صندلی داغ کاخ سفید؛ قربانی بعدی کدام رهبر جهانی است؟

اکو ایران/متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تحقیر نمایشی مهمانان توسط ترامپ، اکنون بعدی پیچیده به آمادگی رهبران جهان برای دیدار با رئیسجمهور آمریکا افزوده است.
دیدار در دفتر بیضی کاخ سفید جنگ بیرحمانه برای بقا در سیاست جهانی است. حذف تحقیرآمیز رهبران خارجی در دفتر بیضیشکل کاخ سفید توسط دونالد ترامپ، آنهم جلوی دوربینها.
روز چهارشنبه، سیریل رامافوزا، رئیسجمهور آفریقای جنوبی، جدیدترین رهبری بود که به یکی از ابزارهای تبلیغاتی کارزار «عظمت را به آمریکا بازگردانیم» (MAGA) بدل شد، آنهم وقتی ترامپ در حضور او ادعاهای نادرستی را درباره «نسلکشی کشاورزان سفیدپوست آفریقای جنوبی» مطرح کرد.
رهبران خارجی اکنون وقتی وارد مقر مقدس رئیسجمهور آمریکا میشوند، با خطر روبهرو هستند. جایی که ترامپ کنفرانسهای خبری را شبیه مسابقات کشتی قفس WWE اجرا میکند.
به گزارش سیانان، این توبیخهای ترامپ، استعارهای هستند از سیاست خارجی ایالات متحده که ناپایدار، سیاستزده و مملو از نظریههای توطئه است. همانطور که اوکراین و اردن نیز تجربه کردهاند، هرچه یک کشور آسیبپذیرتر باشد، احتمال برخورد خصمانهتری از سوی ترامپ وجود دارد.
با در نظر گرفتن خطرات فزاینده سیاسی که حضور در دفتر ریاستجمهوری آمریکا در پی دارد، تعجبآور نیست اگر برخی رهبران، چیزی را که روزگاری دعوتی افتخارآمیز بود، اکنون بهمثابه تلهای سیاسی ببینند. این موضوع میتواند پیامدهای دیپلماتیک داشته باشد، بهویژه با توجه به اینکه کشورهای جنوب جهانی مانند آفریقای جنوبی، بیش از گذشته به چین متمایل شدهاند تا ایالات متحده.
رامافوزا میدانست قرار است چه اتفاقی بیفتد. او با وزیر کشاورزی سفیدپوست خود از دولت ائتلافی چندنژادی جدید همراه شده بود. دوستان ترامپ، گلفبازان قهرمان اهل آفریقای جنوبی، ارنی الز و رتایف گوسن نیز به میدان آورده شدند.
اما این مانع ترامپ نشد که شویی چندرسانهای از تبلیغات راستگرایانه درباره آفریقای جنوبی به نمایش بگذارد. او با نشان دادن مقالههایی درباره قتل آفریکانرهای سفیدپوست گفت: «مرگ، مرگ، مرگ».
موضوع مالکیت عادلانهتر زمین، یکی از پیچیدهترین میراثهای سالهای حکومت اقلیت در آفریقای جنوبی است. اما همانطور که رامافوزا توضیح داد، هیچ تلاش نظاممندی برای از میان بردن یک جامعه بر اساس نژاد یا قومیت وجود ندارد، که تعریف دقیق نسلکشی است. افزون بر این، بیشتر قربانیان جنایتهای خشونتآمیز در آفریقای جنوبی، سیاهپوست هستند.
زلنسکی بر همه دیدارها سایه انداخته است.
هر دیداری که این روزها در دفتر بیضیشکل کاخ سفید برگزار میشود، در سایه شبحآلود بازجویی بیرحمانهای صورت میگیرد که در ماه فوریه علیه رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، توسط ترامپ و معاونش جیدی ونس انجام شد.
به نظر میرسید رامافوزا از آن شوک درس گرفته باشد. هرچند متزلزل شده بود، اما به جای خشم آشکار، با نوعی سردرگمی واکنش نشان داد. او با صبوری سعی کرد واقعیتها را برای ترامپ توضیح دهد، البته که فایدهای نداشت.
ترامپ گفت: «آنها دارند اعدام میشوند، و اتفاقاً سفیدپوست هستند، و اکثرشان هم کشاورز هستند. نمیدانم چطور میخواهی این را توضیح بدهی.»
در دوره اغلب رؤسایجمهور، فرصت عکسبرداری در دفتر بیضیشکل، رویدادی کسالتآور بود. خبرنگاران بهسرعت وارد میشدند تا سخنانی کلیشهای درباره «روابط قوی میان دو کشور» بشنوند، و گاهی هم فرصتی برای چند پرسش کوتاه بود پیش از آنکه از اتاق بیرون رانده شوند تا منتظر نشست خبری رسمی بمانند.
اما در دوره دوم ترامپ، همین حد از ادب دیپلماتیک نیز نابود شده است. دفتر بیضیشکل حالا شلوغتر و پرتنشتر از همیشه است.
ونس اغلب آماده حمله، روی کاناپه کاخ سفید کنار اعضای کابینه مینشیند.این نقش برای یک معاون رئیسجمهور غیرعادی است. در دوره اوباما، جو بایدن معمولاً از مرکز توجه دوری میکرد و در انتهای اتاق مینشست. اما مهمانان ترامپ باید از میان رسانههای وفادار به کارزار MAGA عبور کنند، همانهایی که مانند رئیسجمهور، در جستجوی لحظههای جنجالی هستند.
در جریان دیدار زلنسکی، یکی از همین خبرنگاران از او پرسید که چرا به احترام میزبان خود کت و شلوار نپوشیده، در حالیکه او به نشانه همبستگی با نیروهای خط مقدم کاپشن نظامی به تن داشت.
در آفریقای جنوبی، با وجود پایان رسمی آپارتاید، هنوز مشکلات عمیق بسیاری باقی مانده، از جمله دههها رهبری فاسد و آشفته توسط کنگره ملی آفریقا پس از کنارهگیری نلسون ماندلا. اما هیچکدام از این مسائل با رفتارهای ترامپ بهبود نیافتهاند. البته هدف او اصلاً حل مسئله نبود. نمایشهای دفتر بیضیشکل ترامپ برای جلب نظر پایگاه MAGA طراحی شدهاند، و در این مورد خاص، ظاهراً برای خوشایند طیف ناسیونالیست سفیدپوست آن.
برند سیاسی ترامپ بر پایه «برهمزننده نظم» بودن و «بیگانه» بودن بنا شده است. او با هدف ویرانسازی نظم جهانی سیاسی و اقتصادی، نظمی که با وجود تقویت قدرت آمریکا، بهگفته خودش «مردم آمریکا را سرکیسه میکند» به قدرت بازگشت. چه راهی بهتر از تحقیر رهبران خارجی جلوی دوربینها برای نمایش قدرت «اول آمریکا»؟
گاهی بهنظر میرسد تمام این نمایشها فقط برای یک نفر است، ایلان ماسک. این میلیاردر زاده آفریقای جنوبی، روز چهارشنبه همراه رامافوزا در اتاق حضور داشت، او پیشتر در شبکه اجتماعی ایکس از «تبعیض علیه سفیدپوستان در آفریقای جنوبی» شکایت کرده بود.
دیدگاههای ماسک حتی در دیدار نخستوزیر بریتانیا، کییر استارمر، با ترامپ نیز مطرح شد؛ جایی که جیدی ونس از «سرکوب آزادی بیان در بریتانیا علیه شرکتهای فناوری آمریکایی» انتقاد کرد. اما استارمر که با سنت پرسشهای هفتگی در پارلمان بریتانیا آشناست، سریع و قاطع پاسخ داد: «ما برای مدت بسیار، بسیار طولانی در بریتانیا آزادی بیان داشتهایم، و برای مدت بسیار، بسیار طولانی نیز خواهیم داشت.»
چه کسی بهتر از پس ترامپ در دفتر بیضیشکل برآمد؟
تحقیر نمایشی مهمانان توسط ترامپ، اکنون بعدی پیچیده به آمادگی رهبران جهان برای دیدار با رئیسجمهور آمریکا افزوده است.
رهبران نهتنها باید درباره محتوای مذاکرات فکر کنند، بلکه باید محاسبه کنند که در قاب دوربین چگونه به چشم میآیند. اگر در برابر ترامپ کوتاه بیایند، در کشور خود ضعیف جلوه میکنند. اگر با قدرت پاسخ دهند، ممکن است در داخل محبوب شوند، مانند زلنسکی، اما این خطر را هم به جان میخرند که ترامپ کینهجو شود و منافع کشورشان آسیب ببیند.
همچنین باید مراقب باشند در صحنهای ضبطشده، هنگام ادعاهای جنجالی ترامپ گیر نیفتند؛ صحنههایی که معمولاً جایگاه نمادین و قدرت آمریکا را در برابر ضعف نسبی میهمانان برجسته میکند.
برای مثال، در ماه فوریه، ملک عبدالله، پادشاه اردن، هنگام دیدار با ترامپ بهشدت ناراحت و معذب به نظر میرسید، چرا که ترامپ او را تحت فشار گذاشت تا پذیرای پناهجویان غزه شود. چنین موجی از مهاجرت میتوانست تعادل سیاسی شکننده اردن و حتی خود سلطنت را به خطر بیندازد. با این حال، عبدالله بهخوبی میدانست که کشورش برای تأمین امنیت، به کمکهای ایالات متحده وابسته است؛ بنابراین نمیتوانست مستقیماً با میزبان خود مخالفت کند.
زلنسکی نیز یکی دیگر از «درخواستکنندگان» بود. پس از آنکه به دلیل واکنش تندش به درخواستهای ونس برای ابراز قدردانی، از کاخ سفید اخراج شد، هفتهها را صرف جبران و ترمیم روابط کرد.
موفقترین مهمانان دفتر بیضیشکل آنهایی هستند که با ستایش از ترامپ، رضایت او را جلب میکنند بیآنکه بیش از حد از شأن خود بکاهند.
در میان رهبرانی که در دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ به دفتر بیضیشکل قدم گذاشتهاند، چند نفر توانستند بهتر از دیگران از این میدان دشوار دیپلماتیک عبور کنند، هرچند هرکدام با تاکتیکی متفاوت.
کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، موفقترین برخورد را داشت.
با نمایشی حسابشده، نامهای از پادشاه چارلز سوم را از جیب بیرون آورد که ترامپ را برای یک سفر رسمی دعوت میکرد، و آن را با بزرگنمایی تحویل داد، اشارهای هوشمندانه به رابطه ویژه بریتانیا و آمریکا، بدون اینکه از شأن خود بگذرد.
او همزمان با تعریف و تمجید، از روی اعتماد به نفس، ادعای ونس درباره «سرکوب آزادی بیان» را رد کرد، و در خانه هم با واکنش مثبت روبهرو شد.
امانوئل مکرون (رئیسجمهور فرانسه)، جسور و حرفهای بود.
وقتی ترامپ به دروغ گفت اروپا پولش را از اوکراین «پس خواهد گرفت»، مکرون مؤدب اما قاطع، دستش را روی مچ ترامپ گذاشت و گفت: «نه، رک بگویم، ما پرداخت کردیم. ۶۰٪ کل هزینه را ما دادیم.»
مکرون توانست ضمن تصحیح دروغ ترامپ، لحناش را نرم نگه دارد و از واژههایی مثل «دوست عزیز، دونالد» استفاده کند تا از واکنش منفی جلوگیری کند.
با وجود گرایشهای راستگرایانهاش که نزد ترامپ محبوب بود، حمایت صریحش از اوکراین میتوانست حساسیتزا باشد. اما ملونی با مهارتی چشمگیر، گاهی خودش ترجمه را به عهده گرفت تا مطمئن شود ترامپ نکات کلیدی را درک میکند، و از اصطلاحی مانند “make the West great again” برای جلب توجه و رضایت او استفاده کرد.
زلنسکی از نظر اخلاقی محکم، ولی از نظر سیاسی آسیبپذیر بود. او در برابر تحقیرهای جیدی ونس و ترامپ واکنش تندی نشان داد و از کاخ سفید اخراج شد. هرچند این باعث شد در داخل کشورش محبوبیت بیشتری پیدا کند، اما در سطح دیپلماتیک، مجبور شد هفتهها به دنبال ترمیم روابط باشد.
عبدالله دوم (پادشاه اردن) در تنگنای ژئوپلیتیکی گرفتار شد.
وقتی ترامپ او را تحت فشار گذاشت تا پناهندگان غزه را بپذیرد، اقدامی که میتوانست تعادل سیاسی کشورش را بههم بزند، عبدالله بهوضوح ناراحت و تحت فشار بود، اما به دلیل وابستگی کشورش به کمکهای آمریکا، نتوانست مخالفتی علنی نشان دهد.
هیچ رهبر خارجی به اندازه نخستوزیر کانادا، مارک کارنی، در جریان حضور در دفتر بیضیشکل تحت فشار قرار نگرفت. او در حالی به واشنگتن رفت که بهتازگی انتخاباتی را پشت سر گذاشته بود که در آن، مخالفت عمومی با درخواست ترامپ برای الحاق کانادا به ایالات متحده، موضوع اصلی بحثها بود.
کارنی تلاش کرد با زبانی با ترامپ سخن بگوید که برای یک سرمایهدار حوزه املاک آشنا باشد. او گفت: «برخی جاها اصلاً برای فروش نیستند. من در طول کارزار انتخاباتی با مالکان واقعی کانادا ملاقات کردم. این کشور نه برای فروش است و نه هرگز خواهد بود.»
وقتی ترامپ پاسخ داد: «هرگز نگو هرگز»، کارنی رو به دوربینها و مردم شمال گفت: «هرگز، هرگز.»
با این حال، ترامپ به عنوان میزبان، امتیاز داشتن آخرین کلام را داشت که این خود یکی از مخاطرات حضور رهبران خارجی در دفتر ریاستجمهوری آمریکاست. او به یک نطق تند و طولانی درباره «بیعدالتی» پرداخت، اینکه ایالات متحده باید بخش اعظم هزینههای دفاع نظامی از کانادا را بر دوش بکشد، و سپس به خبرنگاران دستور داد اتاق را ترک کنند. کارنی دیگر فرصتی برای پاسخگویی نیافت.
دیداری که همه در انتظار آن هستند
هیچکس نمیداند با ترامپ چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. و این ما را به پاپ لئو چهاردهم میرساند.
آخر هفته گذشته، ونس در واتیکان حاضر شد تا در مراسم آغازین پاپ جدید شرکت کند و یک پاکت سفید رسمی با مُهر ریاستجمهوری آمریکا به او تحویل داد که حاوی دعوتنامهای برای سفر به کاخ سفید بود. از پاپ نقل شد که گفت: «در زمانی مناسب»، که شاید نشانهای از تمایل او برای پذیرش این دعوت باشد.
اما رابرت پرووست پیشین، اهل شیکاگو، به نظر نمیرسید برای این دیدار عجلهای داشته باشد. شاید به این دلیل که تصور مردی که نزد کاتولیکهای جهان نماینده خدا بر زمین شناخته میشود، در حال تسلیم شدن داوطلبانه به فضای تنشآلود دفتر بیضیشکل و لفاظیهای سکولار ترامپ، تقریباً غیرقابل تصور است.
چنین دیداری، به احتمال زیاد، نیازمند مذاکرات فشرده با واتیکان درباره پروتکلها خواهد بود.
اما تماشای حضور دو تن از مشهورترین چهرههای آمریکایی جهان در دفتر افسانهای ریاستجمهوری، بیتردید صحنهای دیدنی خواهد بود.