خبرنگار اعزامی به تشییع شهید نصرالله: نام «ایران» قفل همه گیتها را برایم باز کرد

ایران/متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا عدالتی پور| وقتی صبح زود خود را به محل دریافت کارت ویژه خبرنگاری رساندم و با ازدحام شدید خبرنگاران از لبنان و کشورهای مختلف روبهرو شدم، دریافتم با روز بیسابقهای از تاریخ پرفراز و فرود بیروت روبهرو هستم که جای ذرهای تأمل و انتظار باقی نمیگذارد و بهتر است به جای ماندن در صف، به موج عظم جمعیتی که از ساعت 7 صبح هر لحظه بر شمارشان افزوده میشد، بپیوندم. وزش بادهای ملایم مدیترانهای، بیروت را در روز بدرقه فرمانده نامدارش سرد و دلنشین کرده بود. مردم با قدمهای آرام اما راسخ و چشمانی پر از امید، به سمت ورزشگاه «کمیل شمعون» حرکت میکردند. انگار هر قدمی که برمیداشتند، نه فقط برای حضور در مراسم، بلکه برای نشان دادن ارادت و تشکر از فرماندهای بود که به آنها غرور و امید داده بود. در دستها، پرچمها و تصاویر آن مرد بزرگ دیده میشد و صدای نوحهها و اشعار حماسی در هوا طنینانداز بود. بعضی از مردم حتی کیکهای خانگی، سیب و خوراکیهای محلی به رهگذران میدادند. این صحنهها حس همبستگی و محبت رو بهشدت در فضا پخش کرده بود. در مسیر رسیدن به استادیوم، صفهای طولانی و زنجیرههای انسانی از زنان و دختران تشکیل شده بود که همه با صدای بلند شعار میدادند: «ما هرگز تسلیم دشمن نمیشویم، ما به درخواست فرماندهانمان لبیک میگوییم و از کشورمان دفاع میکنیم.» در میانههای راه با «علی المالح» گفتوگو کردم؛ کارمند بیمارستانی در بیروت بود و میگفت سال گذشته خواهر 16 سالهاش را در اثر انفجار بمبی از دست داده که ذرهای از پیکر نحیف او برجای نمانده است. او معتقد بود اسرائیل شیطان است و با شیطان جز مبارزه راهی وجود ندارد. گپ و گفت دیگرم با سربازی از نیروهای حزبالله بود که هرچند با نقابی چهره خود را پوشانده بود اما صدای غمگینش وقتی درباره سید حسن صحبت کرد، نشان داد که چه اندازه سوگوار اوست. معتقد بود راه حزبالله پس از سیدحسن مستحکمتر ادامه دارد و سربازان وفادارش اجازه نمیدهند فقدان او خدشهای به جبههای وارد کند که سیدحسن نصرالله فرماندهیاش میکرد.
ناکامیام برای عبور از گیتهای ورودی، مانع از آن نشد که راهی به داخل پیدا نکنم. چه با این حال کارت خبرنگاری روزنامه «ایران» و ملیت ایرانیام به کلیدی تبدیل شد که قفل گیتهای پرشمار سر راهم را یکی پس از دیگری باز کرد. ایران نامی خوشنام برای میزبان بود که به محض دیدن این نام روی کارتم راهی برای جلوتر رفتن پیدا میکردم. پیوند فراملیتی و انسانی که در سایه مقاومت و شخصیت بیبدیل شهید نصرالله نهادینه شده بود، در گردهمایی تاریخی بیروت رخنمایی میکرد و لبنانیها به این واسطه به گرمی و با روی باز و سعه صدر پذیرای میهمانانشان بودند. ادب و حسن خلقی که بدون شک از پدرشان به ارث برده بودند. پیکر شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در حالی تشییع شد و پس از ساعاتی طولانی در آرامگاه ابدی خود آرام گرفت که عاشقانش با فریادهای «لبیک یا حسین(ع)» و «لبیک یا نصرالله»، این فرمانده مانا را به سمت آرامگاه ابدی خود بدرقه کردند.