اسرائیل با این جنگ به دنبال تجزیه ایران است

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمد مهاجری، فعال رسانهای و سیاسی در گفتوگو با هممیهن درباره هشدار رهبری به آمریکا برای ورود به جنگ و پاسخ به تهدیدات ترامپ، تاکید کرد: «صحبتهای ایشان تهدید نبود، بلکه مبنی بر آن بود که ورود آمریکا به جنگ بالقوه و بالفعل میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. ورود آمریکا به جنگ بدین معناست که اسرائیل با هماهنگی آمریکا و حتی به دستور آمریکا این اقدامات را انجام میدهد. دوم اینکه وقتی آمریکا وارد مسئله جنگ میشود، خود به خود منافعی که در منطقه دارد، باید مورد تهدید واقع شود.
این بدان معناست که میتواند دایره جنگ را گستردهتر کند یا ایران را به سمت تصمیمات جدیدی ببرد که بتواند منافع آمریکا را مورد خطر قرار دهد. آمریکا در منطقه متحدانی دارد که صادرکننده نفت هستند و احیاناً اگر تنگه هرمز بسته شود، هم آمریکا و هم متحدانش در منطقه متضرر میشوند و خود به خود متحدان آمریکا در منطقه نمیتوانند به جمهوری اسلامی اعتراضی کنند که چرا منافع آنها هم مورد تهدید قرار گرفته است. بنابراین خود به خود این مداخله آمریکا میتواند فضای منطقه را به شدت به هم بریزد و یک جنگ و ناآرامی بزرگتری را در خاورمیانه رقم بزند.»
او با اشاره به دعوت رهبری از اهل فکر و فرهنگ در شرایط کنونی افزود: «گروسی، مدیرکل آژانس رسماً اعلام کرد که ایران دارای بمب هستهای نیست. چه کسی این موضوع را مطرح میکند؟ کسی که هفته گذشته با گزارش کاملاً خلاف واقع (و اکنون حرفهای مغایر با آن میزند) آتش جنگ را در منطقه روشن کرد. گزارش او بهانه روشن کردن جنگ شد.
در چنین شرایطی چه کسانی باید این روشنگری را در دنیا انجام دهند؟ اهالی سیاست در آمریکا، منطقه و اروپا که طرفدار اسرائیل هستند که نمیتوانند با حرفهای خود فضا را آرام یا روشن کنند. این خواسته رهبری از افراد شجاع که دارای استقلال فکر و هویت اندیشه است تا روی مردم آزاده دنیا هم تاثیر بگذارد. اگر واقعیتها در فضای رسانهای خوب منتشر شود، میتواند به عامل فشار بر آمریکا و اسرائیل تبدیل شود.»
این فعال رسانهای و سیاسی با اشاره به مخالفت رهبری با جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی گفت: «ترامپ گفت که پیشنهاداتی داشتم و دارم که ایران باید آنها را بپذیرد. پذیرش ایران به معنی تحمیل یک صلح است. تحمیل صلح چیزی شبیه تحمیل جنگ و یا گاهی اوقات بدتر از تحمیل جنگ است. معنای حرف آمریکاییها این است که پایان دادن جنگ از طریق پیشنهاداتی که آمریکا دارد در واقع تحمیل صلح است؛ اگر بتوان اسم آن را صلح گذاشت. چراکه چنین صلحهایی پایدار نیست و مبنای اینگونه توافقها «قدرت» نیست بلکه «ضعف» است. به همین سبب رهبری با این صلح تحمیلی مخالفت دارند که با جنگ تحمیلی مخالف بودند.»
مهاجری در پاسخ به این سوال که چرا تاکید بر اهمیت زندگی عادی مردم در دوران جنگی داشتند؟ تاکید کرد: «آرامش بخشیدن به جامعه کار رهبران و مسئولان نظام است. در واقع آنها میتوانند با تصمیماتی که در امور اجرایی و جاری کشور میگیرند مردم را به یک زندگی عادی دعوت کنند. اسرائیلیها سالهای سال با مردم فلسطین و لبنان جنگیدند اما مردم در اکثر مواقع زندگی خود را میکردند.
مثلاً شاهد بودیم که در بمباران غزه مراسم ازدواج برگزار میشد. در واقع برای اینکه روحیه مردم تخریب نشود، رهبران مردم را به دلایل درست به زندگی عادی ترغیب میکنند. اگر مردم به زندگی عادی خود ادامه دهند، کاری که دولت متخاصم اسرائیل بهعنوان تخریب روحیه مردم و جنگ روانی راه انداخته، خود به خود شکست خورده است.»
او درباره «نشناختن ایران و تاریخ آن» که رهبری به آن اشاره کرده است، گفت: «در جنگی که اسرائیل شروع کرده و آمریکا دنباله آن را میگیرد، به دنبال تجزیه ایران هستند و اپوزیسیون جمهوری اسلامی خارج از کشور هم این را متوجه شده که از بین رفتن جمهوری اسلامی به معنی از بین رفتن ایران مستقل و ایران متحد است. به همین دلیل کسانی که با جمهوری اسلامی هم سر دعوا دارند و کسانی که گلایههایی دارند و ناراضی هستند (نه فقط در خارج از کشور بلکه در داخل کشور) وقتی «کیان کشور» مطرح میشود از اختلافات فعلی و سیاسی عبور میکنند.
البته این عبور کردن به معنای کنار گذاشتن گلایهها نیست. با یک مثال این موضوع را توضیح میدهم؛ وقتی دو نفر در یک خانه دعوا دارند و خانه آتش میگیرد، آنها در راستای گسترش آتش کمک نمیکنند. هر دو به خاموش شدن آتش کمک میکنند و دعواها را به فرصتهای بعدی موکول میکنند. اگر اپوزیسیون خارج و حتی ناراضیان داخل به صورت متفق علیه اسرائیل، نتانیاهو و ترامپ صحبت میکنند، به دلیل نگرانیای است که اگر اسرائیل و آمریکا پیروز شوند حتماً یک ایران تجزیهشده خواهیم داشت که هرگز مورد قبول هیچ کسی نیست. مردم یک ایران متحد و متفق را دوست دارند.»
رهبری در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که «البته از ابتدا حدس زده میشد که آمریکا در این حرکت خباثتآمیز رژیم صهیونی دخالت داشته باشد که با اظهارات اخیر مقامات آمریکایی، این حدس روزبهروز تقویت میشود.» در این شرایط این سوال پیش میآید که چرا آمریکا که در جنگ خلیج فارس فریب خورده بود باز هم با اطلاعات اشتباه اسرائیل به این جنگ وارد میشود؟ مهاجرانی در پاسخ به این سوال گفت: «معمولاً سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی گاهی اوقات دچار توهم میشوند. این توهم در عراق هم به وجود آمد که سازمانهای جاسوسی آمریکا اعلام کردند که «صدام سلاحهای مرگبار دارد.» اما پس از سقوط صدام مشخص شد که این سلاحها وجود ندارند.
از دو حالت خارج نیست؛ یا به دلیل نفوذ افرادی دوست دارند جنگها گسترش پیدا کند، اطلاعات اشتباه به سیستمهای تصمیمگیرنده در آمریکا میدهند، یا واقعاً براثر اشتباهاتی است که جمعآوری اطلاعات برای آنها به وجود میآورد. گزینه سوم هم این است که هر دو حالت وجود داشته باشد. یعنی هم در جمعآوری اطلاعات اشتباه میکنند و هم گاهی ممکن است تعمدی هم در کار باشد تا فضای منطقه ملتهب شود. این مشخص است که آمریکاییها به دنبال کسب درآمدهای ناشی از فروش تسلیحات نظامی هستند که جنگها بهویژه در مناطقی مانند خاورمیانه را راه میاندازند. بنابراین این اطلاعات دروغ و غلط که به آمریکاییها ارائه میشود برای این است که آنها را وارد این منطقه کنند؛ هدف اصلی آنها کسب درآمد است.»