تکاپوی کشورهای عربی برای نقشآفرینی ایران در مهار اسرائیل

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آریابرزن محمدی، تحلیلگر مسائل جهان عرب در گفتوگو با روزنامه اعتماد و در پاسخ به پرسشی درباره ارزیابی ادعاهای مطرح شده مبنی بر تمایل ادعایی برخی دولتهای عربی بالاخص عربستان برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن گفت: اگرچه درباره نیت عربستان برای میانجیگری تنها به ادعای سیانان اشاره شده، اما در مورد قطر این تمایل به صورت آشکار از سوی سخنگوی وزارت خارجه این کشور اعلام شده است. در این زمینه، پیش از هر چیز باید به تفاوت دیدگاههای این دو کشور همسایه جنوبی در خصوص میانجیگری میان ایران و امریکا پرداخت. به باور من، میانجیگری قطر برای منافع ایران مفیدتر از میانجیگری عربستان است، چراکه دغدغه اصلی ریاض جلوگیری از تغییر دکترین هستهای ایران است و این کشور فراتر از آن، منفعتی در تقویت اقتصاد و نقش منطقهای تهران برای خود در نظر نمیگیرد. ایران همچنان در صدر فهرست تهدیدهای امنیتی عربستان قرار دارد. به همین دلیل، پس از توافق آشتی در پکن، ریاض حتی یک دلار نیز در ایران سرمایهگذاری نکرد و در موضوع میدان نفتی آرش - که میان ایران و کویت مشترک است - موضعی خصمانه علیه تهران اتخاذ کرد. به باور این تحلیلگر مسائل جهان عرب: عربستان میخواهد ایران قدرتمند شود، اما در عین حال خواهان پیشرفت برنامه هستهای ایران نیست. بنابراین دامنه میانجیگری ریاض صرفا به اطمینان یافتن از عدم تغییر دکترین هستهای ایران در جهت نظامی محدود میشود. این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه گفتوگوی خود خاطرنشان گفت: تمایل قطر برای میانجیگری میان ایران و امریکا، تفاوتهای اساسی با رویکرد عربستان دارد. قطر به عنوان کشوری کوچک در منطقه خلیجفارس ترجیح میدهد که توازن قوا میان ایران و عربستان حفظ شود. در چنین شرایطی، کشورهایی نظیر قطر و عمان از استقلال عمل بیشتری برخوردار خواهند بود. اما اگر این توازن به نفع عربستان برهم بخورد، دوحه احساس خواهد کرد که حاکمیتش تحتالشعاع قدرت ریاض قرار میگیرد.محمدی همچنین با اشاره به تجربه محاصره قطر توسط عربستان در سال ۲۰۱۷ به «اعتماد» گفت: دوحه این رویداد را هرگز فراموش نخواهد کرد. از این رو، بهترین سناریو برای قطر، حفظ موازنه قدرت میان تهران و ریاض است، چراکه تغییر این توازن به نفع دوحه نیست.به باور محمدی: قطر در حال حاضر به عنوان میانجی در بحران غزه ایفای نقش میکند و توانسته است روابط دیپلماتیک موثری با تیم سیاست خارجی دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ برقرار کند. این تعاملات، تجربیات ارزشمندی را در زمینه مذاکره و میانجیگری در اختیار قطر قرار داده و جایگاه این کشور را در دیپلماسی منطقهای تقویت کرده است. همین مساله، ظرفیت قطر را برای ایفای نقشی موثرتر در کاهش تنش میان ایران و امریکا افزایش میدهد.
این تحلیلگر مسائل جهان عرب در ادامه گفتوگوی خود با «اعتماد» خاطرنشان کرد: با این حال، از دیدگاه قطر، نزدیکی بیش از حد ایران و عربستان مطلوب نیست، زیرا چنین وضعیتی میتواند نقش کشورهای کوچک را در معادلات منطقهای کمرنگ کند. از این رو، هرچند دوحه اطمینان دارد که ریاض روابط خود با تهران را به سطحی استراتژیک نخواهد رساند، ترجیح میدهد ابتکار عمل در زمینه میانجیگری میان تهران و واشنگتن را خود به دست گیرد. محمدی در بخش دیگری از این گفتوگو تصریح کرد: نکته حایز اهمیت درباره تمایل پایتختهای عربی به میانجیگری میان ایران و امریکا این است که این کشورها به تدریج دریافتهاند که همزمان با تغییر پویایی محور مقاومت در منطقه، امریکا و اسراییل سیاستهایی به شدت تهاجمی را درباره غزه اتخاذ کردهاند. این اقدامات، فشار سنگینی را بر کشورهای عربی وارد کرده است تا مانع از آن شود که آینده غزه و بهطور کلی مساله فلسطین مطابق خواستههای تلآویو رقم بخورد.به باور محمدی با این حال، کشورهای عربی به مرور در حال درک این واقعیت هستند که محور مقاومت تا چه اندازه مانع زیادهخواهیهای اسراییل شده بود و اکنون که این محور تحت تاثیر تحولات اخیر منطقهای قرار گرفته، اسراییل تا چه حد جسورتر شده است. به حدی که برای عربستان خط و نشان میکشد و نتانیاهو با صراحت اعلام میکند که ریاض باید مردم غزه را در مرزهای خود بپذیرد.
بنابراین برخی کشورهای عربی اکنون متوجه شدهاند که سیاست ترامپ در نهایت میتواند زمینهساز هژمونی اسراییل در منطقه شود. از این رو، ممکن است این کشورها به تدریج به گزینههایی متمایل شوند که نقش ایران در مهار زیادهخواهیهای اسراییل حفظ شود. محمدی در پاسخ به پرسش دیگر «اعتماد» درباره اینکه آیا تمایل کشورهای عربی به میانجیگری میان تهران و واشنگتن میتواند به رقابت فزایندهای میان آنها منجر شود، گفت: فرضیه رقابت دولتهای عربی برای ایفای نقش میانجیگری چندان با واقعیتها همخوانی ندارد. آنچه شاهد آن هستیم، رویکردهای متفاوت این کشورها بر اساس ادراک تهدید و برداشت آنها از معادلات منطقهای است. از این رو، میانجیگری عربستان صرفا بر مساله هستهای ایران متمرکز است، در حالی که قطر دیدگاهی فراتر از این دارد و هدف آن حفظ ثبات و توازن منطقهای میان ایران و عربستان است.این کارشناس مسائل خاورمیانه در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره امتیازات احتمالی در روند میانجیگری خاطرنشان کرد: در صورتی که عربستان در میانجیگری میان روسیه و امریکا و همچنین میان ایران و امریکا موفق عمل کند، این دستاوردها موجب خواهد شد که ریاض به قدرت بلامنازع دیپلماتیک منطقه بدل شود. این امر جایگاه بینالمللی محمد بن سلمان را بهبود بخشیده و ارتقا خواهد داد. علاوه بر این، ریاض ممکن است در جهت منافع ژئوپلیتیکی خود، مذاکراتی با تهران درباره موضوعاتی نظیر یمن، لبنان و عراق را مدنظر قرار دهد. به باور محمدی، در خصوص قطر و امتیازاتی که این کشور در روند میانجیگری مدنظر دارد، باید به این نکته اشاره کرد که دوحه در پیادهسازی دیپلماسی میانجیگرانه خود دو اولویت کلیدی را دنبال میکند: نخست، جلوگیری از یکهتازی عربستان در منظومه قدرت خلیجفارس و حفظ موازنه منطقهای به نفع بازیگران کوچکتر؛ دوم، حفاظت از حاکمیت ملی قطر در برابر خطر احتمالی سلطهجویی ریاض، بهویژه در شرایطی که فشارهای ژئوپلیتیک علیه ایران ممکن است در آینده فضای مانور کشورهای کوچک خلیجفارس را به عنوان بازیگران موازنهگر محدود کند. افزون بر این، قطر با بهرهگیری از روابط ویژه با تهران تلاش میکند تا در صورت لغو تحریمها، پیشگام سرمایهگذاری در بازار ایران شود و جایگاهی استراتژیک در اقتصاد پساتحریمی ایران کسب کند. محمدی اما در مورد سناریوهای محتمل در صورت موفقیت یا شکست میانجیگریهای ادعایی قطر و عربستان به «اعتماد» گفت: یک سناریوی محتمل افزایش تنشهاست. تداوم بنبست در مذاکرات ممکن است به تشدید تقابل ایران و امریکا منجر شود. سناریوی محتمل دیگر تغییر مواضع امریکاست. احتمال دارد که کاخ سفید تحت فشار داخلی و بینالمللی از مواضع رادیکال فعلی خود عقبنشینی کند و فضایی برای آغاز دور جدیدی از مذاکرات در آینده فراهم شود. به باور این تحلیلگر مسائل جهان عرب، اما شکست ابتکارات فعلی میتواند به ظهور بازیگران جدیدی در عرصه دیپلماسی و میانجیگری میان ایران و امریکا منتهی شود یا اینکه بازیگران فعلی با دستورکار جدید و متفاوت دوباره برای میانجیگری تلاش کنند.