سرمقاله همشهری/ دلایل ایران برای مذاکره غیرمستقیم

همشهری/ «دلایل ایران برای مذاکره غیرمستقیم» عنوان یادداشت روز در روزنامه هشمهری به قلم امیرعلی ابوالفتح است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در تحلیل مناسبات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، بهویژه در دوران پرتنش ریاستجمهوری دونالد ترامپ، انتخاب راهبرد «مذاکره غیرمستقیم» از سوی تهران، واجد اهمیتی بنیادین و معنادار است؛ تصمیمی که نه از سر تعارفات دیپلماتیک، بلکه برآمده از واقعبینی سیاسی و تجربهای تلخ از بدعهدی طرف مقابل است. بیاعتمادی عمیق ایران نسبت به ایالات متحده، بهویژه شخص ترامپ، موجب شده است که گزینه «مذاکره مستقیم» نهتنها مطلوب تلقی نشود، بلکه بهعنوان گزارهای مخاطرهآمیز و غیرقابل اتکا از دایره سیاستهای راهبردی کشور خارج شود.
همانگونه که سرلشکر محمدباقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز بهدرستی تصریح کرده است، پاسخ ایران به پیام رئیسجمهور آمریکا صراحتا ناظر بر بدعهدیهای مکرر این کشور در عرصه بینالملل بوده است. در این پاسخ یادآوری شده که آمریکا از سابقهای تاریک در نقض تعهدات و بیاعتنایی به اصول حقوقی و اخلاقی در توافقات بینالمللی برخوردار است و بنابراین نمیتوان بار دیگر به وعدههای آن اعتماد کرد.
یکی از بارزترین نمونههای این بیاعتمادی، بیشک توافق هستهای موسوم به «برجام» است؛ توافقی که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما منعقد شد و دولت ترامپ، بیتوجه به تعهدات پیشین کشورش، با یکجانبهگرایی آشکار، آن را نقض کرد و عملا از میز توافق خارج شد. این برخورد غیرمسئولانه، ضربهای سنگین به اعتبار بینالمللی ایالات متحده وارد ساخت و نشانهای دیگر از بیثباتی در رفتارهای سیاسی آن کشور بود. نمونه دیگر این رویکرد را نیز میتوان در خروج آمریکا از قرارداد تجاری میان خود با کانادا و مکزیک مشاهده کرد؛ قراردادی که خود ترامپ شخصا آن را امضا کرده بود. چنین عملکردی بیتردید مؤید آن است که دستگاه حاکمه آمریکا، فارغ از تعهدات رسمی، براساس منافع آنی و زودگذر عمل میکند.
در چنین فضایی، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر منطق سیاسی و درایت راهبردی، بر آن است تا پیش از هرگونه تحول عمده در عرصه گفتوگو، ابتدا ارزیابی دقیقی از میزان عزم و جدیت طرف آمریکایی در مسیر توافق انجام دهد. در صورتی که در روند مذاکرات غیرمستقیم نشانههایی از حسننیت و اراده واقعی برای رسیدن به تفاهم از سوی آمریکا مشاهده شود، چهبسا تغییراتی در نوع رویکرد مذاکراتی ایران نیز رخ دهد؛ اما در شرایط فعلی، گزینه «مذاکره غیرمستقیم» تنها گزینه واقعبینانه، عقلایی و متناسب با شأن جمهوری اسلامی بهحساب میآید.
افزون بر این، نباید از نظر دور داشت که یکی از شاخصههای ثابت و شناختهشده سیاست خارجی آمریکا، پیوند زدن «مذاکره» با «تهدید» است. کاخ سفید با بهرهگیری از این تکنیک مذاکراتی همواره کوشیده است تا فضای گفتوگو را تحت فشار و تهدید شکل دهد. در ماجرای جنگ تعرفهها نیز همین الگو تکرار شد؛ نخست تهدید به تحریم و اعمال فشار، سپس پیشنهاد مذاکره؛ این شیوه که مبتنی بر فروکاستن مقاومت طرف مقابل در سایه ارعاب است، نهتنها از دیدگاه اخلاقی مردود است، بلکه در رویارویی با کشوری چون ایران کار نخواهد کرد.