تکرار الگوی برجام؟
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شهاب شهسواری| بعد از برگزاری سه دور از مذاکرات میان ایران و سه کشور اروپایی طرف برجام که یک دور در نیویورک و دو دور در ژنو برگزار شد، گمانهزنیها در مورد مذاکرات احتمالی میان ایران و طرفهای غربی برای یک توافق در مورد تحریمها و برنامه هستهای ایران شدت گرفتهاست. دولت تازهکار آمریکا هنوز برنامهای برای مذاکره یا توافق با تهران اعلام نکردهاست و وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران هم هفته پیش در حاشیه نشست هیئت دولت به خبرنگاران گفت که ایران هنوز تصمیمی برای مذاکره با آمریکا نگرفتهاست. با این حال تردیدی وجود ندارد که برای رسیدن به یک توافق جدید یا احیای توافقهای قبلی، ضروری است که آمریکا هم بخشی از این توافق باشد.
نکته قابل توجه در میان اظهارنظرهایی که در مورد توافق احتمالی با غرب بیان میشود، تکرار نام برجام است. نخستین بار سیدعباس عراقچی، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران با حضور در برنامه گفتوگوی خبری صداوسیما در این مورد سخن گفت که هرچند احیای برجام نیازمند یک معجزه است، اما ایران به دنبال توافق جدیدی خواهد بود که «بر مبنای برجام» باشد. عراقچی به تازگی در مصاحبه با شبکه خبری اسکاینیوز بریتانیا نیز گفت که راهکار مورد نظر او «بازگشت به منطق برجام» و «بازی برد-برد» است.
پیش از این اظهارات عراقچی، مجید تختروانچی، معاون سیاسی او نیز در گفتوگویی با یک شبکه رادیویی ایتالیایی گفتهبود: «در چارچوب برجام حاضر به گفتوگو هستیم؛ یعنی تعهدات برجامی در مقابل لغو تحریمها.» رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به تازگی در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس، گفتهبود: «اصول بنیادین برجام، مانند رویکرد معاملهای، همچنان میتواند الهامبخش یک توافق جدید باشد.» البته اشاره به برجام، معمولاً بدون اشاره به شکست آن صورت نمیگیرد. گروسی در همین گفتوگو تاکید کردهبود: «توافق برجام دیگر پاسخگوی شرایط کنونی نیست و باید به فکر چارچوبی جدید باشیم.»
سوالی که پیش میآید این است که برجام تا چه اندازه میتواند به یک توافق جدید کمک کند؟ آیا توافق جدید میتواند بر مبنای همان اصول برجام، یعنی محدودیت برنامه هستهای در قبال لغو تحریمها باشد؟ آیا چارچوب مذاکراتی ۱+۵ برای رسیدن به یک توافق پایدار کافی است؟ آیا رسیدن به توافقنامهای با جزئیات برجام در مدت زمان باقیمانده میسر است؟ آیا اقدامهایی مانند تمدید تاریخهای انقضای برجام میتواند طرفین را راضی کند؟
برجام از آغاز تا انجام
برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام که سال ۱۳۹۴ میان ایران و ۶ قدرت جهانی منعقد شد، به ازای ایجاد محدودیتهایی در برنامه هستهای ایران ضمن توقف اجرای ۱۰ ساله ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای یکجانبه هستهای اروپا و آمریکا علیه ایران را نیز مرتفع میکرد اما با خروج آمریکا از این توافق در سومین سال اجرای آن در بهار ۱۳۹۷ عملاً اجرای این توافق به تدریج متوقف شد.
ایران حدود یک سال به مذاکره با اروپا برای جبران عوارض خروج آمریکا از برجام ادامه داد و نهایتاً در پنج گام، اجرای کلیه تعهدات خود را در برجام متوقف کرد. به این ترتیب با بازگشت تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران و اجرای سیاست فشار حداکثری از سوی دولت نخست ترامپ که روز به روز بر حجم تحریمها میافزود و همزمان با توقف اجرای تعهدات ایران از سال ۱۳۹۸، عملاً دیگر برجام اجرا نمیشد.
سال ۱۳۹۹ با مصوبه مجلس با عنوان «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها» ایران نهتنها تعهدات خود را در برجام اجرا نمیکند، بلکه در حجمی بسیار فراتر از قبل از برجام در حال تولید اورانیوم غنیشده و استفاده از فناوریهای جدید است. چهار سال پس از تصویب قانون اقدام راهبردی، هر چند هدف این توافق برای «رفع تحریمها» هرگز محقق نشد، اما ایران چنان از اجرای برجام دور شد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران ایرانی و خارجی دیگر امکان بازگشت برجام به لحاظ فنی میسر نیست.
در عین حال با نزدیک شدن به پایان سال دهم اجرای برجام، سازوکار حل و فصل اختلاف برجام که اجازه میدهد دولتهای عضو با شکایت علیه ایران ۶ قطعنامه معلقشده شورای امنیت را علیه ایران مجدداً اجرایی کنند، منقضی میشود. این موضوع باعث شدهاست تا سه کشور اروپایی باقیمانده در برجام، برای استفاده از این اهرم فشار علیه ایران در فرصت باقیمانده به تکاپو بیفتند.
تردیدی وجود ندارد که اگر در ماههای باقیمانده تا مهر ۱۴۰۴ که تاریخ انقضای این ساز و کار فرا میرسد، طرفها به توافقی جدید نرسند، سه کشور اروپایی از آخرین اهرم خود برای وادار کردن ایران به محدود کردن برنامه هستهای استفاده کنند و ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت را اجرایی کنند؛ سناریویی که برای ایران کابوسوار محسوب میشود و باعث میشود نهتنها ایران به عنوان تهدید برای صلح و امنیت جهانی در قالب فصل هفتم منشور ملل متحد بازگردد، بلکه تحریمهای شدید بینالمللی علیه ایران اجرایی شود که همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد موظف به اجرای آن هستند.
تفاوت دیدگاه میان ایران و غرب
درحالیکه مقامهای ایرانی از گفتوگو در چارچوب برجام و بنای توافقی جدید بر اساس برجام سخن میگویند، طرفهای غربی تلاش میکنند که کمتر به برجام ارجاع دهند. تا پیش از این، حتی تا نیمههای سال ۱۴۰۲ مذاکرات ایران و غرب بر مبنای احیای برجام بود. ایرانیها تاکید میکردند که تنها به «برجام نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» باز میگردند و دولتهای اروپایی و دولت آمریکا تحت رهبری جو بایدن هم به احیای برجام علاقهمند بودند. اما با گذر زمان، این تمایل روزبهروز کمتر شد. مهمترین عامل در کاهش تمایل به احیای برجام، عبور از تاریخهای انقضای مهم آن و عبور برنامه هستهای ایران از خطوط غیرقابل بازگشت بود.
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک معتقد است که تا زمانی که مذاکرات جدی میان ایران و غرب آغاز نشود، نمیتوان به ابعاد توافق احتمالی پی برد. فرجیراد میگوید: «تفاوتهایی که در اظهارات مقامهای ایرانی و خارجی در مورد نوع توافق مورد نظر وجود دارد، به این دلیل است که هنوز مذاکرات جدی آغاز نشدهاست.» به گفته این استاد دانشگاه: «ایران و سه کشور اروپایی تاکنون برای ارزیابی زمینههای مذاکره، دو یا سه جلسه برگزار کردهاند و ادعا میشود که از نشست بعدی قرار است گفتوگوها شکل جدیتری به خود بگیرد. آمریکاییها هم هنوز موضع مشخصی در مورد مذاکرات اعلام نکردهاند.»
فرجیراد در مورد استفاده از برجام در توافق احتمالی بعد معتقد است: «اگر قرار باشد توافقی صورت بگیرد، بالاخره نگاهی به برگهای برجام خواهد شد. بعضی از بندهای برجام که دیگر بعید است مانند گذشته کارایی داشتهباشد. برای مثال در برجام سقف غنیسازی اورانیوم در خاک ایران تا سال ۲۰۳۰ در حد 3/67 درصد تعیین شدهبود، اما ایران نزدیک به ۴ سال است که در سطح ۶۰ درصد اورانیوم را غنیسازی میکند.
حالا سوال اینجاست که آیا اساساً امکان بازگشت وجود دارد یا نه؟ طرف مقابل چه امتیازی به ایران میدهد که از ۶۰ به 3/67 برگردد و در عین حال ایران هم تضمینهای بزرگی باید بدهد که از 3/67 مجدداً به ۶۰ باز نمیگردد. این نکات در برجام پیشبینی نشدهبود و حالا باید مبنای گفتوگوهای جدید باشد.»
بندهای منقضی
شاید مهمترین تاریخ پیشبینیشده در برجام، تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ باشد. ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ دهمین سالگرد «اجرای برجام» است که بر اساس توافق به تاریخ «پایان» تبدیل شدهاست. در این تاریخ هر ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران منقضی میشوند. عبدالرضا فرجیراد میگوید: «خیلی از بندهای برجام در مهرماه سال ۱۴۰۴ به پایان میرسد و خیلی از تعهدات ایران کاملاً پایان یافته تلقی خواهد شد و البته مهمترین ابزار فشار طرف مقابل، یعنی مکانیسم حل اختلاف و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت هم از بین میرود. خب هیچیک از طرفها نمیپذیرند که این بندها به همین شکل وجود داشتهباشند. نه ایران میپذیرد که همه چیز به سال ۱۳۹۴ بازگردد و نه طرفهای غربی حاضر میشوند بپذیرند که مهر ۱۴۰۴ تمام اهرمهای فشار خودشان را واگذار کنند.»
البته تعدادی از بندهای برجام هستند که بعد از مهرماه سال ۱۴۰۴ هم همچنان اجرایی خواهند بود. برای مثال ایران بر اساس برجام اجازه داشت که از سال یازدهم برجام استفاده از سانتریفیوژهای IR6 را آغاز کند، بعد از سال پانزدهم اورانیوم را در سطحی بالاتر از غنای 3/67 غنیسازی کند، غنیسازی در تاسیاست فردو را از سال پانزدهم از سر بگیرد، از سال پانزدهم ذخیرهسازی آب سنگین و ساخت راکتور آب سنگین را آغاز کند.
همچنین نظارتها بر معادن اورانیوم ایران تا سال بیست و پنجم، نظارت بر تاسیسات ساخت سانتریفیوژ تا سال بیستم و دسترسی سرزده به تاسیسات اعلام نشده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا سال پانزدهم ادامه پیدا میکرد. جلسات کمیسیون مشترک برجام هم تا سال بیست و پنجم اجرای این توافق به صورت فصلی قرار بود استمرار پیدا کند.
اما تقریباً تمام این تاریخها، پیش از اینکه فرابرسند، کنار گذاشتهشدند. ایران سالها پیش از فرارسیدن تاریخ انقضا آب سنگین ذخیره میکند، از سانتریفیوژ IR6 استفاده میکند، در تاسیسات فردو غنیسازی انجام میدهند، سطح غنیسازی ایران به ۶۰ درصد رسیدهاست، دوربینهای آژانس هر چند در تاسیسات ساخت سانتریفیوژ ایران قرار دارند، اما آژانس امکان دسترسی به فیلمهای آنها را ندارد و جلسات کمیسیون مشترک برجام هم دیگر تشکیل نمیشوند. در واقع میتوان گفت که نهتنها مهمترین بندهای برجام در حال انقضا است، بلکه بندهای منقضی نشده هم پیشاپیش پشت سر گذاشتهشدهاند.
با این حال فرجیراد میگوید: «بندهایی هم در برجام وجود دارد که میتوان از آنها همچنان استفاده کرد. برجام نه الهامبخش توافق جدید است و نه قابل تجدید. آنچه که مسلم است بخشهایی از بندها را با تغییراتی میتوان مورد استفاده قرار داد و برخی از بندها میتواند کنار گذاشتهشود.»
مذاکرات گستردهتر
یکی از مشکلاتی که در مورد برجام وجود داشت، میزان توقع طرفهای غربی از توافق با ایران بود. آمریکاییها علناً بیان کردهبودند که برجام را گام نخست از مجموعهای از توافقها با ایران در مورد مسائل مورد اختلاف میدانند، اما بعد از انعقاد برجام هرگز توافق و مذاکره با موضوعی جدید میان ایران و آمریکا شکل نگرفت. شاید همین تک موضوع بودن برجام بود که باعث شد دونالد ترامپ در دومین سال ریاستجمهوریاش از آن خارج شود.
عبدالرضا فرجیراد میگوید: «اگر ایران و کشورهای غربی بتوانند توافق کلیتری نسبت به برجام انجام دهند، امکان موفقیت مذاکرات بیشتر است. البته یکی از پیشنیازهای توافق این است که اروپا و آمریکا با هم توافق داشتهباشند که چه چیزی از ایران میخواهند و چه چیزی حاضر هستند به ایران بدهند. متاسفانه یکی از مشکلات این است که اروپا با دونالد ترامپ تقریباً در همه زمینهها دچار اختلاف نظر است.»
زمان محدود
تا مهر سال ۱۴۰۴ تنها ۹ ماه باقی ماندهاست. زمانی بسیار محدود برای مذاکره و توافق که باعث میشود ایران و طرفهای غربی به شدت برای رسیدن به یک توافق تحت فشار قرار بگیرند. برجام نتیجه نزدیک به ۲ سال مذاکره فشرده میان ایران و ۱+۵ بود و حتی سازوکار ۱+۵ هم نتیجه مذاکرات ۱۰ سالهای بود که از سال ۲۰۰۳ آغاز شد. فرجیراد میگوید: «یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که در شرایط کنونی به چند جهت محدودیت زمانی وجود دارد. نخست اینکه ایران دچار گرفتاریهای شدید اقتصادی است و نیاز دارد به سرعت از این بحران خارج شود.
تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و مکانیسم اسنپبک به شدت نزدیک است، دولتهای اروپایی نمیخواهند این اهرم را از دست بدهند و البته ایران هم میداند که هرچقدر مذاکرات طولانیتر شود و به این تاریخ نزدیکتر شویم باید امتیازهای بیشتری به طرف مقابل بدهد. علاوه بر اینها البته دولت آمریکا هم شکیبایی چندانی برای توافق نخواهد داشت. در نتیجه به نظر من اساساً نمیتوان مانند برجام مجدداً یک توافق با جزئیات دقیق و بندهای متعدد منعقد کرد که توافق بر سر تکتک بندهای آن زمان بسیار طولانی میخواهد.»
ضرورت مشارکت آمریکا در مذاکرات
هرچند سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران میگوید که هنوز تصمیمی برای مذاکره با آمریکا گرفتهنشدهاست، اما تردیدی وجود ندارد که بدون مشارکت آمریکا امکان موفقیت در مذاکرات وجود ندارد. عبدالرضا فرجیراد میگوید: «اگر قرار است توافقی انجام شود و تحریمی برداشتهشود، قبل از اینکه بخواهیم با اروپاییها به توافق برسیم باید نخست با آمریکا مذاکره کنیم.
اروپا توانایی لازم برای رسیدن به توافقی با ایران که بتواند مشکل ایران را حل کند، ندارد. اروپا در مذاکرات فقط میتواند نقش بازوی اجرایی را بازی کند، اما نمیتواند مغز و قلب توافق باشد. توافق احتمالی فقط میان ایران و آمریکا ممکن است.» این استاد ژئوپلیتیک معتقد است: «اگر ایران و آمریکا به نتیجه برسند، آنگاه واشنگتن اروپاییها را هم به دنبال خودش میکشد. البته معنایش این نیست که اروپاییها به هر چه آمریکا توافق کند پایبند خواهند بود، اما اختلافهای آمریکا و اروپا برای توافق قابل حل است. در برجام هم همین اتفاق افتاد. بنیان اصلی گفتوگوها میان ایران و آمریکا بود، اروپاییها گاهی بهانه و انقلتی میآوردند که با گفتوگو این بهانهها حل و فصل میشد.»
به اعتقاد فرجیراد: «اینکه تصور کنیم الآن میشود با اروپا به نتیجه رسید و بعداً به فکر آمریکا بود، وقت تلف کردن است. البته اروپا را هم نباید رها کرد. مکانیسم ماشه در دستان اروپاییها است و باید تلاش کرد که دیدگاههای آمریکا و اروپا را به هم نزدیکتر کرد. ولی اگر ما وارد مذاکرات با آمریکا شویم و این مذاکرات پیشرفت کند، اروپا بدون هماهنگی با آمریکا به مکانیسم اسنپبک متوسل نخواهد شد.»