چاقویی در چمدان؛ ماجرای قتلهای خانگی زنان مهاجر ایرانی

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نسیم سلطانبیگی| خشونت خانگی مثل یک یادگاری رنج اندود، بار چمدانشان میشود و با آنها از مرزها میگذرد. به انگلیس، کانادا، سوئد، آمریکا و هر کشور دیگری که بروند میرسد. دست آخر هم جانشان را میگیرد و نامشان را به لیست قربانیان قتلهای خانگی اضافه میکند. پریا ویسی، آخرین زنی است که خبر قتل او بیستوسوم فروردینماه در رسانهها پیچید. زنی ۳۷ ساله که پس از چهار روز پلیس ولز پیکر بیجان او را در خانهای، در منطقه پنیلان در کاردیف پیدا کرد. همسر سابق پریا و خاله همسر سابقاش به اتهام قتل او در بازداشت بهسر میبرند.پیش از پریا، باران عابد، ۳۳ ساله در کانادا کاردآجین و درنهایت جسد تکهتکه شدهاش ۲۶ تیرماه ۱۴۰۳ در چمدانی در خیابانی در شهر سنتجان ایالت نیوفاندلند کانادا پیدا شد.
غزال مالجو، زن ۴۲ ساله ایرانی دیگری است که در فروردینماه ۱۴۰۲ به دست همسرش در شهر گوتنبرگ سوئد با چاقو به قتل رسید. زهره صادقی و همسرش محمد (میلاد) ناصری هم در ایالت واشنگتن آمریکا با شلیک گلوله رامین خداکرمرضایی که چند ماهی بود زهره را مورد آزار و تعقیب قرار میداد، کشته شدند. سالها در بسیاری از کشورها، با این استدلال که رفتارهای منجر به خشونت در مهاجران بخشی از فرهنگ آنهاست، دولتها از مداخله در این موارد پرهیز میکردند اما فعالان حقوق زنان و مهاجران در سالهای اخیر کمپینهای متعددی برگزار کردند تا به دولتهای دیگر بگویند «زنکُشی» جرم است، نه فرهنگ. همین موضوع سبب تغییرات قانونی در بعضی کشورها مانند انگلستان شده است. این زنان، تنها چند نمونه از مصادیق خشونت خانگی علیه زنان مهاجرند که منجر به مرگ آنها شده است.
آنهایی که جایی در رسانهها پیدا کردند و ثبت شدند اما بسیاری از موارد خشونت علیه زنان مهاجر، در هیچجا ثبت نمیشود. پریا ویسی آخرین زنی است که به دلیل خشونت علیه زنان مهاجر جانش را از دست داد. چرخه خشونت خانگی علیه زنان در سال ۲۰۲۳ در انگلستان و ولز ۱۸ درصد از جرائم را به خودش اختصاص داده، در همین سال در کانادا ۱۷۸ زن به دست شریک عاطفیشان به قتل رسیدند. متخصصان حوزه خشونت خانگی در انگلستان بر این باورند زنان رنگینپوست، ایرانی و افغانستانی شاخصترین موارد این آمارها را شامل میشوند.
زنان مهاجر، بهدلیل شرایط خاص اقامتی، موانع قانونی، فرهنگی و زبانی، در میان آسیبپذیرترین گروهها قرار میگیرند. سمیه، نام یکی از زنانی است که در خانه امنی در انگلستان به زنان ایرانی و کرد مهاجر خشونتدیده خدمات میدهند. او در گفتوگو با «هممیهن» درباره نحوه اطلاع یافتن آنها از زنان قربانی خشونت میگوید: «در بریتانیا شماره تماسی وجود دارد که در صورت مشاهده خشونت، شما میتوانید با آن تماس بگیرید. معمولاً قربانیان خشونت خودشان کمتر با این شماره تماس میگیرند. اغلب همسایههای آنها یا فرزند خانه یا اگر رهگذری در خیابان دیده باشد، تماس میگیرد و گزارش میدهد. گاهی هم این زنان در مراجعه به پزشک این موارد را مطرح میکنند و پزشک این موضوع را گزارش میدهد. به طور معمول این تماسها با واسطه اتفاق میافتد و کمتر خودشان مستقیم تماس میگیرند؛ زیرا ترس زیادی دارند.»
اورژانس اجتماعی انگلستان در صورت مواجهه با این زنان، آنها را براساس ملیتشان به سازمانهایی که در زمینه خشونت علیه زنان فعالیت دارند، ارجاع میدهد. پس از آن این سازمانها در تماس با قربانی خشونت، ارزیابی ریسک انجام میدهند و اگر وضعیت اورژانسی باشد از زن خشونتدیده میخواهند بهسرعت خانه را ترک و به خانههای امن آنها بیاید. اولین اقدام برای زنان خشونتدیده که با ویزای همسر در بریتانیا هستند، درخواست اقامت دائم بهنام خودشان است: «این تنها استثنا در قوانین مهاجرتی بریتانیاست. اگر زنی تحت خشونت است و با ویزای همسری آمده، دولت بریتانیا به آنها اقامت دائم میدهد. بسیاری از زنان به دلیل ماندن در بریتانیا رنج خشونت را تحمل میکنند و این قانون برای شکستن این چرخه است.» زنان خشونتدیده در انگلستان میتوانند درخواست کمکهزینه خدمات اجتماعی هم بدهند و از نظر مالی هم تحت حمایت قرار بگیرند.
تجربه کاری سمیه در مواجهه با زنان مهاجر ایرانی خشونتدیده نشان میدهد، در بسیاری موارد، خانوادههای زنان در ایران از سوی همسرانشان آزار و تهدید میشوند: «زن جوانی بود که هم خشونت جنسی، هم خشونت خانگی را تجربه کرده بود. شوهرش در ایران، خانوادهاش را تهدید به مرگ کرده بود و ما از او شکایت کردیم. بهمحض ورود در فرودگاه دستگیر و به زندان منتقل شد.»
براساس گزارش منتشرشده از سوی پلیس بریتانیا، از هر سه زن، یکزن به دست مردی در بریتانیا کشته میشود. ۱۸ درصد از جرائم ثبتشده در سال ۲۰۲۳ مرتبط با خشونت خانگی بوده و 74/7 درصد قتلهای زنان تحت خشونت خانگی، به دست همسر یا همسر سابق آنها رخ داده است. خشونت علیه زنان در انگلستان ۳۷ درصد افزایش پیدا کرده درحالیکه محکومیتهای مرتبط نسبت به سال ۲۰۲۲ کاهش داشته است. در سال ۲۰۲۳ میلادی ۳۹ هزار و ۱۹۸ مورد محکومیت مرتبط با خشونت خانگی در دادههای پلیس ثبت شده درحالیکه در سال ۲۰۲۲ این عدد، ۴۰ هزار و ۶۳۷ مورد بوده است.
پلیس بریتانیا تخمین میزند، یکزن ۳۵ بار مورد خشونت قرار میگیرد تا بالاخره درخواست کمک میکند. پلیس بریتانیا اعلام کرده، تنها ۲۴ درصد از جرائم جنسیتزده گزارش میشوند و دادههای آنها نشان میدهد که مجرمان جوانتر شدند و زنستیزی در میان نسل Z در حال رشد است. در انگلستان، زنستیزی بهعنوان جرمناشی از نفرت طبقهبندی شده و از ماه فوریه سال ۲۰۲۵ مرکز ملی آموزش تخصصی پلیس برای مقابله با زنستیزی ایجاد شده است.
قصه پریا
پریا ویسی، ۳۷ ساله و ساکن ولز انگلستان بود. پلیس جنوب ولز، پیکر بیجان پریا را بیستوسوم فروردینماه پس از چهار روز بیخبری، او را در خانهای در منطقه پنیلان در منطقه کاردیف ولز پیدا کرده است. هلیا ویسی، خواهر پریا آن روز در حال صحبت با او بود که تماس قطع شد. او از آن روز به «هممیهن» میگوید: «تا آخرین لحظه با من حرف زد. ناگهان گوشی او خاموش شد و وقتی دیدم اینترنتاش وصل نیست، نگران شدم و با پلیس تماس گرفتم. چهار روز تمام پریا ناپدید بود. در این روزها ما با پلیس ولز در ارتباط بودیم.
آنها هر دو ساعت یکبار به ما گزارش میدادند تا زمانی که پریا را پیدا کردند.» یک زن و مرد بهنامهای علیرضا عسگری ۴۱ ساله، شوهر پریا، مریم دلاوری ۴۸ ساله و خاله شوهر پریا، در ارتباط با قتل پریا توسط پلیس ولز بازداشت شدند. خواهر پریا میگوید، آنها با هم زندگی نمیکردند و حالا خانواده پریا تا زمان تکمیل تحقیقات و برگزاری دادگاه که حدوداً یکماه دیگر است، تحت فشار شدیدیاند که از جزئیات نگویند.
پریا ویسی، آرایشگر بود و چندین سالن زیبایی در ولز داشت. به گفته خواهرش، او ۱۵ سال پیش به همراه همسرش از ایران به انگلستان مهاجرت کرد و چهارماه پیش از او جدا شده بود: «ما از روز اول میدانستیم این کار شوهرش است، چون او از قبل پریا را تهدید میکرد اما تهدید، کشتن پریا نبود.» پلیس ولز پس از گذشت ۱۲ ساعت از پیدا کردن پیکر بیجان پریا بود که به خانواده او اجازه داد تا خبر فوتاش را به نزدیکان و آشناهایشان بدهند.
علیرضا عسگری و مریم دلاوری در تاریخ سوم اردیبهشتماه در دادگاهی در کاردیف، مرکز ولز، برای تفهیم اتهام حضور پیدا کردند: «علیرضا به قتل و دفن غیرقانونی پریا و خاله او به دفن غیرقانونی، اطلاعندادن قتل به پلیس، اخلال در کار پلیس و توطئه برای منحرفکردن روند قضایی متهم شدهاند. جرمهای دیگری هم هست که هنوز به ما هم نگفتند، اما این جرمها برای پلیس محرز شده و به همین دلیل به آن متهم شدند.» براساس قوانین انگلستان وکلای آنها چهار هفته فرصت دارند از سوی موکلان خود اعلام مجرمبودن بکنند. ویسی درباره توضیح بیشتر این موضوع میگوید: «آنها بگویند گناهکارند یا نه فرقی نمیکند. اگر بگویند نیستند جرم آنها دوبرابر میشود. زیرا جرمهای فعلی برای پلیس ثابت شده است.»
پلیس ولز همچنان در حال جمعآوری اطلاعات درباره قتل پریا ویسی است: «ما از همه درخواست میکنیم حتی اگر یک خاطره هم از پریا و شوهرش دارند برای پلیس بگویند. زیرا ممکن است همان خاطره یک سرنخ باشد.» پلیس ولز عکس علیرضا عسگری و مریم دلاوری را برای انتشار در اختیار رسانههای بریتانیا قرار داده و درخواست کرده، اگر اطلاعاتی درباره این افراد دارند یا آنها را میشناسند به پلیس اطلاع دهند.
در بریتانیا سازمانهایی فعالیت میکنند که تحت عنوان by and for شناخته میشوند و کار آنها باتوجه به آگاهی که از فرهنگ زنان خشونتدیده دارند، ارائه خدمات به زنان مهاجر به زبان خودشان است. این سازمانها با خدماتی که برای کل زنان خشونتدیده در انگلستان وجود دارد و بهنام «حمایت ملی از قربانیان» شناخته میشود، متفاوت است.
در دو دهه اخیر که این سازمانها تاسیس شدند و کمپینهای متعددی برگزار کردند، دولت بریتانیا تغییرات بسیاری را در قوانیناش اعمال کرده است. یکی از مسائل مهم برای زنان مهاجر تحت خشونت این است که دولت میزبان درک دقیق و کاملی از فرهنگ آنها ندارد و به همین دلیل در بسیاری موارد قتل و خشونت خانگی علیه زنان مهاجر، بهعنوان یک مسئله فرهنگی در نظر گرفته میشد و تصور دولتمردان بر این بود که حق مداخله در آن را ندارند. اما فعالان حقوق زنان و کمپینها ثابت کردند که «این جرم است، فرهنگ نیست.» این جمله، شعار آنها شد و بارها در بریتانیا آن را فریاد زدند.
وزارت کشور بریتانیا در ماه میسال ۲۰۲۴، دستورالعملی را درباره خشونت خانگی علیه زنان مهاجر با هدف افزایش شفافیت، یادگیری از مرگها و پیشگیری از تکرار آنها منتشر کرده است. براساس این دستورالعمل، بررسی مرگهای مرتبط با خشونت خانگی فقط شامل قتل مستقیم نمیشود. خودکشی قربانیانی که سابقه خشونت خانگی داشتهاند، مرگ ناشی از بیتوجهی یا غفلت، در شرایطی که فرد تحت خشونت قرار داشته و مرگ در شرایط نامشخص که شواهدی از کنترلگری یا سوءاستفاده در زندگی قربانی وجود دارد ازجمله مواردی است که در این دستورالعمل آمده است.
آنچه بر باران گذشت
باران عابد، زنی ۳۳ ساله و اهل لاهیجان و آرایشگر بود. کمتر از دوماه از مهاجرت او به ایالت نیوفاندلند کانادا میگذشت که پیکر بیجانش، ۲۵ تیرماه ۱۴۰۳ تکهتکه شده در چمدانی در زمین خالی در مرکز شهر «سنتجانز» کانادا توسط پلیس پیدا شد. پلیس اعلام کرد که او بین ساعت یک تا سه بعدازظهر روز بیستم تیرماه به آن زمین خالی منتقل شده است. یکروز پیش از پیدا شدن پیکر باران عابد، پلیس پیکر بیجان همسر او، مهدی پورباقی را در وان حمام خانهاش پیدا کرد، درحالیکه رگ دستاش را زده و خودکشی کرده بود. پورباقی، ۳۴ ساله و سازنده پادکست جنایی «آخرین شاهد» فارغالتحصیل مدرسه علامه حلی، از مدارس وابسته به سازمان استعدادهای درخشان بود و مدرک کارشناسی در رشته ریاضی محض از دانشگاه شریف داشت.
او سال ۱۴۰۱ برای تحصیل در مقطع دکترا در رشته بیوانفورماتیک به دانشگاه مموریال کانادا رفته بود. ۳۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ بود که همسرش باران هم به او در کانادا پیوست. باران با ضربات یک چاقوی کوچک جیبی به قتل رسیده بود. پورباقی در پیشپرده پادکست «آخرین شاهد»، روایتی از یک قتل میگوید که شباهت زیادی با آنچه برای باران عابد اتفاق افتاده دارد: «نشسته بودم و یک سر بریده در دستم بود. باهاش حرف میزدم، بهش نگاه میکردم. داشتم از هم میپاشیدم. میتوانستم با این واقعیت زندگی کنم که همین الان یک زن جوان بیگناه را با ضربات چاقو کشتم و گلویش را بریدم. نه با اره، با یک چاقوی جیبی.» برای او قتل روش موشکافانهای است که با آن مشکلات بالقوه را حتی پیش از آنکه پیش بیاید، برطرف میکند. او پیشپرده را با این جمله به پایان میبرد: «مردهها حرف نمیزنند، اما قاتلانشان چرا.»
یکی از آشنایان پورباقی در شهر «سنت جانز» گفته بود، دوستانش از متأهل بودن او خبر نداشتند و پیش از آمدن همسرش به کانادا او با زنان دیگری در ارتباط بوده است: «وقتی باران آمد، خیلیها تعجب کردند؛ چون کسی نمیدانست متأهل است. دوستدختر داشت و همه میدانستند. اما بعدش یکدفعه عکسهای پروفایلش در فیسبوک و اینستاگرام شد عکس دونفره. برای زنش عاشقانه مینوشت، مرسی که بعد از ۱۱ سال هنوز لبخند به لبم میآوری و مدام عکس دونفره میگذاشت از خودشان. بعضی میگویند که همسرش این عکسها را میگذاشته، چون فهمیده بوده که پای دوستدختری در میان است.»
پورباقی در فاصله میان کشتن همسرش و خودکشی خودش، به دوستانش گفته بود که باران به ایران برگشته است. پلیس نیوفاندلند اعلام کرد، مهدی پورباقی مظنون به قتل همسرش بوده که کمی بعد از ارتکاب به قتل، خودکشی کرده است. جامعه ایرانیان سنتجانز برای بازگرداندن پیکر آنها به ایران، کمپین جمعآوری کمک مالی راه انداختند. اما این کمپین، بهدلیل نیاز به اطلاعات بیشتر از سوی پلتفرم GoFundMe متوقف شد. درنهایت پس از پایان تحقیقات پلیس و انجام مراحل قانونی، پیکر آنها به ایران منتقل شد و باران عابد در تاریخ ۲۷ آبانماه ۱۴۰۳ در گیلان به خاک سپرده شد.
غزال چگونه کشته شد؟
غزال مالجو، دیگر زن مهاجر ایرانی است که در ۱۴ فروردینماه ۱۴۰۲، در شهر گوتنبرگ سوئد به دست همسرش کشته شد. کمی پیش از هشت صبح بود که نیکولاس، همسر غزال در تماس با پلیس اعلام میکند همسرش قصد کشتن او با چاقو را داشته است. آنها در یک محله مرفهنشین سوئد زندگی میکردند و پلیس پس از تماس نیکولاس و با ورود به خانه آنها با بدن نیمهجان غزال مواجه میشود که غرق در خون، کف آشپزخانه افتاده است. پلیس هر دوی آنها را به بیمارستان منتقل میکند، اما غزال بهدلیل شدت جراحتها جانش را از دست میدهد. آنها فرزندی دوساله داشتند که براساس اعلام دادستان سوئد، در زمان وقع قتل در خانه حضور داشته و احتمالاً شاهد تمام یا بخشی از اتفاقات منتهی به قتل مادرش بوده است.
پلیس سوئد میگوید، نیکولاس به قتل اعتراف کرده است: «او ۱۵ ساعت پس از بازداشت و بازجویی گفته، بر اثر عصبانیت در حین درگیری، همسرش را با چاقو زده و خودش نیز زخمی شده است.» غزال و نیکولاس از سال ۲۰۱۵ با هم زندگی میکردند و در سال ۲۰۲۱ فرزند آنها متولد شده بود. در گزارشها مشخص نیست که فرزند آنها به خانواده غزال تحویل شده یا همچنان تحت سرپرستی دولت سوئد است. نیکولاس در دادگاه به حبسابد محکوم شده است.
یافتههای آخرین دوره جمعآوری دادههای EIGE (موسسه اروپایی برابری جنسیتی) نشان میدهد که خشونت شریک عاطفی و خشونت خانگی بیشترین تأثیر را بر زنان دارد. براساس دادههای سال ۲۰۲۲ در سوئد، ۸۶ درصد از جرائم مربوط به خشونت شریک عاطفی و ۸۱ درصد از جرائم خشونت خانگی علیه زنان است. در همین سال، پلیس ۳۴ هزار و ۸۷۰ مورد جرم مربوط به خشونت شریک عاطفی علیه زنان را ثبت کرده است. در سال ۲۰۲۲، ۵۷ درصد از جرائم خشونتآمیز در «هر نوع رابطهای» که توسط پلیس ثبت شده بود، علیه قربانیان زن ارتکاب یافته است.
زهره، قربانی در آمریکا
در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ بود که خبر قتل زهره صادقی ۳۳ ساله و همسرش محمد (میلاد) ناصری ۳۵ ساله، در خانهشان در منطقه ردموند در ایالت واشینگتن آمریکا منتشر شد. رامین خداکرمرضایی ۳۸ ساله بهعنوان عامل این جنایت شناخته شد که پس از کشتن زهره و همسرش، با شلیک گلوله خودش را هم کشت. قاتل از پنجره اتاق مادر زهره وارد خانه شد اما مادرش توانست بهموقع فرار کند و بلافاصله به پلیس اطلاع دهد. زهره بهتازگی جراحی کمر انجام داده بود، به همین دلیل قادر به واکنش سریع نبود و کشته شد. همسرش نیز تلاش کرد فرار کند اما موفق نشد و هدف تیراندازی خداکرمرضایی قرار گرفت. وقتی پلیس رسید، محمد (میلاد) ناصری در آستانه در ورودی افتاده، اما هنوز زنده بود. درنهایت تلاش برای نجاتش بینتیجه میماند و او جانش را از دست داد.
خداکرمرضایی اواخر سال ۲۰۲۱ پادکستهای زهره رضایی که درباره صنعت فناوری بوده را میشنود و پس از آن، آنها در یکی از اتاقهای کلاب هاوس که زهره گرداننده آن بوده با هم آشنا میشوند. به گفته پلیس، این دو در تابستان ۲۰۲۲ برای اولینبار یکدیگر را ملاقات کردند، اما در پاییز همان سال ارتباط خداکرمرضایی به تماسهای تلفنی مزاحم و تهدیدآمیز تبدیل شد. او یکبار بدون دعوت با دستهگلی به خانه آنها آمد و در روز دیگری بیش از ۱۰۰ بار با زهره تماس گرفته بود. زهره تلاش کرد تا ارتباط خود را با خداکرمرضایی قطع کند، اما آزار و مزاحمتها ادامه داشت.
درنهایت او در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ و ژانویه ۲۰۲۳، پس از شدتگرفتن رفتارهای تهدیدآمیز رامین خداکرمرضایی، با پلیس تماس گرفت. پلیس ردموند، دوم مارس علیه رامین خداکرمرضایی به اتهام تعقیب، آزار و مزاحمت تلفنی، شکایت رسمی ثبت کرد. زهره صادقی در درخواست خود برای حکم حفاظت نوشته بود که رامین خداکرمرضایی او را تهدید کرده خانهاش را به آتش میکشد و در پیامهای صوتی هم گفته بود: «تا زمانی که خودش را نکشد یا بمیرد، دست از اذیت و آزار برنخواهد داشت.» رئیسپلیس ردموند اعلام کرد، آنها یک هفته در تلاش بودند تا حکم حفاظت از قربانیان را به رامین خداکرمرضایی ابلاغ کنند، اما پیش از وقوع قتل موفق به یافتن او نشدند: «این بدترین نتیجه ممکن برای یک پرونده تعقیب و آزار است.
این بدترین کابوس برای هر قربانی، هر کارآگاه و هر رئیس پلیسی است.» رامین، راننده کامیون بود و چون کامیون او در ایالت تگزاس ثبت شده بود، پلیس موفق به پیدا کردنش نشده بود. پلیس ردموند اعلام کرده بود، حکم ممنوعیتتماس تنها یک برگه قانونی است و این حکم به پلیس اجازه میدهد در صورت نقض آن اقدام کند، اما نمیتواند بهخودیخود از فرد در برابر کسی که مصمم به آسیبرساندن باشد، محافظت کند.
زهره صادقی، مهندس نرمافزار و فارغالتحصیل دانشگاه واشینگتن در سیاتل بود. محمد (میلاد) ناصری هم مهندس نرمافزار بود و از ژانویه سال ۲۰۲۲ در شرکت آمازون مشغول بهکار شده بود. او سابقه کار در گوگل را هم داشت و آنها در سال ۲۰۱۱ پس از مهاجرت به آمریکا با هم ازدواج کرده بودند.