بهبود روابط امریکا و ایران در دوران ترامپ؟

دیپلماسی ایرانی/متن پیش رو در دیپلماسی ایرانی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با روی کار آمدن دونالد ترامپ برای دومین دوره ریاستجمهوری، چشمانداز سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. در حالی که دولت اول ترامپ به دلیل خروج از توافق هستهای (برجام) و اعمال سیاست "فشار حداکثری" شناخته شده بود، شرایط کنونی - از جمله تحولات ژئوپلیتیکی، تغییرات داخلی در ایران، و پویاییهای منطقهای - ممکن است زمینه را برای رویکردی متفاوت فراهم کند. این تحلیل استدلال میکند که، برخلاف انتظارات، احتمال بهبود روابط ایالات متحده و ایران در دوره دوم ترامپ وجود دارد، مشروط بر اینکه هر دو طرف از فرصتهای دیپلماتیک استفاده کنند و موانع داخلی و منطقهای را مدیریت کنند.
الکس وطنخواه و اسفندیار باتمانقلیچ-موسسه خاورمیانه| دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ (2017-2021) با تشدید تنشها بین ایالات متحده و ایران مشخص شد. خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2018 و اعمال تحریمهای سختگیرانه تحت سیاست "فشار حداکثری"، اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد و روابط دوجانبه را به پایینترین سطح در دهههای اخیر رساند. با این حال، تحولات اخیر – از جمله کاهش نفوذ ایران در منطقه، تغییرات سیاسی داخلی در ایران و خستگی عمومی از درگیریهای مداوم – زمینهای برای بازنگری در این رابطه فراهم کرده است.
این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چرا و چگونه دولت دوم ترامپ ممکن است به سمت بهبود روابط با ایران حرکت کند، حتی اگر این امر در نگاه اول غیرقابلتصور به نظر برسد. ما استدلال میکنیم که ترکیبی از منافع مشترک، فشارهای منطقهای، و پویاییهای سیاسی داخلی در هر دو کشور میتواند دیپلماسی را ممکن سازد.
چرا اکنون؟
چندین عامل زمینه را برای بهبود بالقوه روابط ایالات متحده و ایران فراهم کردهاند:
تغییرات ژئوپلیتیکی: نفوذ ایران در خاورمیانه، بهویژه از طریق "محور مقاومت"، به دلیل خسارتهای سنگین استراتژیک در سوریه و لبنان و همچنین فشارهای اقتصادی داخلی، تضعیف شده است. این امر تهران را به بازنگری در استراتژی منطقهای خود واداشته و آن را به مذاکره با دشمنان سنتی، از جمله ایالات متحده، بازتر کرده است.
خستگی از درگیری: هم در ایران و هم در ایالات متحده، خستگی عمومی از دههها خصومت وجود دارد. در ایران، مشکلات اقتصادی و نارضایتی عمومی، فشار برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک را افزایش داده است. در ایالات متحده، اولویتهای سیاست خارجی به سمت رقابت با چین و مدیریت چالشهای داخلی تغییر کرده و خاورمیانه را به حاشیه رانده است.
تغییرات داخلی در ایران: پس از درگذشت رئیسجمهور ابراهیم رئیسی در سال 2024، دولت جدید در ایران نشانههایی از انعطافپذیری بیشتر در سیاست خارجی نشان داده است. این امر، همراه با فشارهای اقتصادی مداوم، ممکن است تهران را به مذاکره ترغیب کند.
واقعگرایی ترامپ: برخلاف تصور رایج، دونالد ترامپ بهعنوان یک معاملهگر عملگرا شناخته شده که مایل به مذاکره با دشمنان برای کسب دستاوردهای سیاسی است. مذاکرات او با کره شمالی و توافق ابراهیم نمونههایی از تمایل او به شکستن تابوهای دیپلماتیک هستند.
فرصتها برای دیپلماسی
بهبود روابط ایالات متحده و ایران میتواند از طریق چندین مسیر دیپلماتیک محقق شود:
مذاکرات غیرمستقیم در مورد مسائل منطقهای: ایالات متحده و ایران منافع مشترکی در ثبات منطقهای دارند، بهویژه در عراق و افغانستان. مذاکرات غیرمستقیم، مشابه آنچه در مذاکرات برجام رخ داد، میتواند بهعنوان نقطه شروعی برای اعتمادسازی عمل کند.
گفتوگوهای اقتصادی: تحریمهای ایالات متحده اقتصاد ایران را فلج کرده است، اما کاهش هدفمند تحریمها در ازای امتیازات ملموس – مانند محدودیتهای برنامه موشکی یا کاهش حمایت از گروههای نیابتی – میتواند انگیزهای برای تهران ایجاد کند.
میانجیگری منطقهای: کشورهایی مانند عمان و قطر، که سابقه میانجیگری بین ایالات متحده و ایران را دارند، میتوانند مذاکرات را تسهیل کنند. علاوه بر این، رقبای منطقهای ایران، مانند عربستان سعودی، ممکن است از کاهش تنشها حمایت کنند تا نفوذ ایران را مهار کنند.
تمرکز بر مسائل غیرهستهای: در حالی که برنامه هستهای ایران همچنان یک موضوع حساس است، تمرکز بر مسائل کمتر جنجالی – مانند همکاری در مبارزه با قاچاق مواد مخدر یا امنیت دریایی در خلیج فارس – میتواند زمینه را برای گفتوگوهای گستردهتر فراهم کند.
چالشها و موانع
با وجود این فرصتها، موانع قابلتوجهی برای بهبود روابط وجود دارد:
مخالفت داخلی در ایران: تندروها در ایران ممکن است هرگونه مذاکره با ایالات متحده را بهعنوان نشانهای از ضعف تلقی کنند. تهران باید توازنی بین اصلاحطلبان و محافظهکاران برقرار کند تا از بیثباتی داخلی جلوگیری کند.
مخالفت در ایالات متحده: برخی از قانونگذاران و گروههای ذینفوذ در ایالات متحده ممکن است هرگونه تعامل با ایران را بهعنوان نرمش در برابر یک دشمن قدیمی محکوم کنند. دولت ترامپ باید حمایت کنگره و افکار عمومی را جلب کند.
رقابتهای منطقهای: اسرائیل و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس ممکن است با بهبود روابط ایالات متحده و ایران مخالفت کنند، زیرا این امر میتواند توازن قدرت منطقهای را به نفع ایران تغییر دهد.
بیاعتمادی تاریخی: دههها خصومت، از جمله کودتای 1953 مورد حمایت ایالات متحده و بحران گروگانگیری 1979، بیاعتمادی عمیقی بین دو کشور ایجاد کرده است. غلبه بر این میراث نیازمند اعتمادسازی تدریجی است.
سناریوهای محتمل
با توجه به عوامل فوق، سه سناریو برای روابط ایالات متحده و ایران در دوره دوم ترامپ محتمل است:
بهبود محدود: مذاکرات غیرمستقیم به توافقهای محدود در مورد مسائل خاص، مانند امنیت منطقهای یا کاهش تحریمها، منجر شود. این سناریو محتملترین است، زیرا به هر دو طرف امکان میدهد بدون تعهد به یک توافق جامع، منافعی کسب کنند.
ادامه وضعیت موجود: تنشهای داخلی و منطقهای مانع از پیشرفت دیپلماتیک میشوند و روابط در حالت تخاصم باقی میمانند. این سناریو در صورت تسلط تندروها در ایران یا ایالات متحده محتمل است.
تشدید تنشها: سوءتفاهم یا اقدامات تحریکآمیز – مانند حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران یا اقدامات تلافیجویانه ایران – میتواند به درگیری نظامی منجر شود. این سناریو کماحتمال اما خطرناک است.
توصیهها
برای استفاده از فرصت بهبود روابط، هر دو طرف باید اقدامات زیر را در نظر بگیرند:
برای ایالات متحده: سیگنالهای واضحی از تمایل به گفتوگو ارسال کند، اما از اقدامات تحریکآمیز مانند تشدید تحریمها خودداری کند. از میانجیهای منطقهای برای تسهیل مذاکرات غیرمستقیم استفاده کند. بر مسائل غیرجنجالی تمرکز کند تا اعتمادسازی تدریجی ایجاد شود.
برای ایران: انعطافپذیری در مذاکرات نشان دهد، بهویژه در مورد برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای. از اقدامات تحریکآمیز، مانند غنیسازی اورانیوم در سطوح بالا، خودداری کند. افکار عمومی داخلی را برای پذیرش دیپلماسی آماده کند.
برای بازیگران منطقهای: کشورهای خلیج فارس و اسرائیل باید از مذاکرات حمایت کنند، به شرطی که منافع امنیتی آنها مورد توجه قرار گیرد. میانجیهایی مانند عمان و قطر باید کانالهای ارتباطی را تقویت کنند.
نتیجهگیری
ایده بهبود روابط ایالات متحده و ایران در دوره دوم دونالد ترامپ ممکن است غیرقابلتصور به نظر برسد، اما تحولات ژئوپلیتیکی، فشارهای اقتصادی، و تمایل مشترک برای کاهش تنشها، این امکان را فراهم کرده است. اگرچه موانع قابلتوجهی وجود دارد، اما فرصتهایی برای دیپلماسی – بهویژه از طریق مذاکرات غیرمستقیم و تمرکز بر مسائل غیرهستهای – وجود دارد. موفقیت به توانایی هر دو طرف برای مدیریت پویاییهای داخلی و منطقهای و غلبه بر بیاعتمادی تاریخی بستگی دارد. در جهانی که به سرعت در حال تغییر است، غیرممکنها گاهی به واقعیت تبدیل میشوند، مشروط بر اینکه اراده سیاسی وجود داشته باشد.