آب و تهران بیمرز

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در کنار دوست داشتن تهران اما باید نگران آن هم بود. نگران آب تهران و عجالتاً شورای شهر یا شهردار یا حتی مقامات بالاتر باید پاسخ دهند تهران تا کجا میخواهد یا میتواند بزرگ شود و انحراف آن از محاسبات اولیه تا چه حد مجاز است؟
مهرداد خدیر| گفتوگوی همکارمان با سخنگوی صنعت آب که در شمارۀ حاضر «هممیهن» درج شده، حاوی نکات قابل توجهی است. آقای بزرگزاده میگوید باید نگران آب تهران باشیم اما تأکید دارد این نگرانی نباید اینگونه تفسیر شود که آرامش خود را از دست بدهیم.
او حتی مخالف آن است که «ناترازی آب» به معنی «ورشکستگی آب» تلقی شود چراکه ورشکستگی به معنی آن است که دیگر نمیشود کاری کرد درحالیکه همچنان میتوان کاری کرد و حتی از اصطلاح «جراحی» هم برای آب استفاده میکند.
این یادداشت طبعاً تخصصی نیست و تنها به قصد انگشت گذاشتن بر یک قسمت آن است که آقای بزرگزاده میگوید: از دوران پرآبی و متوسط آبی عبور کردهایم. چرا؟ چون تهران بیش از حد بزرگ شده و تنها مناطق 22 گانه از 5 سد استفاده نمیکنند که سر به یک میلیارد و دویست میلیون مترمکعب در سال میزند بلکه با احتساب ورامین و بومهن و رودهن و پردیس به یک میلیارد و هشتصد میلیون مترمکعب میرسد.
نکته مهم همین جاست. تهران تا کجا میخواهد و میتواند بزرگ شود؟ اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار پیش از انقلاب به این اتهام که در جریان تخریب خانههایی که خارج از محدوده ساخته شده بودند کسی یا کسانی کشته شدند برخورد با ساختوسازهای بیرون از محدوده رسمی را تا مدتها به محاق برد و به تابو تبدیل کرد. سال 59 محمد توسلی شهردار وقت تهران که بعد از دولت موقت و در دولت شورای انقلاب هم در این مسئولیت باقی مانده بود، درصدد مقابله با ساختوساز در منطقۀ خاک سفید برآمد ولی وزیر وقت کشور (مرحوم مهدویکنی) در نامهای پر خطاب و عتاب تصریح کرد نه دولت اکنون در دست طاغوت است و نه شما نیکپی هستید.
شهردار ناچار دست کشید اما یادآور شد به هر حال شهر بدون محدوده و مرز نمیشود و روزی خواهد رسید که دیر شده است. شهرداران بعدی هم برای تعیین محدوده به سهم خود کوشیدند اما تهران به دلایل مختلف مدام بزرگ و بزرگتر شده است. هم به صورت عمودی و با افزایش طبقات و تعداد واحدها در یک پلاک ثبتی و هم به شکل افقی تا جایی که اگر از شمال و غرب به کوه محدود نشده بود معلوم نبود تا کجا گسترش مییافت.
این واقعیت دیگر قابل انکار نیست که تأمین آب اَبَرشهری به بزرگی تهران هر روز دشوارتر از روز قبل میشود و اگر امروز نخواهیم ناترازی را به ورشکستگی تعبیر کنیم روزی از این هم گریز و گزیر نخواهیم داشت. با این وصف میتوان گفت بحث آب و وزارت نیرو و سدها یک طرف قضیه است و سوی دیگر ابرشهری است که هم افقی و هم عمودی توسعه پیدا کرده و هر شهرداری که خواسته با ساختوساز خارج از محدوده مقابله کند و زیر بار توسعه بیرویه تهران نرود با مشکل روبهرو شده است.
برای هر ظرفی ظرفیتی تعیین میشود و آستانۀ مقاومت را در نظر میگیرند و کمابیش با اصطلاح «تولرانس» آشناییم که میزان مجاز انحراف از اندازههای پایه را در یک سازه نشان میدهد و معمولاً بین 10 تا 20 درصد است. اندازه مصرف مجاز آب در تهران یا اندازه پایه خود تهران چقدر است و تا چند درصد ازدیاد و انحراف آن را میتوان تحمل کرد.
اینجا چون صحبت از آب است مسامحتاً میتوان از اصطلاح تولرانس آبی استفاده کرد اما از آمارها چنین برمیآید که کار از این حرفها گذشته است و رواداری در این فقره در زمره رواداریهای توصیهشده نیست.
نکته دیگر هم اینکه این روزها در تهران با تابلوهایی مواجهیم که دلایل دوست داشتن تهران را بر میشمارند: به خاطر چهرههای ماندگار آن، به دلیل کافهها یا محلههای تاریخی و به علل دیگری که ذیل «یه ایران دوستش داره» توضیح داده شده است.
در کنار دوست داشتن تهران اما باید نگران آن هم بود. نگران آب تهران و عجالتاً شورای شهر یا شهردار یا حتی مقامات بالاتر باید پاسخ دهند تهران تا کجا میخواهد یا میتواند بزرگ شود و انحراف آن از محاسبات اولیه تا چه حد مجاز است؟
پاسخ این پرسش از مرثیهسرایی مهمتر است و اگر برای زلزله تهران توجهها به «بزرگا»ی آن است در قضیه آب باید برای «بزرگی» تهران تدبیری و حد یَقِفی اندیشید.