاً باز چه بخواهیم و چه نخواهیم، روایت دلار بر جامعه حاکم است.
از آن زمان که حسنعلی مهران از نگاه تاجر ایرانی به دلار آمریکا سخن گفت 50 سال میگذرد. در این مدت هیچ دولتی بهرغم کوششهای خود نتوانسته روایت حاکمیت دلار بر اذهان مردم ایران را خدشهدار کند. این روایت نهتنها خدشهدار نشده بلکه تقویت هم شده است در غیر این صورت چرا و چطور مردم ایران بنا به گفته همتی حدود 40 میلیارد دلار آمریکا در خانههای خود پسانداز دارند؟ اما راهحل چیست: هر روز و هر ماه که میگذرد، حلقه تحریم دلاری بر گردن اقتصاد ایران تنگتر میشود. سیاستهای اتکا به شرق هم نشان داده که نتوانسته این حلقه را گشادتر کند زیرا خود شرق هم وابستگی زیادی به دلار آمریکا دارد.
سیاستهای اتکا به روسیه و روبل هم نشان داده که جواب نمیدهد. تهاترهای کالایی هم تا اندازه کمی جواب میدهد. راهحل واقعگرایی در سیاست است. کمی بیاندیشیم: طی 45 سال ارزش دلار آمریکا از 7 تومان به 78 هزار تومان رسیده است. این یعنی آنکه ارزش ریال بیش از 10 هزار برابر کاهش داشته و به همان اندازه هم پولمان ارزشش را از دست داده!