سرمقاله فرهیختگان/ فکر کنید کلیپ این مشکلات مدارس هم منتشر شده است
فرهیختگان/ «فکر کنید کلیپ این مشکلات مدارس هم منتشر شده است» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم ابوالقاسم رحمانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در مدرسهای در شهر بابل، چند دانشآموز بهصورت دستهجمعی در حال رقص و همخوانی با یکی از آهنگهای محسن چاوشیاند. ویدئوی این اتفاق، مثل بعضی موارد مشابه که طی این چند سال رسانهای شد، دستبهدست میچرخد و مسئولان آموزشوپرورش بهتندی دستبهکار میشوند و اطلاعیه صادر میکنند که با عوامل این هنجارشکنی برخورد میشود.
باز هم مثل چندین و چند مورد پیشازاین، چندگانهای شکل میگیرد و عدهای از دانشآموزان حمایت میکنند که مگر چه اتفاقی افتاده؟ عدهای دیگر آنقدر مسئله را مهم نمیدانند که درخور برخورد و پیگیریهای جدّی باشد و عدهای دیگر هم سفت میایستند در حمایت از برخورد با عوامل این اتفاق. راستش را بخواهید در رد یا تأیید این اتفاق و در ادامه آن واکنش آموزشوپرورش زیاده حرفی نیست؛ چراکه مسیر بارها طی شده و گفتنیها با صدای کوتاه و بلند گفته شدهاند، مثلاً واکنش به این اتفاق میتوانست طور دیگری باشد تا اینطور به بیشتر دیدهشدن آن کمک نکند یا بررسیهای بیشتر قبل از اعلام خبر برخورد با عوامل آن صورت میگرفت.
اما حالا که اینطور شده بر ما مسجّل است که وقتی همخوانی چند دانشآموز در مدرسهای در یکی از شهرستانهای کشور اینطور میتواند تبدیل به مسئله شود و بعد از آن هم بهسرعت مورد پیگیری قرار گیرد، احتمالاً باقی موضوعات آموزشوپرورش که حتماً خیلی مهمترند و بارهاوبارها گوشزد شدهاند و به گوش مسئولان رسیده و کاری نکردهاند؛ شاید آواز خوشی نداشتند...
کمبود 83 هزار نفری معلمان!
کمبود 176 هزار نفر معلم در آموزشوپرورش، آخرین و دقیقترین آماری بود که وزیر آموزشوپرورش دولت سیزدهم به آن اشاره کرد و خبر از جذب تعداد قابلتوجهی نیرو برای جبران این کسریها داد. جذبی که با استناد به آمارهای اعلامی جدید تا حدی کمبودها را جبران کرده است، اما هنوز با کمبود قابلتوجه 83 هزار معلم مواجهیم. اینکه چه برنامهای برای جبران این کمبودها داریم؟ سؤال اصلی و اساسی است، اما از آن مهمتر همان جبرانیها و مدل جذب و کیفیت معلمانی است که سر کلاسها رفتهاند.
قبلتر در گزارشهایی که در این حوزه نوشته بودیم یکی از وزرای سابق آموزشوپرورش در گفتوگو با «فرهیختگان» گفته بود بهدلیل کمبود منابع و پارهای مسائل دیگر، رویه جذب در نظام آموزشی کاملاً اورژانسی است و عملاً هرکسی به صرف قبولی در آزمون و حداقلی از نمرات میتواند وارد ساختار آموزشوپرورش شود و سرکلاس برود. خبری از دوره و آموزش و... هم نیست. خصوصاً بعد از تضعیف دانشگاه فرهنگیان و رویههای مرسوم و دقیقتر و کاهش بار هزینهای از دوش دولتها، این رویه تشدید هم شد و حالا شاهدیم که چطور با برگزاری یک آزمون نیمبند و گزینشهای پر از اِنقُلت، اعداد جابهجا میشوند و آمارهای جدید خودنمایی میکنند.
چیزی حدود یک میلیون بازمانده از تحصیل
فروردین سال جاری بود که مرکز آمار ایران گزارشی از ترک تحصیل دانشآموزان ارائه داد. بررسی دادههای این مرکز نشان میدهد در سال تحصیلی 1402-1401 در مقاطع تحصیلی مختلف ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند. مضافبر این مرکز پژوهشهای مجلس، آمار بازماندگی از تحصیلی در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ را ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ نفر اعلام کرده بود که در مقایسه با سال قبل 2 درصد افزایش را نشان میداد. نکته قابلتأملتر در ارتباط با این آمار تعلق اکثریت دانشآموزان بازمانده از تحصیل به دهکهای یک تا پنج است که نشاندهنده ارتباط مستقیم بین مسائل اقتصادی و دوری از آموزش است.
علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش درباره تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل اظهار کرد: «آخرین آمار در این باره حدود ۷۵۰ هزار نفر در سه دوره تحصیلی است.» او همچنین معتقد است: «در زمینه بازماندگان از تحصیل نباید اول سراغ آموزشوپرورش رفت. ما پنجهزار کلاس با کمتر از پنج دانشآموز داریم، یعنی دسترسی به آموزش برای تمام دانشآموزان کشور فراهم است، ولی عوامل خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی موجب شدهاند دانشآموز بازمانده از تحصیل داشته باشیم.» آمارهای مختلفی در این باره ذکر میشود؛ از یکمیلیون بازمانده از تحصیل به ادعای کارشناسان و پژوهشگران حوزه آموزش تا ارقام دیگر که بهدلیل عدم ارائه آمار شفاف نمیتوان به آنها استناد کرد، اما چیزی که مشخص است وضعیت نابسامان آموزش برای طبقات مختلف، خصوصاً طبقات پایینتر جامعه است.
وضعیت نامطلوب قبولیهای کنکور دولتیها
سهم فقط 7 درصدی دانشآموزان تحصیلکرده در مدارس دولتی در رتبههای برتر کنکور علیرغم گستردگی و تعداد بیشتر (حدود 80 درصد دانشآموزان کشور در مدارس دولتی تحصیل میکنند) یکی دیگر از مصائب موجود در نظام آموزشی ماست که سالهای سال است فقط دم از نامطلوبیت آن زده میشود و تغییری در میزان آن رخ نمیدهد. البته با وضعیت فعلی مدارس دولتی و کیفیتی که هم مدارس دارند و هم معلمانی که گفتیم چطور جذب میشوند و سر کلاس میروند و کنکوریهایی که میتازند و پکیجفروشی میکنند، آمارها غیردقیق نیست و اگر جز این بود موجب تعجب میشد.
نمره 10 میانگین معدّل دانشآموزان کشور
براساس آمار موجود، «میانگین معدل دانشآموزان در خرداد ۱۴۰۳ برای مدارس دولتی عادی ۸/۹۶ - غیردولتی ۱۰/۳۷ - شاهد ۱۱/۰۹ - نمونه دولتی ۱۴/۱۷ - سمپاد ۱۶/۱۴ است. اگر میانگین معدل دانشآموزان را براساس رشته تحصیلی بررسی کنیم وضعیت چندان بهتر نیست، براساس گزارش مرکز ارزشیابی و تضمین نظام آموزشوپرورش، در خرداد ۱۴۰۳ میانگین معدل دانشآموزان در رشته تجربی پایه دهم، ۱۲/۶۴، یازدهم ۱۱/۵۲ و دوازدهم ۱۲ شد. میانگین معدل دانشآموزان در رشته ریاضی و فیزیک پایه دهم ۱۲/۶۹، یازدهم ۱۱/۲۶ و دوازدهم ۱۱/۸۲ است و میانگین نمرات دانشآموزان در رشته علومانسانی در پایه دهم ۹/۴۴، در پایه یازدهم ۹/۰۷ و در پایه دوازدهم ۹/۱۳ است.»
این آمار و میانگین معدل حدود نمره 10 در مدارس دولتی و غیردولتی به جز مدارس سمپاد و نمونه دولتیها که وضعیت بهتری دارند، نشان از وضعیت نابسامان نظام آموزشی و سواد ناکافی دانشآموزان دارد. هرچند مسئولان مثل رئیس مرکز ارزشیابی وزارت آموزشوپرورش معتقدند: «میانگین نمرات دانشآموزان به فرض مثال نمره ۱۰ است، به معنای آنکه ۵۰ درصد اهداف کتابهای درسی محقق شده است. این میانگین نشاندهنده وضعیت بحرانی نیست، چون سقف انتظار ما نمره ۲۰ است، میتوان گفت اهداف بهطور کامل محقق نشدهاند.»