سرمقاله سازندگی/ تردید بر میانجیگری مسکو

روزنامه سازندگی/ «تردید بر میانجیگری مسکو» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم حسن بهشتیپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
قبل از هر چیز سوال اصلی که در مورد میانجیگری روسیه بین ایران و آمریکا باید مطرح شود این است که مسکو با این میزان از تحریمهایی که از سوی ایالاتمتحده دریافت کرده و با توجه به مشکلاتی که همین حالا با آمریکا دارد، چطور میخواهد با برنامهای دقیق، مشکل ما را حل کند؟ دقیقاً یک استدلال دو دو تا چهارتاست. عدهای در ایران تصورشان درخصوص روابط بینالملل بر این است که روسیه واقعاً ضدآمریکاست و فکر میکنند ما مثلاً از تعارضهای روسیه و آمریکا میتوانیم به نفع خودمان استفاده کنیم؛ درحالی که در این مورد خاص اتفاقاً مدل اوکراین پیشروی ماست که به راحتی روسیه و آمریکا بر سر آن با هم به توافق رسیدند اما فعلاً عملاً آمریکا به اوکراین پشت کرده و روسیه هم با توجه به این قضیه که میتواند با کارتهای مختلف بازی کند، وارد گفتوگو با آمریکاییها شده است. معلوم نیست حالا این روند به تدریج به نتیجه قطعی برسد، ولی مهم این است که ما حداقل حواسمان باشد که قدرتهای بزرگ سر بزنگاه بر سر منافع خودشان توافق میکنند و ممکن است ایران، اوکراین یا هر کشور دیگری را قربانی کنند. ضمن اینکه ما تجربه مذاکرات مسقط در سال ۹۰ و ۹۱ را داشتیم که با مجوز رهبری با آمریکاییها گفتوگو شد. واقعیت این است که ایران و آمریکا نیاز به گفتوگو دارند تا مذاکره؛ گفتوگو کنند، برای اینکه به یک دستور کار برای مذاکره برسند. طرف ایرانی میگوید که آمریکا تا زمانی که دستور اجرایی صادر میکند و تحریم حداکثری اعمال میکند، من فشار حداکثری را نمیپذیرم و در این شرایط پای میز مذاکره نمیآیم. طرف آمریکایی هم به ایران میگوید، به دلیل اینکه بالای ۳۰۰ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد غنی کردهای، منطقی نیست پای میز مذاکره بیایم. بر همین اساس راهحل میانه این است که اولاً باید رهبری مجوز بدهند ثانیاً باید مذاکرات مستقیم انجام شود. در این میان یک دیالوگ داریم که به معنای گفتوگو است و یک مذاکره. در گفتوگو دو طرف صحبت همدیگر را میشنوند، با همدیگر صحبت میکنند و ارزیابی مقدماتی دارند. ولی مذاکره متفاوت است و یک دستور کار مشخصی دارد، اهداف معلومی دارد و قرار است که دو طرف به آنجا برسند. مثلاً ما قبل از مذاکره نیاز به یک گفتوگو داریم که چارچوب مذاکره احتمالی آینده را مشخص کنیم. بنابراین برای انجام این گفتوگو نیاز به واسطه نداریم. همانطور که قبلاً رفتیم در مسقط نشستیم، حالا میتوانیم برویم و بنشینیم و مذاکره کنیم. مهم این است که اولاً مجوزش را رهبری صادر کنند، ثانیاً که دو طرف یک نوع از راهحلهای میانی را برگزینند. در این راستا، اگر بخواهیم نگاه آمریکا را تحلیل کنیم باید بگوییم که آمریکا به هر شکلی میخواهد، ایران را پای میز مذاکرات بکشاند. آنها فکر میکنند چون روسیه با ایران رابطه نزدیک دارد، میتوانند از طریق همکاری با روسیه روی ایران فشار بیشتری بیاورند تا وارد مذاکره شوند، اگر نشد که در اعمال تحریمها هم روسیه را با خودشان همگام کنند. هم آمریکاییها و هم روسها بدشان نمیآید با کارت ایران بازی کنند و از سر بزنگاهها هر موقعیتی که توانستند، استفاده کنند تا منافع خود را تامین کنند. آمدن روسیه چیزی را به ما نمیافزاید. از لحاظ اینکه امتیاز یا خروجی مثبتی برای ایران داشته باشد، پاسخ منفی است؛ یعنی آمدن روسیه در مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا آورده جدید برای ایران محسوب نمیشود. دو طرف بهخصوص روسها میخواهند از شکاف میان آمریکا و اروپا استفاده کنند. واقعیت این است که آن شکاف واقعی است اما ایران همین حالا با خود اروپا هم گفتوگو میکند. ما دو دور گفتوگو با اروپا داشتیم، دور سومش هم قرار است انجام شود، با این هدف که اروپاییها به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه پیش نروند. درست است که آمریکا با اروپا اختلافات جدی پیدا کرده اما این اختلاف بر سر ایران نیست. بر همین اساس ما باید حواسمان باشد به اینکه در موضوع هستهای اتفاقاً آمریکا و اروپا با هم اختلافی ندارند و آنها حتی با ترامپ هم در موضوع اختلافنظر ندارند. ترامپ میخواهد مستقیم خودش مشکلات را حل کند بهجای اینکه اروپاییها را واسطه قرار دهد.