شکست پروژه نئوم در سعودی

صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مازیار شیری| با وجود تعارفهای اغراقآمیز دونالد ترامپ در سفر اخیرش به عربستان سعودی و استقبال پرزرق و برق خاندان سعودی از او ـ از نمایش شمشیر تا تجلیل از «شراکت استراتژیک» ـ واقعیت چیزی دیگر است: پشت صحنه این مناسبات رسانهسازی شده، مجموعهای از پروژههای توسعهای با هزینههای هنگفت و وعدههای بلندپروازانه قرار دارد که بسیاری از آنها یا شکست خوردهاند یا هرگز به آستانه تحقق نرسیدهاند. برخلاف تصویر پرآرایشی که دستگاه تبلیغاتی سعودی از پیشرفت، تحول و «چشمانداز ۲۰۳۰» ارائه میدهد، حقیقت این است که این پروژهها نه نماد نوزایی تمدنیاند و نه دستاوردهای ملی؛ بلکه بیشتر بازتابیاند از سادهباوری تکنوکراتیکی که خیال را جایگزین واقعیت کرده و سرمایه را به تعلیق انداخته در خدمت فانتزیهای انیمیشنی. این گزارش، نگاهی انتقادی است به مجموعهای از پروژههای پر سر و صدای عربستان در دوره محمد بن سلمان که با همه حمایتهای خارجی، پرستیژ رسانهای و هزینههای نجومی، در عمل از ساختن یک واقعیت پایدار عاجز ماندهاند. پروژههایی که نهتنها وعدههای داده شده را محقق نکردند، بلکه گاهی حتی زیر بار واقعیات عریان، به نمادهای شکست بدل شدهاند.
نئوم و چند طرح شکست خورده دیگر
نئوم و طرحهای مشابهش آینهای هستند از آرمانهای بلندپروازانه توسعهای که محمد بنسلمان با تبلیغات پرطمطراق از آنها سخن گفته است، اما همین تبلیغات با واقعیت موشکافی که میشوند، تکههای امید فراخ را بیرنگ میکنند. گزارشها نشان میدهند که برآورد هزینه تکمیل نئوم تا سال ۲۰۸۰ بالغ بر ۸.۸ تریلیون دلار شده است - رقمی که بیش از ۲۵ برابر بودجه سالانه سعودیهاست - و حتی مستندات حسابرسی داخلی حاکی از آن است که برخی مدیران عمدا اطلاعات مالی پروژه را دستکاری کردهاند تا هزینهها را مخفی کنند. طرح «لاین» که قرار بود شهری ۲۶۰ کیلومتری در دل بیابان باشد، امروز وضعیت بسیار متفاوتی دارد: برآورد جدید نشان میدهد تنها ۲.۴ کیلومتر (حدود ۱.۵ مایل) از این پروژه تا ۲۰۳۰ اجرا میشود و پیشبینی جمعیت ساکن در آن از ۱.۵ میلیون نفر به زیر ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
تصاویر نقاشیشده از طرحهای نوآورانه بهویژه در پروژههای فرعی نئوم مانند تورجنا در کوهها یا جزایر سندالاه در دریای سرخ، چشمانداز فانتزی از آینده را به نمایش میگذارند، اما واقعیت آن است که بسیاری از این وعدهها هنوز محقق نشدهاند: برای نمونه، پروژه نمادین «جزایر سندالاه» علیرغم مهمانی پرخرج افتتاحیه با حضور چهرههای مشهور جهانی (گزارشها هزینهای معادل ۴۵ میلیون دلار برای آن ذکر کردهاند) هنوز فاقد زیرساختهای اساسی (از جمله هتل و زمین گلف) است.
بهطور مشابه، دیگر پروژههای وابسته به چشمانداز ۲۰۳۰ نیز عقباند؛ مثلا مجموعه تفریحی - ورزشی قدیریه (Qiddiya)که وعده داده شده بود در ۲۰۲۲ پذیرای ۱.۵ میلیون بازدیدکننده باشد، اکنون افتتاح پارکهای موضوعی اصلی خود را تا سال ۲۰۲۵ موکول کرده است.
چشمانداز اقتصادی ۲۰۳۰؛ از وعده تا تعویق
شعارهای بلندپروازانه اقتصادی «چشمانداز ۲۰۳۰» نیز زیر فشار واقعیت درهم شکستهاند. وزیر دارایی عربستان اذعان کرده که کسری بودجه کشور تا سال ۲۰۲۶ تداوم خواهد داشت و بر همین اساس بسیاری از طرحهای اقتصادی چند تریلیون دلاری را تا پس از ۲۰۳۰ به تعویق انداختهاند. او توضیح داده است که برای جلوگیری از فشارهای تورمی شدید و گلوگاههای عرضه و تقاضا، برخی پروژهها را سه سال یا حتی تا ۲۰۳۵ عقب کشیدهاند. این تردید قابل درک است، چون هدفگذاری صندوق حاکمیتی سعودی برای جذب ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیز با موفقیت فاصله زیادی داشت. (تنها حدود ۳۳ میلیارد دلار تحقق یافت)
نهایتا برای تأمین هزینههای پرسروصدای این طرحها، دولت مجبور به گسترش استقراض شده است. صندوق سرمایهگذاری سعودی (PIF) ناگزیر به فروش سهام آرامکو و انتشار چند سری اوراق قرضه بینالمللی متوالی روی آورده تا کسری بودجه را پوشش دهد. این حجم از بدهیسازی عملا بیانگر شکست چشمانداز ۲۰۳۰ است: طرحی که با امیدهای بزرگ اقتصادی شروع شد، حالا اقتصاد را در گرداب بدهی و وابستگی به نفت غرق کرده است.
تعارض فرهنگی با «تفریحات غربی»
طرحهای جدید فرهنگی و تفریحی سعودی نیز - که بخشی از «مدرنیزاسیون» معرفی شدهاند - با بخشی از جامعه محافظهکار در تضاد بوده است. برای نمونه، برگزاری جشنوارههای کمیککان و کنسرتهای موسیقی پاپ (که قبلا در عربستان ممنوع بود) هرچند با استقبال پرشور برخی جوانان مواجه شده، اما خشم مراجع دینی را برانگیخت. امام جماعت مسجدالنبی مدینه اجرای چنین برنامههایی را «عملی زشت و خلاف اسلام» توصیف کرد و خطاب به مردم، آنها را به تحریم این رویدادها فراخواند. همچنین یکی از پیشوایان سابق مکه تصریح کرده است که بنیاد دولتی سرگرمی که این جشنوارهها را ترتیب میدهد، «خلاف فطرت انسان» عمل میکند. این واکنشها نشان میدهند که بخشی از طرح تبلیغ شده فرهنگی سعودی با باورهای سنتی حاکم تعارض دارد؛ پروژههایی که در تبلیغات بهعنوان مدرن و بازخوانی «غربگرایانه» معرفی میشوند، در عمل از منظر جامعه ایرانیالاصل مقاومت جزو نمایشهای مصنوعی و غیرهمسو با ارزشهای بومی تعبیر میشوند.
صنایع دفاعی و «وعده خودکفایی»
در عرصه نظامی نیز وعدهها بیشتر شعار بوده تا واقعیت. عربستان اعلام کرده که بودجه دفاعی خود را تا سال ۲۰۳۰ پنجاه درصد افزایش میدهد و به «خودکفایی» در ساخت تسلیحات نظامی تمایل دارد.
اما کارشناسان هشدار دادهاند که هدف تولید ۵۰ درصد تجهیزات نظامی به صورت داخلی (به گفته نشریات تخصصی از برنامههای چشمانداز ۲۰۳۰) کاملا غیرعملی به نظر میرسد. هماکنون تنها حدود دو درصد از سلاحهای عربستان ساخت داخل است و این رژیم همچنان به خریدهای کلان خارجی وابسته است.
نتیجه این همه هزینه در نظامیگری هم مشخص است: تجهیز به پیشرفتهترین جنگافزار غربی نتوانست موانع امنیتی را برطرف کند. برخی تحلیلگران بینالمللی میگویند جنگ یمن در عمل «در تقریبا هیچ معیار» به نفع سعودیها پیش نرفته است؛ یعنی خرید هواپیماهای گرانقیمت و سامانههای پدافندی، شکستهای نظامی و تلفات سنگین را مهار نکرده است.
پروژههای کلان سعودی بیش از آنکه مولود اراده فنی و اقتصادی واقعی باشند، بهسان طلسم سادهباوری تکنوکراتیک عمل کردهاند. این طرحهای زرق و برقدار، بیش از آنکه پاسخگوی نیازهای واقعی مردم و مقاومت ملی باشند، جلوههایی تبلیغاتی از تمایل نخبهها به هژمونی منطقهایاند. از منظر «ایده مقاومت»، این تصویرهای پر زرق و برق جز واقعیتهای عینی پشت سرشان افشای حبابهای سرمایهمحوری و وابستگی خارجی نیست. ساختار فعلی پروژهها در سعودی، مصداق بارز تعارضِ وعده و عمل است؛ وعدههایی که زیر فشار تردید و کسری بودجه و چالشهای اجتماعی فرو ریختهاند. این تجربه باید آموزهای باشد برای انتقاد جدیتر از سیاستهای کاذب توسعه و یادآوری ارزش مقاومت در برابر «واقعیتسازی»های پوشالی.