مواجهه ترامپ معاملهگر با بن سلمان محاسبهگر

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کامران کرمی| همزمان با آماده شدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای سفر دوباره به عربستان سعودی همچون دور اول صدارت در ماه مه ۲۰۱۷، موسسه خاورمیانه و شمال آفریقا مستقر در واشنگتن دی. سی، به بررسی روابط در حال تحول ریاض و واشنگتن در خاورمیانه نوظهور پرداخته است. گریگوری گاوس، استاد امور بینالملل مدرسه بوش دانشگاه تگزاس، در تحلیلی بر این استدلال است که در مقایسه با دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، او در سفر ۲۳ تا ۲۶ اردیبهشت به ریاض و سپس ابوظبی و دوحه با خاورمیانهای بیثباتتر و ولیعهدی به نام محمد بن سلمان روبهروست که محاسباتش اساسا تغییر کرده است.
چشمانداز جدید منطقهای، اولویتهای محمد بن سلمان را به سمت ثبات منطقهای، روابط محتاطانه با ایران و تحول اقتصادی از طریق چشمانداز ۲۰۳۰ تغییر داده است. چالشهای پیش روی این دو مقام در مواجهه با پویاییهای پیچیده منطقه، بازارهای نفت، پیامدهای جنگ غزه و مذاکرات ایران و آمریکا، سفر ترامپ را - برخلاف اردیبهشت ۱۳۹۶ که با محوریت ائتلاف علیه ایران بود - به دستورکار سرمایهگذاریهای اقتصادی، فروش سلاح و ... محدود میکند. در چند روز گذشته و در فضای هماهنگی های سفر، وزیر خارجه عربستان حساسیت زیادی را درخصوص تنظیم دقیق برنامههای سفر ترامپ انجام داده که فراتر از آنچه مورد توافق قرار گرفته، موضوعات دیگری از جمله ایران و عادیسازی روابط با اسرائیل مورد بحث مقامات آمریکایی در ریاض قرار نگیرد.
این مساله نشان میدهد که عربستان پس از احیای روابط دیپلماتیک با ایران در مارس ۲۰۲۲ دیگر بخشی از پروژه فشار علیه تهران نخواهد بود. فراتر از این زمینه، تنظیم مجدد روابط ایالات متحده و عربستان سعودی برای عصر هوش مصنوعی شاید بخش دیگری از چارچوب سفر ترامپ به عربستان، امارات و قطر را تشکیل دهد که پروژه های آیندهنگرانه بر بستر هوش مصنوعی را برای گذار به عصر پسانفت و مهمتر از آن تبدیل شدن به قطب فناوری منطقهای رونمایی کردهاند.
مشارکتی متمرکز بر فناوری و نوآوری
محمد سلیمان، عضو ارشد موسسه خاورمیانه، در تحلیلی به چارچوب های سفر ترامپ به عربستان در عصر هوش مصنوعی پرداخته و مینویسد: همزمان با تسریع روند تبدیل عربستان سعودی به یک قدرت جهانی فناوری، ایالات متحده فرصتی محوری برای بازتعریف همکاری خود با این پادشاهی دارد. فراتر از چارچوب سنتی نفت در برابر امنیت، یک همکاری جدید با محوریت هوش مصنوعی (AI) و زیرساختهای دیجیتال میتواند روابط ایالات متحده و عربستان سعودی را در قرن بیست و یکم تثبیت کند. چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، به رهبری محمد بن سلمان، با هدف تنوعبخشی به اقتصاد و تثبیت آن بهعنوان رهبر نوآوریهای فناوری انجام شده است. سرمایهگذاریهای قابلتوجهی برای توسعه قابلیتهای داخلی در هوش مصنوعی و نیمههادیها، از جمله راهاندازی مرکز ملی نیمههادیها و مشارکت با شرکتهای فناوری جهانی مانند گوگل، انجام شده است. رویدادهایی مانند LEAP ۲۰۲۵، یک کنفرانس فناوری سالانه که در ریاض برگزار میشود، تعهد عربستان را به نمایش گذاشته و میلیاردها دلار سرمایهگذاری را جذب کرده و این کشور را به عنوان یک مرکز فناوری منطقهای قرار داده است.
منابع مالی گسترده عربستان سعودی، سرمایهگذاریهای استراتژیک در هوش مصنوعی و ذخایر مازاد انرژی، پادشاهی را به عنوان یک مدعی قدرتمند در مسابقه جهانی برای تسلط در اکوسیستم نوظهور هوش مصنوعی قرار میدهد. برای ایالات متحده، این یک فرصت استراتژیک برای تعمیق روابط با یک متحد کلیدی است. ایالات متحده میتواند با همکاری در ابتکارات فناوری، از تلاشهای نوسازی عربستان سعودی حمایت کند و در عین حال منافع خود در منطقهای که به طور فزایندهای تحتتاثیر رقابت جهانی فناوری قرار دارد، حفظ کند. مشارکتی متمرکز بر نوآوری و پیشرفت مشترک فناوری میتواند روابط ایالات متحده و عربستان سعودی را برای عصر دیجیتال بازتعریف کند.
جاهطلبیهای هوش مصنوعی عربستان
عربستان سعودی به سرعت در حال ظهور به عنوان یک نیروی قدرتمند در چشمانداز جهانی هوش مصنوعی است. در خط مقدم این تحول، سازمان داده و هوش مصنوعی عربستان سعودی (SDAIA) قرار دارد که یک استراتژی ملی برای داده و هوش مصنوعی تدوین کرده است که هدف آن قرار دادن پادشاهی در بین کشورهای برتر در هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ است. این چشمانداز به طور برجسته در کنفرانس فناوری LEAP ۲۰۲۵ در ریاض به نمایش گذاشته شد، جایی که عربستان سعودی بیش از ۱۴.۹میلیارد دلار سرمایهگذاری در هوش مصنوعی را اعلام کرد. این سرمایهگذاریها، تعهد عربستان برای تبدیل شدن به یک قطب منطقهای و جهانی برای هوش مصنوعی را با میلیاردها دلار اختصاصدادهشده به زیرساختها، هوش مصنوعی و دورهای تامین مالی برای استارتآپها، برجسته میکند. نکته قابلتوجه این است که استارتآپ آمریکایی تراشه هوش مصنوعی Groq، تعهد ۱.۵میلیارد دلاری از سعودی برای گسترش تحویل تراشههای هوش مصنوعی و ایجاد یک مرکز داده در دمام در شرق این کشور را دریافت کرده است. همکاری بین Groq و Aramco Digital قرار است بزرگترین مرکز داده استنتاج هوش مصنوعی جهان را بسازد و عربستان سعودی را به عنوان یک قطب حیاتی برای خدمات هوش مصنوعی در سراسر اروپا، خاورمیانه و آسیای جنوبی قرار دهد.
جغرافیا، انرژی و اتصال
جغرافیای عربستان سعودی که در تقاطع آسیا، آفریقا و اروپا قرار دارد، آن را به یک گره حیاتی در شبکه جهانی نوظهور زیرساختهای هوش مصنوعی و اتصال دیجیتال تبدیل میکند. این موقعیت استراتژیک، مزایای لجستیکی بینظیری برای مسیریابی دادهها، خدمات ابری با تاخیر کم و توزیع قابلیتهای هوش مصنوعی در سه قاره ارائه میکند. از آنجاکه جریان دادههای جهانی به بُعدی حیاتی از قدرت ملی تبدیل میشود، نقش پادشاهی به عنوان یک دروازه جغرافیایی، آن را قادر میسازد تا به عنوان ستون فقرات منطقهای هوش مصنوعی عمل کند و بازارهای شرقی و غربی را به طور یکپارچه به هم متصل کند.
مازاد انرژی عربستان سعودی نیز به همان اندازه مهم است. این کشور یکی از معدود کشورهایی است که قادر به تامین انرژی تجدیدپذیر و مبتنی بر هیدروکربن در حجم صنعتی و هزینههای نسبتا پایین است - شرایطی که برای مراکز داده هوش مصنوعی که اغلب دهها مگاوات برق مداوم مصرف میکنند، حیاتی است. تا سال ۲۰۲۵، عربستان سعودی میزبان ۳۳ مرکز داده موجود و ۴۲ مرکز دیگر در حال توسعه است که پیشبینی میشود در مجموع تقریبا ۲.۲گیگاوات (GW) به ظرفیت بار فناوری اطلاعات اضافه کنند - تقریبا هفت برابر افزایش نسبت به سطوح فعلی. زیرساختهای انرژی این پادشاهی، جاهطلبیهای هوش مصنوعی آن را بیشتر تقویت میکند. فراتر از موقعیت مکانی، عربستان سعودی سرمایهگذاری سنگینی در زیرساختهای دیجیتال - کابلهای زیر دریا، مراکز داده فوق مقیاس و شبکههای فیبر فرامرزی - انجام میدهد که جایگاه اتصال جهانی آن را بیش از پیش ارتقا میدهد و نشاندهنده جاهطلبی آن برای تبدیل شدن به یک مرکز حملونقل دیجیتال است.
رویهمرفته، این مزایای جغرافیایی، انرژی و اتصال، عربستان سعودی را نهتنها به عنوان یک بازیگر منطقهای، بلکه به عنوان یک قدرت زیرساختی رو به رشد در مسابقه جهانی هوش مصنوعی قرار میدهد. برای ایالات متحده، این امر عربستان را به یک شریک استراتژیک مورد نظر تبدیل میکند، شریکی که میتواند میزبان، حفظ کننده و مقیاسپذیرکننده استقرار هوش مصنوعی آمریکایی باشد و در عین حال، اهرم ژئواستراتژیکی را نسبت به کریدورهای فناوری رقیب که توسط چین، به ویژه از طریق ابتکار جاده ابریشم دیجیتال آن، ساخته میشوند، ارائه دهد. در جهانی که نقشه قدرت در حال ترسیم مجدد بر اساس محاسبات، کابلها و کیلووات است، جغرافیای فیزیکی و دیجیتال عربستان سعودی در حال تبدیل شدن به یک دارایی مرکزی است.
فناوری به معادله سنتی انرژی و امنیت افزوده میشود
صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی (PIF)، صندوق ثروت ملی این کشور، حضور خود را در بخش فناوری ایالات متحده به طور قابل توجهی گسترش داده و نقش پادشاهی در اکوسیستم جهانی هوش مصنوعی را تقویت کرده است. طبق گزارش کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC)، از سهماهه سوم ۲۰۲۴، PIF داراییهای سهام خود در ایالات متحده را به ۲۶.۷میلیارد دلار افزایش داده است که نسبت به ۲۰.۷میلیارد دلار در سهماهه قبل افزایش را نشان میدهد. این رشد نشان دهنده سرمایهگذاریهای استراتژیک در شرکتهای پیشرو در فناوری، از جمله گروه لوسید، اوبر و آرتز الکترونیک است.
سرمایهگذاریهای PIF فراتر از هوش مصنوعی است. این صندوق در لوسید موتورز، تولیدکننده خودروهای الکتریکی آمریکایی (EV)، سهام دارد و متعهد شده است که در طول دهه آینده تا ۱۰۰هزار خودروی الکتریکی خریداری کند. علاوه بر این، PIF از طریق شرکت تابعه خود، گروه ساوی گیمز، بیش از ۳۷.۸میلیارد دلار در صنعت بازی سرمایهگذاری کرده است، از جمله خرید ۴.۹میلیارد دلاری شرکت اسکوپلی که توسعهدهنده بازیهای موبایل آمریکایی است. این سرمایهگذاریها نه تنها سرمایه حیاتی برای استارتآپهای آمریکایی فراهم میکنند، بلکه بر تحول گستردهتری در رابطه ایالات متحده و عربستان سعودی تاکید دارند - رابطهای که به طور فزایندهای در پیشرفتهای فناوری مشترک در کنار ارکان سنتی انرژی و امنیت ریشه دارد. مقیاس و تمرکز سرمایهگذاریهای فناوری عربستان سعودی نشان میدهد که همکاری دوجانبه وارد مرحله جدیدی شده است، جایی که نوآوری و زیرساختهای دیجیتال اکنون در همکاریهای استراتژیک نقش محوری دارند.
به سوی چارچوب استراتژیک هوش مصنوعی
ساختار فعلی کنترلهای صادرات ایالات متحده - به ویژه آنچه در مورد تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی اعمال میشود - خطر تضعیف موقعیت استراتژیک آمریکا در همان مناطقی که به دنبال تثبیت آن است، به همراه دارد. چارچوب انتشار هوش مصنوعی دولت بایدن، کشورها را برای تنظیم دسترسی به تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی به سه سطح طبقهبندی میکند. سطح ۱ شامل ایالات متحده و ۱۸ متحد کلیدی با دسترسی نامحدود است. سطح ۲ سایرین از جمله هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی را پوشش میدهد که با دسترسی کنترلشده با الزامات صدور مجوز و محدودیتهایی برای واردات تراشههای هوش مصنوعی مواجه هستند. رده ۳ شامل رقبا و دشمنانی مانند چین، روسیه، ایران و کره شمالی است که عملا از واردات تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی منع شدهاند.
عربستان سعودی به عنوان یک کشور رده ۲ طبقهبندی میشود، عنوانی که دسترسی آن را به نیمهرساناهای پیشرفته از طریق محدودیتهای تراشه و مجوزهای موردی محدود میکند. فلسفه زیربنایی قانون انتشار هوش مصنوعی، برآورد محاسبات به عنوان یک کالای استراتژیک است - کالایی که ایالات متحده باید با تعیین اینکه چه کسی و به چه مقدار به آن دسترسی داشته باشد، آن را کنترل کند. در این چارچوب، محاسبات دیگر صرفا یک منبع فنی نیست، بلکه به یک اهرم اصلی قدرت ژئوپلیتیکی تبدیل میشود. اگرچه هدف این چارچوب چندلایه جلوگیری از نشت فناوریهای دومنظوره به دشمنانی مانند چین است، اما به طور فزایندهای شرکای کلیدی ایالات متحده را جریمه میکند و مانع از هماهنگی عمیقتر و بلندمدت فناوری میشود. همچنین بر این فرض نادرست استوار است که انحصار آمریکا بر محاسبات، امری بدیهی است، و اینکه چین یک مسیر خطی و محدود را به سمت برتری محاسباتی دنبال خواهد کرد که توسط نقاط گلوگاهی تحت کنترل ایالات متحده در زنجیره ارزش محاسباتی جهانی محدود میشود.
آمریکا از انعطافپذیری چین بیاموزد
بااینحال، این فرض دیگر صادق نیست. پیشرفتهای اخیر هوآوی این تغییر را برجسته میکند. این شرکت در حال آماده شدن برای آزمایش یک پردازنده هوش مصنوعی نسل بعدی است که برای رقابت با پیشنهادهای پیشرو جهانی طراحی شده است. بهرغم تحریمهای ایالات متحده که دسترسی به فناوریهای حیاتی ساخت تراشه را محدود میکند، هوآوی با استفاده از تکنیکهای پیشرفته بستهبندی برای ترکیب چندین مولفه برای عملکرد بهتر، انعطافپذیری خود را نشان داده است. درحالیکه این تراشه هنوز در مراحل اولیه توسعه است، نشاندهنده قابلیتهای شتابدهنده چین در سختافزار هوش مصنوعی است.
یک مسیر استراتژیکتر رو به جلو، کنار گذاشتن کامل سیستم طبقهبندی چندلایه و جایگزینی آن با یک رژیم مجوز جهانی یکپارچه مبتنی بر توافقنامههای الزامآور هوش مصنوعی بین دولتهاست. چنین توافقی با ریاض - شبیه به تضمینهای دوجانبهای که در توافق ۲۰۲۴ گروه ۴۲ و مایکروسافت گنجانده شده است - الگوی جدیدی برای همکاری ایمن در حوزه هوش مصنوعی ایجاد خواهد کرد. تحت این مدل، عربستان سعودی در ازای دسترسی گستردهتر به سختافزار هوش مصنوعی و مدلهای بنیادی ایالات متحده، به کنترلهای قوی صادرات، استانداردهای معتبر کاربر نهایی و زیرساختهای مشترک متعهد خواهد شد.
نکته مهم این است که این امر انعطافپذیری سیاستی را برای در نظر گرفتن اعتماد استراتژیک و ظرفیت مشترک حاکمیتی فراهم میکند، نه اینکه مجبور به تصمیمگیری دوگانه «رده ۱ یا رده ۲» شود. ایالات متحده میتواند با مذاکره در مورد یک همکاری جامع هوش مصنوعی با عربستان سعودی، یک مدل قابل تکرار برای همکاری دیجیتال در سراسر خلیج فارس و جنوب جهان ایجاد کند - و دسترسی بیشتر به بازار را برای شرکتهای آمریکایی فراهم کند.
در جهانی که ظرفیت محاسباتی، محلیسازی دادهها و حاکمیت ابری در حال تبدیل شدن به اهرمهای استراتژیک قدرت هستند، چنین مشارکتی طرحی برای همسوسازی امنیت، منافع اقتصادی و استانداردهای فناوری ارائه میدهد. آینده کنترلهای صادراتی باید منعکسکننده واقعیتهای وابستگی متقابل و ائتلافسازی باشد، نه اینکه بر سلسله مراتب سفتوسخت اعتماد تکیه کند. با توانمندسازی عربستان سعودی برای تسریع روند تبدیل آن به یک اقتصاد متنوع و دانشمحور، ایالات متحده میتواند همزمان با پذیرش این چارچوب آیندهنگر، نفوذ استراتژیک خود را در خاورمیانه تقویت کند.