توافق موقت ، مهار اسنپبک را ممکن میسازد

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، روز گذشته بار دیگر تهدید به حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران کرد و ایده خود مبنی بر لزوم برچیده شدن این تأسیسات، مشابه توافق با لیبی، را تکرار نمود. در پاسخ، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، ضمن تأکید بر توانایی کشور در خنثیسازی توطئهها، اظهار داشت: «خیالپردازی اسرائیل که تصور میکند میتواند به ایران دیکته کند چه کاری انجام دهد یا ندهد، چنان با واقعیت فاصله دارد که ارزش پاسخگویی ندارد.» عراقچی اظهارات نتانیاهو را از این جنبه قابل توجه دانست که میخواهد به رئیسجمهور ترامپ دیکته کند که در دیپلماسی خود با ایران چه کاری میتواند یا نمیتواند انجام دهد! او همچنین همانندسازی مذاکرات فعلی با برجام توسط حامیان نتانیاهو را اشتباه خواند و در اینباره گفت: «متحدان نتانیاهو در تیم دولت پیشین آمریکا مذاکرات غیرمستقیم ایران با دولت ترامپ را بهاشتباه بهعنوان برجامی دیگر جلوه میدهند.» این اظهارات، سؤالاتی درباره تفاوت رویکرد کنونی ایران با مذاکرات برجام به وجود میآورد. در گفتوگویی با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بینالملل، سعی شده است به این سوالات پاسخ داده شده و همچنین الزامات رسیدن به یک توافق مطلوب مورد بررسی قرار گیرد.
برجام در عمل کارایی خودش را از دست داده است
به گفته ابوالفتح، ایران از منظر خود برجام را توافقی مثبت ارزیابی میکرد، هرچند این توافق با انتقاداتی همراه بود. به همین دلیل، پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، ایران برخلاف آمریکا از این توافق خارج نشد، زیرا همچنان منافعی برای کشور به همراه داشت. با این حال، با نزدیک شدن به اکتبر ۲۰۲۵، زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که برجام به آن پیوست، نیاز به توافقی جدید احساس میشود. از نگاه ایران، پس از انقضای این قطعنامه، برنامه هستهای کشور عادی تلقی شده و فعالیتهایش ادامه خواهد یافت. اما کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و اروپا، این دیدگاه را نمیپذیرند و خواستار توافقی جایگزین برای حفظ محدودیتها بر برنامه هستهای ایران هستند.
ابوالفتح توضیح داد که برجام عملاً کارایی خود را از دست داده است؛ آمریکا از آن خارج شده، کشورهای اروپایی به تعهداتشان عمل نکردهاند و همکاریهای ایران با چین و روسیه، فارغ از وجود برجام، ادامه دارد. از اینرو، ایران به این نتیجه رسیده که برجام دیگر آوردهای برایش ندارد و باید توافقی جدید با مختصات متفاوت طراحی شود. با این حال، جوهره اصلی برجام، یعنی پذیرش محدودیتهایی از سوی ایران در ازای رفع تحریمها توسط آمریکا، در هر توافق جدید حفظ خواهد شد. این معادله میتواند در قالب توافقی دوجانبه یا چندجانبه، با محدودیتها و رفع تحریمهایی کمتر یا بیشتر از برجام، شکل بگیرد. اگرچه توافقی به نام «برجام» دیگر وجود نخواهد داشت، روح و ماهیت آن در هر مذاکره آتی جاری خواهد بود.
ایران حداقل تا زمان بهرهمند شدن از لغو خودکار قطعنامههای تحریمی باید مذاکرات را ادامه دهد
در ادامه گفتوگو با امیرعلی ابوالفتح، موضوع استراتژی ایران در مذاکرات هستهای تا زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در اکتبر ۲۰۲۵ و چگونگی مدیریت مذاکرات برای دستیابی به توافقی جدید بررسی شد. ابوالفتح در پاسخ به این پرسش که ایران تا اکتبر ۲۰۲۵ چه استراتژیای باید در پیش گیرد، اظهار داشت که منطقاً ایران باید مذاکرات را تا زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ ادامه دهد تا از لغو خودکار قطعنامههای تحریمی شورای امنیت بهرهمند شود. با این حال، وی این سؤال را مطرح کرد که آیا کشورهای اروپایی و آمریکا صرفاً نظارهگر خواهند بود تا این قطعنامه منقضی شود، فرصت فعالسازی مکانیسم ماشه از دست برود و سپس ایران تصمیم به مذاکره یا عدم مذاکره بگیرد؟ به باور او، این سناریو با واقعیت همخوانی ندارد. ابوالفتح پیشبینی کرد که در صورت عدم دستیابی به توافق، مکانیسم ماشه احتمالاً فعال خواهد شد. وی پیشنهاد داد که ممکن است راهحلی بینابین شکل بگیرد، مانند توافق اعضای شورای امنیت برای تمدید مهلت قطعنامه ۲۲۳۱ به مدت شش ماه یا یک سال. این تمدید میتواند مکانیسم ماشه را فعال نگه دارد و همزمان فرصتی برای مذاکرات جهت دستیابی به توافق جدید فراهم کند. ابوالفتح افزود که ممکن است ایران و آمریکا به توافقی دست یابند، اما آمریکا احتمالاً اصرار خواهد داشت که مکانیسم ماشه به شکلی در توافق جدید گنجانده شود. از نظر آمریکا، این مکانیسم تضمینی برای پایبندی ایران به تعهداتش است و بعید به نظر میرسد که واشنگتن به توافقی بدون این ابزار تن دهد. او تأکید کرد که موفقیت در حذف این مکانیسم به توان تیم مذاکرهکننده ایرانی بستگی دارد تا بتوانند طرف مقابل را قانع یا وادار به چشمپوشی از آن کنند.
ایران باید مانع از گنجاندن مکانیسم ماشه در توافق جدید بشود
ابوالفتح در ادامه اظهار داشت کشورهای غربی ۲۴ ساعت شبانهروز درباره خطر هستهای ایران صحبت میکنند و اگر ایران صراحتاً اعلام کند که به دنبال کنار گذاشتن برجام است، ممکن است این اظهارات بهعنوان نشانهای از نیت ایران برای عدول از تعهداتش تفسیر شود. ابوالفتح پیشنهاد داد که ایران میتواند با تغییر نام توافق، حساسیتهای موجود را کاهش دهد. او تأکید کرد که برای ایران، نام توافق (چه برجام باشد و چه مثلاً «توافق ترامپ و ایران») اهمیتی ندارد و آنچه مهم است، چهارچوبها و ماهیت توافق است. ابوالفتح همچنین اشاره کرد که آمریکا و سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) تمایلی به حفظ برجام به شکل کنونی ندارند. بهویژه کشورهای اروپایی، اهمیتی به حفظ امنیت حاصل از برجام نمیدهند. از اینرو، ایران میتواند به سمت توافقی جدید حرکت کند، اما باید اطمینان حاصل کند که چهارچوب و ماهیت اصلی برجام، یعنی محدودیتهای هستهای در ازای رفع تحریمها، در آن حفظ شود. او ابراز امیدواری کرد که مذاکرات به سمتی پیش نرود که مکانیسم ماشه بار دیگر بهعنوان «شمشیر داموکلس» بر گردن ایران قرار گیرد. ابوالفتح تأکید کرد که ایران باید در مذاکرات مقاومت کند تا از تحمیل این مکانیسم جلوگیری شود. با این حال، وی این سؤال را مطرح کرد که اگر ۵۰ درصد موفقیت مذاکرات به ایران بستگی داشته باشد و توافق جدید مشروط به پذیرش مکانیسم ماشه شود، آیا ایران حاضر خواهد بود همه چیز را فدا کند تا این بند در توافق گنجانده نشود؟ او اذعان داشت که پاسخ به این پرسش به تصمیمگیریهای کلان در سطح مقامات ایرانی بستگی دارد.
شروط تحقق منافع ایران
در ادامه این گفتوگو به بررسی شرایط لازم برای یک توافق هستهای جدید که منافع ملی ایران را تضمین کند و از سرنوشت برجام جلوگیری نماید، پرداخته شد. همچنین، استراتژیهای مذاکراتی، از جمله رویکرد گامبهگام و امکان استفاده از توافق موقت برای خرید زمان و جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه، مورد بحث قرار گرفت. ابوالفتح در اینباره اظهار داشت که اولویت اصلی ایران، تضمین منافع ملی است. به گفته وی، منافع ملی ایران در سه شاخه اصلی خلاصه میشود: نخست، «حفظ صنعت هستهای بهصورت واقعی و نه بهصورت محدود یا نمایشی» که این موضوع بهعنوان یک خط قرمز برای ایران مطرح است. دوم، «منتفع شدن مؤثر از رفع تحریمها بهگونهای که تأثیر ملموسی بر اقتصاد و وضعیت کشور داشته باشد». او تأکید کرد که این دو موضوع برای ایران از اهمیت ویژهای برخوردارند.
ابوالفتح افزود که شرط سوم برای تأمین منافع ایران، محدود ماندن مذاکرات به مسائل هستهای است. وی اشاره کرد که تاکنون شواهد نشان میدهد آمریکاییها وارد حوزههای غیرهستهای نشدهاند و مذاکرات باید صرفاً بر موضوعات هستهای متمرکز بماند. او توضیح داد که اگر این سه جنبه رعایت شود، یعنی غنیسازی صنعتی در ایران حفظ شود، صنعت تولید سوخت هستهای بهصورت واقعی ادامه یابد و تحریمها بهصورت مؤثر برداشته شوند، منافع ملی ایران تأمین خواهد شد. با این حال، وی در مورد جزئیات فنی مانند درصد غنیسازی اورانیوم، تعداد سانتریفیوژها یا میزان ذخیره اورانیوم اظهار بیاطلاعی کرد و گفت که این مسائل باید توسط سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشخص شود.
مذاکرات باید به صورت گام به گام باشد
در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان این دستاوردها را در مسیر مذاکرات محقق کرد، ابوالفتح اظهار داشت که تحقق این اهداف به هنر و توان تیم مذاکرهکننده ایرانی بستگی دارد. وی پیشنهاد داد که مذاکرات باید بهصورت گامبهگام پیش رود، با راستیآزمایی دقیق و بررسی موشکافانه همه جوانب. او به تجربه تلخ و پرهزینه ایران در مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد که به گفته وی، شاید به دلیل خوشبینی بیشازحد یا دوری از واقعیت، چندان دقیق نبود. ابوالفتح افزود که آمریکاییها نیز اذعان دارند که تجربه مشابهی کسب کردهاند و هر دو طرف باید از درسهای این تجربه استفاده کنند.
وی تأکید کرد که نحوه پیشبرد مذاکرات به تصمیمگیری نظام و مهارت تیم مذاکرهکننده وابسته است و باید همه جوانب با دقت بررسی شود. با این حال، او هشدار داد که هیچ تضمینی برای پایبندی طولانیمدت ایالات متحده به توافق وجود ندارد، چه برسد به پایبندی دائمی. ابوالفتح توصیه کرد که هر اقدامی از سوی ایران باید با این پیشفرض انجام شود که ممکن است روزی آمریکا از توافق خارج شود.
توافق موقت خطر فعالسازی مکانیسم ماشه را کاهش میدهد
در ادامه، ابوالفتح به امکان استفاده از توافق موقت، مشابه آنچه در سال ۱۳۹۲ تجربه شد، برای پیشبرد مذاکرات و جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه پرداخت. وی اظهار داشت که از نظر ایران، طولانی شدن مذاکرات مشکلی ندارد، مشروط بر اینکه به نتیجهای ملموس منجر شود. اما او هشدار داد که اگر آمریکاییها احساس کنند که باید در بازه زمانی کوتاهی، مثلاً یکی دو ماه، تکلیف مذاکرات را مشخص کنند، ممکن است به سمت فعالسازی مکانیسم ماشه حرکت کنند. در چنین شرایطی، ابوالفتح پیشنهاد داد که یک توافق موقت میتواند بهعنوان راهحلی بینابین عمل کند. به گفته وی، توافق موقت میتواند خطر فعالسازی مکانیسم ماشه را از دیدگاه آمریکا کاهش دهد یا حتی حذف کند، همانطور که در گذشته تجربه شده است. ابوالفتح توضیح داد که میتوان چهارچوبی برای توافق موقت تنظیم کرد و بر اساس آن، به سمت یک توافق بلندمدت یا توافق اصلی پیش رفت. او این رویکرد را بهعنوان پیشنهادی سازنده مطرح کرد که میتواند مسیر مذاکرات را هموار کند. وی افزود که آمریکاییها با ایجاد محدودیتهای زمانی برای خود، عملاً خود را در تنگنا قرار دادهاند. اگر این محدودیتهای زمانی وجود نداشت، شاید میتوانستند مستقیماً به سمت مذاکرات نهایی حرکت کنند. با این حال، او تأکید کرد که توافق موقت میتواند بهعنوان ابزاری برای خرید زمان و حفظ فضای مذاکراتی عمل کند.