سرمقاله هم میهن/ واکنشی سازنده

هم میهن/ «واکنشی سازنده» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
قتل یک خانم در مسیر تهران - اسلامشهر به دست راننده مسافرکش واکنش و بازتاب بسیار زیادی داشت. متأسفانه برخی از تندروها این حجم از واکنش را نشانهای از یک اقدام تبلیغاتی علیه سیاستهای رسمی دانستند؛ درحالیکه میتوان به نحو دیگری به موضوع نگاه کرد و زنده بودن جامعه را از آن استنتاج کرد و اتفاقاً میزان زنده بودن و پویایی حکومت نیز در همین موارد به محک و آزمون گذاشته میشود.
به این صورت که حکومت و رسانه رسمی تا چه حد آمادگی دارند که از اتفاقات درس بگیرند و با انجام اصلاحات مناسب مانع از تکرار موارد مشابه شوند. این واکنشها نشان داد که جرم از جمله قتل را نباید منحصر به پدیدهای میان قاتل و مقتول دانست.
قطعاً خانواده مقتول تبعات اصلی جنایت را تحمل میکنند؛ ولی میلیونها شهروند دیگر هم هستند که بسیار متأثر شدهاند و حتی این جنایت را علیه خود و خانواده و نزدیکان خود میبینند.
رویکرد حقوق جزایی ایران بسیار شخصی است و فقط برای حکومت حق و حقوقی متمایز از شخص قائل است و حق مستقل از حکومت و شخص برای جامعه در این حقوق غایب است. این رویکرد باید اصلاح شود.
فرض کنید به دلایلی خانواده اینگونه مقتولین تصمیم به رضایت بگیرند. دلایل زیادی برای این تصمیم وجود دارد که اکنون قصد پرداختن به آن را نداریم. در این صورت، قاتل مدتی کوتاه زندانی و سپس آزاد خواهد شد و این برخلاف خواست و حقوق جامعه است و حس همبستگی اجتماعی را زائل میکند.
دومین نکته نظم دادن به حملونقل رسمی است. کمتر کسی توجه میکند که مشاغل غیررسمی و مستقل هزینه ارتکاب جرم را کم و منافع ارتکاب آن را بالا میبرند و این یکی از مهمترین دلایل افزایش جرم و جنایت در جامعه است.
پیش از تاکسیهای اینترنتی تعداد این حوادث بیشتر بود و با آمدن آنها شغل غیررسمی حملونقل شهری بهطور نسبی تحت نظارت درآمد و این جنایات کمتر شد. البته امروز و به علت فضای مجازی وخروج از انحصار رسانهای این حوادث فوری بازتاب گسترده پیدا میکند؛ کاری که در دهه۶۰ و تا حدی ۷۰ قابلتصور نبود.
جالب اینکه یکی از تندروها از روی استیصال تقصیر را گردن فضای مجازی انداخته است! شاید هم راست بگوید؛ چون اگر فضای مجازی نبود، تلفن همراه گرانقیمت هم نبود که آن جوان را وسوسه دزدیدن کند و اگر این فضا نبود، همه اینگونه خبرها یا منتشر نمیشد یا قاطعانه تکذیب میشد.
متأسفانه، هنوز تا رسیدن به حملونقل جامع رسمی راه زیادی در پیش داریم. خطوط مترو، اتوبوس، مینیبوس، تاکسی مکمل هم هستند و باید در دسترس باشند البته، مردم بهویژه بانوان هم باید توجه کنند که سوار خودروهای غیررسمی نشوند؛ بهویژه برای مسیرهای خارج از محدوده شهری این مسئله بسیار اهمیت دارد.
مسئله دیگر، ضرورت تغییر رویکرد نسبت به حقوق و امنیت زنان است. تصورات گذشته و نگاه مردسالار را باید دور ریخت. باید زنان و کودکان محورهای تامین امنیت باشند.
متأسفانه ۸سال است که لایحه منع خشونت علیه زنان در مجلس خاک میخورد. درحالیکه مصوبات مربوط به حجاب فوری، نهایی و دنبال اجرایی شدن آنها میشوند. حتی فراتر از قانون و بر اساس مصوبات نهادهای غیرمعلوم مقرراتی را اجرایی میکنند.
مقررات مدنی و کیفری مربوط به زنان و کودکان از هر حیث باید بازنگری و مطابق انتظارات روز جامعه شود. موضوعاتی چون قصاص و دیه و نحوه اثبات جرم و... میباید به بحث عمومی گذاسته شود. و بالاخره اجازه ندهیم هر اتفاقی به یک تهدید تبدیل شود؛ تهدیدی که در بدترین حالت به یک بحران و در بهترین حالت به یک زخم ناسور تبدیل شود.
اتفاقات هر چند تلخ، مثل این قتل را میتوان به فرصتی برای اصلاح سیاستها و قوانین و مقررات تبدیل کرد. در بسیاری از جوامع زنده این رویدادها را به فرصتی برای تغییر قانون و سیاست تبدیل میکنند. حتی نام قربانی را روی آن قانون و سیاست میگذارند تا از این طریق نشان دهند که نسبت به جرم و جنایت بیتفاوت نیستند. امیدواریم این سنت حسنه در ایران نیز دیده شود.