نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

گزارش تحلیلی آریا: حرمت و شرف ملی چپ و راست نمی شناسد/ سکوت اصلاح طلبان نابجاست

منبع
آريا
بروزرسانی
گزارش تحلیلی آریا: حرمت و شرف ملی چپ و راست نمی شناسد/ سکوت اصلاح طلبان نابجاست
آريا/ انتشار مطالب خبري و تحليلي که از رسانه‌هاي داخلي و خارجي منتشر ميشود نفيا و اثباتا به معناي تاييد محتواي آن توسط آخرين خبر نيست و صرفا براي اطلاع مخاطبان از فضاي رسانه‌اي در کشور بازنشر مي‌شود. جنجال بر سر اظهارات ديويد کامرون بر عليه ايران همچنان ادامه دارد. ديويد کامرون در سخنراني اش گفته بود با ايران بر سر سه موضوع اختلاف نظر داريم: مساله هسته‌اي، مسائل حقوق بشري و حمايت ايران از گروه‌هاي تروريستي.اين سخنان البته همراه شده بود با اتهامات بي پايه و سخيف ديگري بر پايه و اساس توهمات و طبع سياست مکارانه انگليسي . اينجا اما در تهران واکنش هاي متفاوتي به سخنان نخست وزير انگليس مطرح شده است . سخناني که چند ساعت بعد از ديدار بي سابقه مقامات ارشد ايران و انگليس در اجلاس عمومي سازمان ملل مطرح شد. يک ديدار بي سابقه خيلي ها در انتظار اين بودند که حسن روحاني و باراک اوباما امسال تابوشکني کرده و با استفاده از فرصت اجلاس سازمان ملل به همنشيني با يکديگر بپردازند . آنها سال گذشته در حاشيه همين اجلاس با يکديگر گفتگوي تلفني داشتند و از همان زمان بود که وزيرانشان را مامور به گفت و گو با يکديگر کردند تا براي شروع، پرونده هسته اي را به عنوان مهمترين مساله پيش روي تهران و واشنگتن از ميان بردارند . از آن تاريخ محمد جواد ظريف و جان کري بارها و بارها مقابل يکديگر نشسته اند و شايد بارها و بارها با خط تلفن از تهران تا واشنگتن پيام هايي رد و بدل شده باشد. امسال هم شايد برخي فکر مي کردند سطح اين تابوشکني به روساي جمهور دو کشور خواهد رسيد . چنين بود که تا آخرين لحظات همه گمانه زني ها بر اين پايه استوار بود که بمب خبري در راه است يا خير؟ در ميانه اين بحث و جدل هاي رسانه اي و در حالي که حتي در تهران چهره هاي اصولگرا و حاميان گفتمان انقلاب اسلامي تشويق هاي خود را از تهران براي رييس جمهور به نيويورک مي فرستادند يک اتفاق مهم ديگر رخ داد. حسن روحاني با ديويد کامرون ديدار کرد ؛ نخستين مواجهه در اين سطح ميان بالاترين مقامات رسمي دو کشور. از همان آغاز اين ديدار، واکنش ها در تهران با دو صورت متفاوت مطرح شد. از يک سو اصلاح طلبان و حاميان دولت به همراه ابزارهاي رسانه اي خود اين ديدار را يک اقدام شجاعانه و تحولي مهم در عرصه ديپلماسي دولت يازدهم قلمداد کردند و از ديگر سو اصولگرايان و حاميان گفتمان انقلاب اسلامي هشدارهايي را به رييس جمهور در اين مورد دادند . هشدارهاي اصولگرايان به مذاق طيف مقابل خوش نيامد و آن را بداخلاقي و بدخلقي سياسي تلقي کردند . شهد و شيريني ديدار با اين انگليسي ها چندان در کام اصلاح طلبان ماندگار نشد . چند ساعت بعد ديويد کامرون از فرصت خود در سخنراني سازمان ملل استفاده کرد و اتهامات ناروايي را روانه تهران کرد. از حقوق بشر سخن گفت و از رفتار نامناسب حکومت ايران با مردمانش . از حمايت ايران از گروه هاي تروريستي سخن به ميان آورد و از عدم عقب نشيني از پرونده هسته اي گلايه کرد. يک رسوايي تمام عيار براي لندن که البته براي همه بار ديگر ثابت کرد که انگليسي ها هيچ تغييري نکرده اند و همچنان همان خوي حيله گري خود را دارند. 
اکنون در چنين شرايطي چند سوال مهم مطرح مي شود :
1- آيا دکتر حسن روحاني و تيم سياست خارجي اش در انجام اين ديدار اشتباه محاسباتي انجام داده اند و اين تابو شکني خطاي بزرگ او در ديپلماسي دولت يازدهم بوده است ؟ پاسخ اين سوال اين است که به نظر مي رسد دکتر روحاني در ادامه روندي که در سياست خارجي پيش گرفته اند با شجاعت تصميم به اين ملاقات گرفته اند . چه اينکه او با توجه به تجربايتي که داشته لابد اين احتمال را مي داده که بايد هزينه هايي را بعد از اين ديدار بدهد . ممکن است طبع مکار سياست انگليسي باز کارگر افتد و آنها خنجر از پشت بکشند. او لابد مي دانسته يکي از هزينه هايي که بايد بدهد انتقاد دلسوزان انقلاب اسلامي از اوست. اما روحاني راهي را آغاز کرده که از اين هزينه ها در آن فراوان است . او مي خواهد در سطح سياست خارجي رخي ديگر از ايران به نمايش گذاشته و به همه بگويد ايران از مذاکره هيچ هراسي ندارد و حتي او حاضر است از موضع اقتدار با دشمنان کشورش هم پاي ميز مذاکره بنشيند چه اينکه معناي مذاکره عقب نشيني و يا تسليم نيست. او معتقد است مي توان در اين مذاکرات از حق ملت دفاع کرد و حتي حرف هاي مردم آزاده ايران را از همان تريبون ها به بالاترين مقام آن کشورها بگويد. طرفه آنکه اگر قرار بر اين بود که معناي مذاکره را در عقب نشيني و تسليم يافت خيلي زودتر از اين يعني شايد در همان ژنو 1 يا نهايتا وين 2 بايد توافق هسته اي امضا مي شد . حالا ايستادگي تيم سياست خارجي ايران است که توافق را تا کنون به تاخير انداخته است. 2- چرا دکتر حسن روحاني پاسخ ديويد کامرون را در سخنراني اي عمومي اش نداد ؟ دکتر روحاني بر خلاف سنت پيشين ، سخنراني کوتاهي انجام داد . او حرف هاي کشورش را زد . از نگاه کشورش به مقوله تروريسم سخن به ميان آورد و به درستي گفت که دموکراسي از لوله توپ و تفنگ حاصل نمي شود . او از فرصت ايران بزرگ براي دنيا سخن به ميان آورد . اينکه در ماجراي هسته اي فقط ايران نيست که هزينه مي دهد . ديپلمات هاي ايراني بازي را درست فهميده بودند . آنها به رييس جمهور گفته بودند که نبايد روي ميز چيده شده انگليسي ها بازي کند . لندن بايد پاسخش را از جاي ديگري بگيرد، جايي غير از تريبون سازمان ملل . 3- گفته شده است که ديويد کامرون در اين ديدار خلاف اصول ديپلماتيک رفتار کرده از دراز کردن پاهايش تا انداختن پاهايش روي يکديگر. منتقدان معتقدند که رييس جمهور هم مي بايست مانند کامرون رفتار مي کرده است . آيا اين درخواست بجاست ؟ پاسخ اين است که دکتر حسن روحاني نماينده کشور بزرگ ايران است او لزوما بايد ادب و متانت ايراني را در دنيا به نمايش بگذارد . پس در خواست چنين رفتاري از رييس جمهور چندان بجا نيست. اما اتفاق مهم ديگري رخ داده است . در همين ديدار دکتر محمد جواد ظريف که به حق ديپلماتي کار کشته و با سابقه است و البته امين انقلاب اسلامي و مقامات ارشدش به خوبي پاسخ بي ادبي آن انگليسي را مي دهد. دکتر ظريف در همين ديدار مانند نخست وزير انگليس مي نشيند . اين البته براي انگليسي ها بسيار درد آور است که وزير خارجه کشور ما با نخست وزيرشان اينگونه رفتار مي کند. صرف نظر از اين سوالات نکات مهمي ديگري اينجا در ايران قابل مشاهده است . اگر از اين بگذريم که چرا رسانه هاي اصلاح طلب آنگونه با شوق و ذوق به پيشواز ملاقات با آن انگليسي رفتند حتما بايد به اين بپردازيم که چرا همين رسانه ها در مقابل اين بي احترامي سکوت تلخي پيشه کردند و ترجيح دادند اصلا اين ماجرا رانبينند . پر واضح است که انتقاد از اين ديدار و انتقاد از رفتار انگليسي ها هرگز به معناي زير سوال بردن ديپلماسي دولت يازدهم نيست. آيا سکوت اصلاح طلبان مقابل سخنان متوهامانه انگليسي ها آن ها را گستاخ تر نخواهد کرد ؟ اصلاح طلبان مدعي اند که انتخاب حسن روحاني به عنوان رييس جمهور به دليل حمايت آنها از اين شخصيت سياسي بوده است اگر در فضاي تحليل اين منطق را بپذيرم و قبول کنيم که اکنون بدنه اجتماعي بيشتري در جامعه دارند آيا با اين رفتار آنها بايد به اين نتيجه برسيم که مردم انقلابي و استعمار ستيز ايراني همچون اصلاح طلبان فکر مي کنند که مقابل پر رويي و بي ادبي و از موضع زور حرف زدن بايد سکوت کرد؟ آيا از همين نکته نمي توان به اين نتيجه رسيد که اصلاح طلبان صداي اين ملت نيستند ؟ چگونه است که در مواقع ديگري پرچم دفاع از حقوق ملت و صداي ملت را بلندتر از هر جريان و گروه ديگري بلند مي کنند اما زمان دفاع از منافع ملي مقابل دشمن انگليسي که فرا مي رسد سر در گريبان فرو مي برند و سوت مي زنند؟ اين رفتار آنها را مي توان با چند گمانه تحليل کرد :
1- آنها فکر مي کنند انتقاد از ديويد کامرون دولت يازدهم را زير سوال خواهد برد و آنها به عنوان حامي اصلي روحاني ترجيح مي دهند اين کار را نکنند . سوال : اگر به فرض مثال در يکي از اين مذاکرات هسته اي طرف مقابل با خواسته هايي داشت که استقلال ممکلت را زير سوال برد انتقاد از طرف مقابل موجب زير سوال بردن دکتر ظريف و تيم هسته اي خواهد شد يا اينکه موضع تيم مذاکره کننده را قوي تر خواهد کرد و به طرف مقابل خواهد فهماند که نمايندگانشان مستظهر به حمايت و نظارت يک ملت يک صداست آنهم در مورد استقلال کشور ؟
2- ممکن است آنها بگويند اين ترفند جناح مقابل است که با بزرگ نمايي اين ماجرا به استفاده از اقدام حسن روحاني بپردازند و پس بهتر است ما در بزرگنمايي اين مساله دخالت نکنيم. سوال : آيا اگر آنها هم همصدا با اصولگرايان از اين اقدام انگليسي ها انتقاد مي کردند يا بکنند ديگر فرصتي براي رقيب براي بهره برداري سياسي باقي مي ماند ؟
3- ممکن است اين گمانه درست باشد که اصلاح طلبان از اين فرصت ها براي کاستن از موقعيت سياسي حسن روحاني استفاده مي کنند تا در انتخابات آينده يا نامزد خودشان را مطرح کنند يا اينکه حسن روحاني را محتاج حمايت آنها کنند . ياد مان نرفته آن زمان که دکتر ظريف در مجلس با جمعي از دلواپس ها مواجه شد که فشارهايي بس گزاف را بر دوش او وارد مي کردند هيچ اصلاح طلبي نايستاد و تريبون به دست نگرفت تا از ظريف حمايت کند . دلواپس ها دور گرفته بودند اما دل آرام ها گوشه نشيني داشتند تا مبادا هزينه اي بدهند . شايد اين گمانه چندان هم دور از واقعيت نباشد. شايد... عرصه منافع ملي راست و چپ ، محافظه کار و خط امامي ، اصولگرا و اصلاح طلب نمي شناسد .آقايان اصلاح طلب هنوز دير نشده دست بجنبانيد. مقابل بي ادبي و بي حرمتي به يک ملت بايد يکپارچه ليستاد و عاقلانه از شرافت خود دفاع کرد.