نماد آخرین خبر

دلیل مواضع متناقض ترامپ درباره غنی‌سازی ایران

منبع
فرارو
بروزرسانی
دلیل مواضع متناقض ترامپ درباره غنی‌سازی ایران

فرارو/متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

در میانه مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران، دولت ترامپ عمداً رویکردی مبهم و متناقض در موضوع غنی‌سازی اورانیوم اتخاذ کرده و این موضوع انتقاد تند مقامات ایران و سردرگمی سیاستمداران و تحلیلگران را به همراه داشته است.

اندرو دی-مجله آمریکن کانسرویتیو| در چارچوب توافق هسته‌ای پیشنهادی ایالات متحده که روز شنبه به تهران ارائه شد و به گزارش اکسیوس صبح دوشنبه فاش گردید به ایران اجازه داده می‌شود که همچنان به غنی‌سازی اورانیوم در سطوح پایین در خاک خود ادامه دهد. این بند به تهران امکان می‌دهد سوخت هسته‌ای برای مصارف غیرنظامی تولید کند، بدون این که این مواد قابلیت استفاده در ساخت سلاح هسته‌ای را داشته باشند. از آنجا که ایران همواره با هر توافقی که توان غنی‌سازی را از آن سلب کند مخالفت ورزیده، انتشار این خبر در نخستین واکنش‌ها موجی از خرسندی را میان حامیان دیپلماسی در دو سوی این مناقشه برانگیخت؛ هرچند این خوش‌بینی دیری نپایید.

«ما اجازه هیچ‌گونه غنی‌سازی اورانیوم را نخواهیم داد!»؛  این پیامی بود که دونالد ترامپ شامگاه دوشنبه در شبکه اجتماعی تروث سوشال منتشر کرد. اما در پشت این موضع قاطع، چه می‌گذرد؟ پاسخ چندان شفاف نیست و به نظر می‌رسد این ابهام، نه یک اتفاق، بلکه بخشی از طراحی آگاهانه کاخ سفید باشد.

ابهام هدفمند در سیاست هسته‌ای ترامپ؛ بازی دوگانه با افکار عمومی و اسرائیل
در دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، دولت او به‌طور پیوسته سیگنال‌های متناقضی درباره اهداف خود در مذاکرات هسته‌ای ارسال کرده و عملاً الگویی از ابهام‌آفرینی هدفمند و پیام‌های متضاد را برگزیده است. در مقاطعی، مقامات دولت ترامپ و حتی شخص رئیس‌جمهور اشاره کرده‌اند که در قالب یک توافق، غنی‌سازی اورانیوم در سطوح پایین مجاز خواهد بود؛ اما در موارد دیگر با قاطعیت این موضوع را رد می کنند.

پرسش کلیدی این است: چرا دولت ترامپ چنین رویکردی را در پیش گرفته شده است؟ به‌گمان من (نویسنده)، دولت آمریکا به‌عمد تصویری تحریف‌شده از ماهیت توافقی که حاضر است با ایران امضا کند، به افکار عمومی ارائه می‌دهد. اما نکته اساسی اینجاست که این اغراق در نمایش خواسته‌ها، صرفاً برای افزایش اهرم فشار بر تهران نیست؛ بلکه این دوگانگی حساب‌شده، بیش از هر چیز تلاشی است برای خنثی‌سازی انتقادات جریان‌های حامی اسرائیل؛ گروه‌هایی که خواهان برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران هستند و به هر نشانه‌ای از ادامه غنی‌سازی حتی در سطحی کاملاً غیرنظامی واکنشی تند و غیرقابل انعطاف نشان می‌دهند.

کارشناسانی که این هفته با آن‌ها گفت‌وگو کردم نیز همین تحلیل را مطرح کردند. تریتا پارسی، تحلیلگر برجسته از مؤسسه کوئینسی، در ایمیلی به من نوشت که این لفاظی‌های مبهم و متناقض، با وجود کاستی‌هایش، دو فایده مهم برای دولت به همراه دارد. از یک سو، این رویکرد به دولت مجال می‌دهد تا موج حملات جریان‌های حامی اسرائیل را که با هیچ سطحی از توافق با ایران کنار نخواهند آمد به تعویق بیندازد؛ و از سوی دیگر، کاملاً در امتداد سبک همیشگی مذاکره دونالد ترامپ قرار می‌گیرد: اتخاذ مواضع اولیه‌ای اغراق‌شده و حداکثری برای واداشتن طرف مقابل به عقب‌نشینی و دادن امتیاز.»

سیاست ابهام؛ هنر ویژه ترامپ در مذاکرات هسته‌ای با ایران
البته در تحلیل آخرین نسخه از این بازی دوگانه ترامپ، با شعار «غنی‌سازی صفر»، می‌توان به دلایل احتمالی دیگری نیز اشاره کرد. یک فرض این است که شاید گزارش اکسیوس از اساس نادرست بوده باشد و این نخستین بار هم نیست که چنین اتفاقی رخ می‌دهد. در واقع، حتی همین هفته نیز این نخستین نمونه از چنین تناقضی نبود.

باراک راوید، خبرنگار تهیه‌کننده این گزارش، تنها یک روز پیش‌تر نوشته بود که اوکراین پیشاپیش کاخ سفید را از حمله پهپادی به عمق خاک روسیه مطلع کرده بود؛ اما تنها ساعاتی پس از انتشار، روایت مذکور به «اطلاع نداده بود» تغییر یافت. بدیهی است که یکی از این دو روایت نادرست است و شاید گزارش تازه راوید درباره ایران نیز به همین سرنوشت دچار شود. با این حال، باید توجه داشت که راوید اصولاً خبرنگاری معتبر و شناخته‌شده است که بارها گزارش‌های اختصاصی و مهمی منتشر کرده و همین مسئله گاه موجب سردرگمی حتی بالاترین مقامات سیاسی می‌شود. به‌عنوان نمونه، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در گفت‌وگویی در ماه فوریه خطاب به راوید گفته بود: «تو که از همه‌چیز خبر داری! این اطلاعات را از کجا می‌آوری؟»

در خصوص گزارش راوید پیرامون دیپلماسی با ایران، اطلاعات ارائه‌شده از سوی او به نقل از «دو منبع با اطلاع مستقیم» به دست آمده بود که یکی از آن‌ها جزئیات توافق را به‌طور کامل و بند به بند در اختیار او قرار داده بود و برخلاف ماجرای گزارش مربوط به پهپادهای اوکراینی، این گزارش تاکنون مورد اصلاح یا تکذیب قرار نگرفته است. علاوه بر این، روز سه‌شنبه شماری از رسانه‌های دیگر نیز ادعاهای راوید را تأیید کردند.

پیش‌تر نیویورک تایمز در گزارش روز شنبه خود آورده بود که در توافق پیشنهادی آمریکا که نخستین پیشنهاد رسمی ارائه‌شده به تهران محسوب می‌شد، غنی‌سازی اورانیوم ممنوع خواهد شد. اما تا روز سه‌شنبه، این روزنامه به اطلاعات تازه‌تری دست یافته بود. خبرنگاران نیویورک تایمز نوشتند: «دولت ترامپ در حال ارائه پیشنهادی است که به ایران اجازه می‌دهد در سطوح پایین به غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد، در حالی که ایالات متحده و دیگر کشورها در حال تدوین برنامه‌ای دقیق‌تر هستند که مسیر ایران به‌سوی ساخت سلاح هسته‌ای را مسدود کند؛ اما در عین حال، امکان دسترسی این کشور به سوخت مورد نیاز برای نیروگاه‌های جدید هسته‌ای را فراهم سازد.»

این عبارتی است که خبرنگاران نیویورک تایمز به نقل از منابع خود منتشر کردند. همان‌طور که نویسندگان گزارش نیز اشاره می‌کنند، تکذیب شامگاه دوشنبه ترامپ مبنی بر اینکه هیچ توافقی اجازه غنی‌سازی به ایران نخواهد داد ممکن است ناظر به توافق نهایی و جامع مد نظر واشنگتن باشد، نه توافق موقت و در حال مذاکره کنونی. از این رو، این ادعای رئیس‌جمهور الزاماً یک دروغ آشکار نیست؛ بلکه هدفگیری پیچیده  است که با نوعی طفره‌روی و ابهام در بیان همراه شده است.

کاخ سفید چرا درباره غنی‌سازی اینقدر متناقض عمل می‌کند؟
شاید این طفره‌روی حتی لایه‌هایی پیچیده‌تر از آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد در خود نهفته داشته باشد. در شبکه اجتماعی ایکس، این پرسش را با گرگ پریدی، عضو ارشد مرکز منافع ملی در امور خاورمیانه، در میان گذاشتم: آیا این تناقضات آشکار در مواضع دولت درباره موضوع غنی‌سازی، بازتاب اختلافات درونی در کاخ سفید است؟ یا صرفاً محصول بی‌نظمی و آشفتگی ساختاری در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست؟ و یا فراتر از این‌ها، بخشی از یک راهبرد تعمدی برای دفع حملات جناح‌های تندرو و مخالف هرگونه توافق با ایران به شمار می‌آید؟

گرگ پریدی در پاسخ نوشت: «نمی‌دانیم؛ اما کم‌کم به این باور می‌رسم که احتمالاً همان گزینه آخر به واقعیت نزدیک‌تر است و شاید در نهایت با نوعی توافق «موقت» روبه‌رو شویم که در عمل به وضعیتی پایدار تبدیل خواهد شد؛ زیرا زمانی که محدودیت‌های اولیه اعمال شوند، بعید است هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا حاضر شود صرفاً به‌خاطر ادامه غنی‌سازی شفاف اورانیوم با غنای پایین (LEU) وارد جنگ با ایران شود.»

در همین حال، تندروهای ضدایرانی نیز به نوبه خود با بدبینی به این احتمال می‌نگرند که توافق پیشنهادی عملاً به تعلیق واقعی غنی‌سازی در خاک ایران بینجامد. مارک دوبوویتز، مدیرعامل بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، در شبکه ایکس نوشت که ایران «شاید عاشق این توافق باشد»؛ چرا که به باور آنها، این توافق می‌تواند به تهران زمان ارزشمندی برای پیشبرد برنامه تسلیحات هسته‌ای خود بدهد.

اظهارنظر دوبوویتز نمونه‌ای روشن از واکنش همیشگی تندروهای ضدایرانی به هر نشانه‌ای از تمایل کاخ سفید برای دادن امتیاز در موضوع غنی‌سازی است. در ماه آوریل، زمانی که استیو ویتکاف، فرستاده ویژه، در گفت‌وگویی با شبکه فاکس نیوز مطرح کرد که هدف ترامپ محدود کردن (نه حذف کامل) برنامه غنی‌سازی ایران است، موجی از انتقادهای تند از سوی جریان‌های ضدایرانی در ایالات متحده و اسرائیل به راه افتاد. الی گرانمایه، از شورای روابط خارجی اروپا، در ایمیلی به من نوشت: «به نظر من، این واکنش شدید و گسترده ویتکاف را وادار کرد که موضع خود را پس بگیرد.» چنان‌که روز بعد، ویتکاف عقب‌نشینی کرد و با لحنی قاطع اعلام کرد: «ایران باید غنی‌سازی و کل برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند.»

تندی در انظار عمومی، توافق در پشت پرده
با این همه، ارزیابی گزارش‌های این هفته نشان می‌دهد که موضع واقعی دولت آمریکا در این پرونده به‌مراتب انعطاف‌پذیرتر از آن چیزی است که سخنان قاطع ویتکاف به افکار عمومی القا می‌کرد. با این حال، متأسفانه از منظر تهران، این انعطاف‌پذیری نه به‌عنوان نشانه‌ای از آمادگی برای توافق، بلکه به‌مثابه جابه‌جایی مستمر خطوط قرمز و نشانه‌ای از دیپلماسی آشفته و بی‌ثبات تفسیر می‌شود.

در حالی که بیانیه‌های سختگیرانه دولت ترامپ عمدتاً با هدف مصرف داخلی منتشر می‌شوند، رهبران ایران نیز این اظهارات را به دقت دنبال می‌کنند و متناسب با آن واکنش نشان می‌دهند؛ چنان‌که سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، روز چهارشنبه در واکنشی آشکار در شبکه ایکس نوشت: «بار دیگر تأکید می‌کنم: بدون غنی‌سازی، توافقی در کار نخواهد بود. بدون سلاح هسته‌ای، توافق انجام می‌شود.»

تریتا پارسی در این باره به من گفت: «ترامپ نمی‌تواند در پی سردرگم کردن منتقدان داخلی‌اش باشد، بی‌آنکه همزمان طرف ایرانی را نیز گیج و نسبت به یک توافق قابل اتکا دچار تردید کند. بسیاری از این مشکلات می‌توانست اجتناب‌پذیر باشد، اگر سبک مذاکراتی ترامپ تا این اندازه بر نمایش عمومی و لفاظی‌های پررنگ در فضای رسانه‌ای تکیه نداشت.»

اما این لفاظی‌های سختگیرانه تنها در تهران بازتاب منفی نیافته است؛ در واشنگتن نیز با انتقادات تند روبه‌رو شده است؛ هرچند دلایل آن الزاماً همان چیزی نیست که ممکن است انتظار داشته باشید. سناتور چاک شومر، دموکرات پرنفوذ از ایالت نیویورک، در بیانیه‌ای ویدئویی که روز دوشنبه منتشر شد، شدیداً به توافقات پشت‌پرده دولت حمله کرد و گفت: «این دیگر چه مسخره‌بازی است؟ می‌خواهند در انظار عمومی ژست سختگیرانه بگیرند، اما در پشت صحنه توافقی منعقد کنند که به ایران اجازه می‌دهد از همه چیز شانه خالی کند؟»

با در نظر گرفتن مشکلاتی که این لفاظی‌های مبهم و متناقض تاکنون ایجاد کرده‌اند، اتخاذ رویکردی صریح‌تر و شفاف بی‌تردید می‌تواند اقدامی ارزشمند باشد؛ البته به این شرط که ترامپ، آن‌گونه که مدعی است، حقیقتاً در پی دستیابی به توافقی با ایران باشد و نه سوق دادن اوضاع به‌سوی جنگ. در شرایطی که جنگ در اوکراین همچنان شعله‌ور است و اسرائیل دامنه حملات خود به غزه را تشدید کرده، رسیدن به یک توافق هسته‌ای با ایران شاید کم‌هزینه‌ترین و در دسترس‌ترین گزینه در میان اولویت‌های کنونی سیاست خارجی رئیس‌جمهور آمریکا باشد.

ترامپ در سخنرانی تحلیف خود وعده داد که به‌عنوان «صلح‌آفرین و وحدت‌بخش» عمل خواهد کرد. اکنون، در این مقطع حساس، دیپلماسی میان واشنگتن و تهران روشن‌ترین و عملی‌ترین مسیر برای تحقق آن وعده به نظر می‌رسد.

تجارت در برابر غنی‌سازی؛ معادله دشوار ترامپ در مذاکرات هسته‌ای
دستیابی به یک توافق هسته‌ای، از رهگذر لغو تحریم‌ها، می‌تواند منافع اقتصادی چشمگیری نه‌تنها برای ایران، بلکه برای خود ایالات متحده نیز به همراه داشته باشد. در یک مقاله پژوهشی تازه از مؤسسه کوئینسی، ابعاد این منافع با جزئیات دقیق محاسبه شده است. در این مقاله با عنوان «ابعاد اقتصادی یک توافق بهتر با ایران»، هادی کحال زاده از دانشگاه برندایس می‌نویسد که ترامپ باید در قالب چنین توافقی، مجوز صادرات سالانه تا سقف ۲۵ میلیارد دلار از آمریکا به ایران را صادر کند. به گفته کحال زاده، این اقدام می‌تواند با رونق‌بخشی به تولید داخلی، تا سال ۲۰۴۰ سالانه ۲۰۰ هزار شغل جدید در ایالات متحده ایجاد کند. او همچنین توصیه می‌کند که دولت آمریکا به شرکت‌های خارجی تحت مالکیت ایالات متحده اجازه دهد تا به فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بازار ایران دسترسی پیدا کند؛ بازاری که ظرفیت آن می‌تواند تا مرز ۴ هزار میلیارد دلار برسد.

چشم‌انداز چنین دستاورد اقتصادی، بی‌تردید برای ترامپِ تاجرپیشه وسوسه‌انگیز است؛ اما تحقق آن مستلزم کاهش محسوس تحریم‌ها علیه ایران خواهد بود. پرسش اینجاست: آیا ترامپ واقعاً آماده است تا این‌چنین آشکارا با جریان‌های تندرو ضدایرانی که همچنان بر تداوم سیاست «فشار حداکثری» و نابودی کامل اقتصاد ایران اصرار دارند، رویارو شود؟ نشانه‌های این هفته حاکی از آن است که پاسخ به این پرسش می‌تواند مثبت باشد. وال‌استریت ژورنال روز یکشنبه گزارش داد؛ کاخ سفید به نهادهای اجرایی فدرال دستور داده است فعالیت‌های مربوط به اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران را متوقف کنند.

کاملاً روشن است که ترامپ در مسیر دستیابی به توافقی دوجانبه و سودمند با تهران عزم جدی دارد؛ حتی اگر این مسیر به بهای برانگیختن واکنش‌های تند از سوی جریان‌های ضدایرانی تمام شود. با این حال، برای آنکه این توافق به سرانجام برسد، رئیس‌جمهور باید از بازی دوگانه «غنی‌سازی صفر» عبور کند و دست از تظاهر بردارد که گویی تهران روزی با توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود موافقت خواهد کرد. همان‌گونه که الی گرانمایه می‌گوید: «بسیار بعید است که ایران حتی در دورنمایی بلندمدت با ممنوعیت کامل غنی‌سازی در خاک خود کنار بیاید.»

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar