سرمقاله خراسان/ اقتصاد هنر را یاد بگیریم!
خراسان/ «اقتصاد هنر را یاد بگیریم!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم محمد بهبودی نیا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بیایید باهم تبلیغات تابلوهای شهری را که در همین یکی دو روز گذشته دیدهایم، مرور کنیم. من اینها را دیدم؛ تبلیغ لوازمخانگی، لباس، روغنموتور،چیپس، پفک و ...
حالا برویم سراغ یک سؤال، آخرین بار چه زمانی تبلیغ یک تئاتر را روی بیلبوردها و تلویزیونهای شهری دیدهاید؟ منظور ما از نمایش و تئاتر، چیزی بهجز استندآپ کمدی و بهاصطلاح نمایشهای نصفه و نیمهای است که از هیچ ساختار هنری پیروی نمیکند. ناگفته پیداست که در بسیاری از شهرستانهای کشور برای رسیدن به جواب باید بهشدت به ذهنمان فشار بیاوریم و دستآخر به هیچ نتیجهای نرسیم. البته در تئاتر پایتخت وضعیت کمی بهتر است ولی آنهم در حد و اندازه پایتخت یک کشور هنرمندخیز نیست.خیالتان راحت، سالهاست تبلیغات تئاتر به کما رفته و تمام.در سالهای گذشته، تبلیغات تئاتر در ایران با چالشهای زیادی روبه رو شده است. باوجود تلاشهای فراوان تئاتریها برای تولید آثار باکیفیت و جذاب، تبلیغات این آثار به طرز نگرانکنندهای ضعیف شده است. در شهرهای بزرگ، بیلبوردهای شهری که زمانی جزو ابزارهای اصلی تبلیغات این هنر به شمار میآمدند، به شرکتهای تولیدکننده تنقلات و.... واگذارشدهاند. روی آنها تبلیغات چیپس، پفک،لوازمخانگی، روغنموتور و.... میبینیم اما تئاتر نه.
این یعنی بسیاری از شهرداریها و ادارات فرهنگ و ارشاد در شهرستانها و دیگر نهادهای مسئول با رفتارهای سلیقهای بیخیال حمایت از هنر تئاتر شدهاند. علاوه بر این، تبلیغات در رسانههای دیگر مانند تلویزیون، رادیو و روزنامهها نیز بهشدت کاهشیافته است .
در این شرایط، تئاتریها مجبور به استفاده از فضای مجازی برای تبلیغات آثار خود شدهاند. در روزگار ما شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و توییتر به ابزارهای اصلی تبلیغات تئاتر تبدیلشدهاند؛ اما تبلیغات در این فضا نیز با چالشهای فراوانی روبه روست. یکی از مهمترین چالشهای تئاتر رقابت با سایر محتواهای موجود در فضای مجازی است. باوجوداین که تئاتریها تلاش میکنند تا محتوای جذاب و باکیفیت تولید کنند، اما در بسیاری از موارد، این محتواها در میان انبوه محتواهای دیگر که متفرقه و باکیفیت پایین هستند، گم میشوند.در این شرایط، نیاز به راهکارهای نو و خلاقانه برای تبلیغات تئاتر احساس میشود. یکی از راهکارهایی که میتوان به آن فکر کرد، استفاده از روشهای جدید مانند واقعیت افزوده و واقعیت مجازی است.
تئاتریها بهتنهایی و غریبانه یک اثر هنری را تولید میکنند و میفروشند، بدون این که از حمایتهای دولتی یا سازمانهای فرهنگی برخوردار باشند.
در برخی موارد، مسئولانی را میبینیم که روی صندلی به تماشای تئاتر نشستن را جزو رزومه کاری خود در حمایت از این هنر به شمار میآورند. در زمان افتتاحیه یا اختتامیه تئاترها آنهم بهصورت گزینشی حاضر میشوند، عکسهای یادگاریشان را میگیرند و میروند. این همان حکایت معروف آمدم، دیدم، رفتم است.
خطاب به این مسئولان باید گفت: بودجه ندارید قبول. حداقل حمایتهای تبلیغاتی را در دستور کارتان قرار دهید و فرصتهای مناسب برای تئاتریها در حوزه تبلیغات و فروش آثار را برای این هنرمندان فراهم کنید.
تقریباً بر هیچکسی پوشیده نیست که تبلیغات تئاتر و بسیاری از هنرها در ایران با چالشهای زیادی روبه روست و اقتصاد هنر نیز نزد تعداد زیادی از مسئولان فرهنگی هنری امری غریب است. واقعیت این است که اگر برخی مسئولان فرهنگی هنری، اقتصاد هنر را بدانند و برنامههایی در این زمینه طراحی و اجرا شود، دیگر نیازی به تکیهبر بودجههای قطرهچکانی نهادها و سازمانها نیست.