سرمقاله اعتماد/ ارتباط نادرست با فرآیند ارتباطات

اعتماد/ «ارتباط نادرست با فرآیند ارتباطات» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم علی ربیعی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به نظر من، یکی از مسائل مهم در سالهای اخیر، گمشدگی نقش میانجیگری در جامعه است. حتی نهاد دین که به عنوان میانجی اجتماعی دارای برگیرندگی از خانواده تا نهادهای مختلف بود و ازسویی مراکز مختلف دینی با مشربهای مختلف و مخاطبان گوناگون نوعی فرهنگ میانجیگری را ترویج میکردند، به تدریج از کارکرد ارتباطی حوزه دین کاسته شد. وقتی حوزه دین با همه عمق و گستره تاریخی خود دچار اختلال در معناسازی شده است، سایر نهادها با شدت بیشتری کارکردهای ارتباطی و اقناعی خود را از دست دادهاند. نهادهایی که بین جامعه و حاکمیت (عمودی) و نیز بین گروههای اجتماعی (افقی) نوعی میانجیگری میکردند نیز کارکرد خود را ازدست دادهاند، حتی در خانوادهها نیز شاهد از بین رفتن میانجیگری هستیم.
امکان احیای میانجیگری از مسیر ارتباطات نوین- همانگونه که گسترش و تحولات عظیم فرآیند ارتباطات، کارکردهای ارتباطات سنتی در همه نهادها را متاثر ساخته است، اما با نگاهی فرصتیابانه، از درون فرآیند و جریانهای ارتباطی میتوان میانجیگریهای نوینی را در درون نهادهای فرهنگی و اجتماعی جامعه جاری ساخت. در این میان، شبکههای اجتماعی و پلتفرمها نیز میتوانند نقش میانجی را ایفا کنند. در واقع، میانجی، فهم مشترک از مساله ایجاد میکند، کنش مشترک پدید میآورد و مسائل را از پایین به بالا و از بالا به پایین منتقل میکند.
بحران هویت فرهنگی و کارکرد نظام ارتباطی - امروز در حوزه فرهنگ به شدت با چالشهای هویتی مواجه هستیم. پرسش اساسی این است که نظام ارتباطی چگونه میتواند به تقویت هویت ایرانی، ایجاد حس همبستگی و جلوگیری از «از جا کندگی» ایران کمک کند؟ ایران بدون عناصر اصلی فرهنگیاش، دچار تهیشدگی است. به باور من، ایران یعنی شفیعی کدکنی، یعنی بهزاد، محمدعلی موحد، یعنی فلاسفه بزرگ، شاعران بزرگ مانند حافظ، سعدی و مولوی؛ ایران یعنی متأخرین و جدیدترینها، ازجمله جشنوارههای فیلم با کیفیت، موسیقی علیزاده و... اینها همه اجزای هویت ما هستند. اگر این عناصر نباشند، با پدیدهای به نام از جا کندگی مواجه خواهیم شد. بهرهگیری هوشمندانه از نظام ارتباطی میتواند این نظام را به سنگر مقدم حفظ هویت ملی بدل کند.
انسجام اجتماعی در سایه ارتباطات - در شرایط امروز ایران، مساله انسجام اجتماعی، نگرانیهایی را ایجاد کرده است. نگرانی برای انسجام اجتماعی از کوچکترین نهاد یعنی خانواده تا بزرگترین نهاد یعنی جامعه و دولت را دربر میگیرد. وقتی میگویند اعتماد کاهش یافته یا سرمایه اجتماعی کم شده، بخشی از آن مربوط به کمرنگ شدن کارکردهای نظام ارتباطی نیز هست. امروز ارتباطات شفاهی هم کمرنگ شده است، حتی گفتوگوهای رودررو در خانهها نیز کم شده است. در گذشته، خانوادهها دور هم مینشستند. نشستنها شکل دایرهای یا چهارگوش داشت؛ حتی وقتی سفرهای پهن بود، جمع شدن اعضای خانواده معنا داشت. بعدها با ورود تلویزیون و نظامهای ارتباطی جدید، این شکل نشستن به صورت «یو» درآمد. اما امروز اعضای خانواده به صورت نقاط پراکنده در خانه مینشینند. این روند، تعاملات اجتماعی و انسانی را کمرنگ و فردگرایی را تشدید کرده است. یکی از وظایف نهاد علم، مطالعه چگونگی استفاده از جامعه شبکهای شده برای گسترش انسجام اجتماعی است.
نقش ارتباطات در ثبات اجتماعی و امنیت ملی - چگونگی عامل ارتباطات و میزان ثبات اجتماعی رابطه معناداری با هم دارند. به عنوان مثال، جوامعی که به جای گفتوگوهای اجتماعی در ساحت عمومی، تبادل اطلاعات به صورت «پچپچگونه» صورت میگیرد، نشانگر بیثباتی اجتماعی هستند. «جامعه پچپچی» جامعهای است که در آن شایعات زیاد شده و گفتوگوها در لایههای پایین جامعه صورت میگیرد، اما در سطح رسمی مشاهده نمیشود. ناگهان میبینیم یک موضوع به طور انفجاری در سطح عمومی مطرح میشود. نظام ارتباطات میتواند بزرگترین نقش را در گذار از جامعه پچپچی به جامعه گفتوگومحور ایفا کند؛ جامعهای که در آن گفتوگوها در سطح آشکار اجتماعی انجام شود.
ضرورت توجه به ارتباطات در توسعه آینده - موضوع قابل تأمل دیگر، نسبت ارتباطات با توسعه آینده است. زمانی کتابی به نام «تکاپوی جهانی» را مطالعه میکردم که در سال ۱۳۶۳ در ایران نیز توسط عبدالحسین نیکگهر ترجمه و منتشر شد. در این کتاب پیشبینی شده بود صنعت خودروسازی که
تا آن زمان بزرگترین اشتغالزای جهان بود (این صنعت حدود ۴۰ شاخه وابسته داشت و طیف وسیعی از مشاغل را پوشش میداد)؛ اما نویسنده کتاب پیشبینی کرده بود که آینده مشاغل به سمت فناوریهای نوین، به ویژه میکروپروسسورها و کامپیوتر خواهد رفت.
امروز نیز همین روند ادامه دارد و بسیاری از مشاغل به حوزههای فناوری اطلاعات و ارتباطات وابستهاند.
تحولات قدرت در جهان و نقش اطلاعات - در گذشته، قدرت در جهان معادل با سلطه نظامی و تسلط بر زمین، هوا یا دریا تلقی میشد، اما امروز بسیاری از صاحبنظران معتقدند که قدرت در آینده مبتنی بر اطلاعات و دانش خواهد بود. با رشد هوش مصنوعی و تحولات علمی، قدرت اطلاعاتی به محور اصلی تبدیل شده است.
سرمایهگذاری اندک در حوزه ارتباطات - متاسفانه میزان سرمایهگذاری ما در فناوریهای ارتباطی بسیار اندک است. کل سرمایهگذاری ما حدود یک میلیارد دلار و اندازه بازار فناوری ارتباطات در کشور حدود دو میلیارد دلار است. این ارقام، سهم ناچیزی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دادهاند.
توسعه پلتفرمها؛ نیاز ضروری اقتصاد - موضوع مهم دیگر، مساله توسعه است. شواهد حامی از آن است که پلتفرمها در کشور در مقیاس بزرگ رشد نمیکنند. هر پلتفرمی که به مرحله رشد میرسد باید الزاما با یک شریک دولتی همراه شود. اگر بپذیریم که سهم ما از تولید ناخالص داخلی پایین است، باید به توسعه پلتفرمهای بزرگ بخش خصوصی اجازه بدهیم. نقش دولت باید محدود به تنظیمگری (رگولاتوری) و ایجاد زیرساختها باشد.
نسبت توسعه ارتباطات با عدالت - مساله مهم دیگری که باعث نگرانی است، نسبت میان گسترش ارتباطات و عدالت است. به عنوان نمونه، گسترش مدارس هوشمند هر چند یک ضرورت است، اما در عمل میتواند به تعمیق نابرابری منجر شود. چه کسانی از این امکانات بهرهمند میشوند؟ چه کسانی نمیشوند؟ در روز جهانی ارتباطات در سال ۲۰۲۵، شعار «عدالت جنسیتی» مطرح شد. براساس آمار، ۲.۶ میلیارد نفر در جهان به اینترنت دسترسی ندارند و زنان، سهم بیشتری از این گروه را تشکیل میدهند.
عدالت دیجیتال و گروههای کمصدا - موضوع عدالت دیجیتال فراتر از مدارس و زنان است. به عنوان مثال، من سه شب در هفته با دختری که از بدو تولد روی تختی با ابعاد یکونیم متر در یک متر زندگی میکند، وقت میگذرانم. او برای دیدن سادهترین منظرهها باید با سختی جابهجا شود. نه میتواند سوار هواپیما شود، نه خودرو و نه حتی به سینما برود. ما اخیرا برایش برنامهریزی کردهایم تا بتواند به سینما برود، اما همین هم با دشواریهای فراوان همراه است. سهم چنین افرادی از فناوریهای نوین، مبلمان شهری و هوش مصنوعی چقدر است؟ درحالی که ما درباره آینده ارتباطات و نقش هوش مصنوعی سخن میگوییم، گروههایی هستند که کوچکترین سهمی از این پیشرفتها ندارند.
مطالعه و دغدغههای پژوهشی درباره امنیت و اخلاق - گسترش هوش مصنوعی میتواند نسبت معکوسی با امنیت فردی و انسانی داشته باشد. این فناوری بهراحتی به نهادها، سازمانها و حتی افرادی که به نوعی با دادهها و ابزارهای ارتباطی دسترسی دارند، میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
گسترش روندهای غیراخلاقی با سوءاستفاده و شکستن حریمها - امنیت فردی موضوعی بسیار مهم است که در پیوند با بحث اخلاق قرار دارد. اخلاق نیز از سویههای گوناگون ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد؛ از سوءاستفادههای علمی گرفته تا دیگر انواع آن. شکستن حریمهای اخلاقی، موضوعی اساسی در این عرصه است که معتقدم متخصصان جامعهشناسی و ارتباطات اجتماعی نباید از کنار آن بیتفاوت عبور کنند.
سیاست فیلترینگ؛ عامل تقویت آنچه از آن میترسم - گسترش فیلترینگ باعث دسترسی بیشتر کودکان و نوجوانان به محتواهایی شده که اساسا فیلترینگ به بهانه آنها صورت گرفته است و این امر موجب زیانهای بزرگ به توسعه اشتغال و بزرگ شدن اقتصاد دیجیتال شده است.