اگر اسرائیل را آرام بگذاریم، آراممان نمیگذارد

کیهان/متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
اکنون پس از گذشت هشت روز از جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه ملت ایران، این رژیم و جرثومه سرطانی بیش از هر زمانی در پیشبینیهای خود شکست خورده و به دنبال فرار و بازیابی خود با کمک غربیها و با استفاده از حربه صلح تحمیلی و مذاکره است.
رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد 1404، مسیری را آغاز کرد که به خیال خام خود غافلگیری ایران را در پی خواهد داشت و به این واسطه فرصتی را برای این رژیم فراهم میآورد که بزرگترین تهدید و نگرانی علیه موجودیت جعلی اسرائیل یعنی جمهوری اسلامی ایران را از سر راه بردارد.
تلقی اشتباه رژیم صهیونیستی بیش از هر چیز ناشی از پیشبینی اشتباه سردمداران جنایتکار تلآویو درباره وضعیت داخلی ایران پس از شروع این جنگ بود.
صهیونیستها با این پیشبینی که آغاز حمله به ایران، موجی از آشوب در داخل ایران را به همراه خواهد داشت و دولت ایران توانایی کنترل شرایط داخلی، اجتماعی و اقتصادی کشور را نخواهد داشت، اقدام حماقت باری را آغاز کردند که برخلاف پیشبینی آنان، فرصتی طلایی را برای نابودی این رژیم در اختیار ایران قرار داد.
هشت روز حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای، مراکز نظامی و صنعتی ایران در کنار موجی از ترور به واسطه مزدوران و خائنین به وطن در داخل کشورمان، نه تنها نتوانست پروژه آشوب را به نتیجه برساند که بالعکس نیروهای مسلح ایران با ضربات پیدرپی موشکی و پهپادی به رژیم صهیونیستی، موج نارضایتی را در میان شهرکنشینهای صهیونیست که به واسطه مشوقهای مالی و دیگر امتیازات موطنهای اصلی خود را رها کرده و به فلسطین مهاجرت اشغالگرانه داشتند را به همراه داشت.
رژیم صهیونیستی در بعد دیگری از این اقدام جنایتکارانه نیز دچار اشتباهی راهبردی شدند که پس از گذشت بیش از یک هفته از آغاز نبرد میان ملت قهرمان ایران و صهیونیستهای جنایتکار، اکنون بیش از هر زمان آشکار گشته است.
این رژیم با تلقی این که ایران آمادگی لازم را برای یک جنگ طولانی مدت ندارد و با تکیه بر راهبرد همیشگی این رژیم در عملیات برقآسا و کوتاه مدت (که باتوجه با ضعفهای ذاتی اسرائیل اتخاذ شده) سعی بر این داشت که با موجی از حملات گسترده به کشورمان، نظام مقدس جمهوری اسلامی را به عقبنشینی و تسلیم وادارد.
بر خلاف این تلقی، ایران با اتخاذ تاکتیکهای نظامی مناسب، آمادگی خود برای نبردی سهمگین و طولانی مدت با رژیم اسرائیل را نشان داده و این نکته مورد اذعان تحلیلگران غربی و کارشناسان نظامی آمریکایی و اروپایی نیز قرار گرفته است.
بر خلاف رژیم جنایتکار صهیونیستی که از ضعفهای ذاتی همچون قلمرو(اشغالی) بسیار کوچک، عمق استراتژیک کم، جمعیت ناچیز، منابع محدود، اقتصاد عاریتی وابسته به کمکهای غرب، تاسیسات صنعتی و اقتصادی انگشت شمار و آسیبپذیر و مهمتر از همه جامعهای مصنوعی به سمت فروپاشی و واگرایی رنج میبرد، جمهوری اسلامی ایران با تاریخی هزاران ساله، جمعیتی جوان و عظیم، قلمرو پهناور چند ده برابر رژیم اشغالگر، اقتصاد مستقل و آببندی شده در کوران تحریمها، تاسیسات اقتصادی صنعتی پرشمار و پراکنده در قلمرو پهناور ایران و جامعهای کهن که به اذعان تاریخدانان و جامعهشناسان برجسته دنیا جز 5 ملت کهن دنیا و عصر پیش از دولت ملت به شمار میآید برای تداوم این کارزار کاملا آماده است.
همچنین بهتر بود که نتانیاهو جنایتکارترین فرد تاریخ و دیگر سردمداران احمق صهیونیست نگاهی به جنگ ایران و عراق میانداختند تا متوجه آمادگی تاریخی ایران برای نبردهای طولانی حتی چندین ساله شوند درست برخلاف رژیمی که حیات خود را در نبردهای کوچک میبیند.
تله صلح و مذاکره تحمیلی برای بازیابی صهیونیستها
صهیونیستها به خصوص در روزهای گذشته با آگاهی به شکست قطعی این رژیم در صورت تداوم نبرد با ایران، ضلع دیگری از پازل شیطانی خود را در پیش گرفته و به واسطه تکیه تاریخی خود به حامیان جنایتکار غربیاش، حربه مذاکره و صلح تحمیلی بر ایران را در پیش گرفته است.
حربهای که پیش از این آمریکا در قبال عراق و لیبی به شکل دیگری در پیش گرفت و نهایتا به نابودی و سقوط حاکمان این کشورها منجر شد.
صهیونیستها با سرمایهگذاری بر ورود آمریکا به منازعه و نبرد میان ایران و خود چه در شکل مذاکره و چه در شکل نظامی، سعی در نجات خود از سیاست جنگ طولانی و فرسایشی ایران دارند.
قسمتی از این سیاست که مبتنی بر ورود نظامی آمریکا است در روزهای اخیر با واکنشهای بسیار منفی در آمریکا روبهرو شده و بسیاری از سیاستمداران کهنهکار آمریکایی از بیل کلینتون رئیسجمهور اسبق این کشور تا لئون پانتهآ رئیس اسبق سیا و رئیس اسبق پنتاگون ترامپ را از ورود به هر کارزاری با ایران بر حذر داشتهاند و در همین زمینه نزدیکان وی همچون تاکر کارلسون نیز وی را از ورود به مهلکهای بسیار بدتر از جنگ ویتنام بر حذر داشت.
بر همین اساس به نظر میرسد ترامپ علیرغم تمام دیوانگیهایش، به خوبی به این نکته احاطه دارد که ورود به جنگ با ایران بهخاطر موجودیت رژیمی همچون اسرائیل، این کشور را در معرض بحرانی قرار خواهد داد که جنگ افغانستان، عراق و ویتنام در برابر آن هیچ است.
به موازات این سیاست و با توجه به احاطه صهیونیستها از ترس آمریکا برای جنگ با ایران و بحران اقتصادی جهانی در اثر این جنگ، بحث صلح تحمیلی و مذاکره به عنوان راهبرد اصلی این رژیم و حامیان آن در پیش گرفته شده است.
در راستای این سیاست، غرب ایران را به مذاکره دعوت و سپس وقیحانه خواستههای نامعقول خود را مطرح میکند و در صورت قبول هرگونه آتشبس و صلح از سوی ایران، در این میان اسرائیل اقدام به بازیابی موجودیت عاریتی خود میکند.
نمونهای از این موضوع را به وضوح میتوان در گفتوگوی اروپایی با وزیر امور خارجه ایران در روز جمعه مشاهده کرد که صد البته با هوشمندی دستگاه دیپلماسی این مسیر رذیلانه سرانجامی نیافت.
در همین راستا، دستگاه دیپلماسی باید در ادامه مجاهدتهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و با هوشمندی تمام و با اتخاذ هوشمندانه هر تصمیمی برای گفتوگو با غربیها، از ارسال ناخواسته پالس ضعف و رغبت کشور به مذاکره برای صلح تحمیلی پرهیز کرده و از این رهگذر به بهترین شکل از تلاشهای سربازان دلاور میهن در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران پاسداری کند.
به دشمن خیره شوید و آن را آرام نگذارید
پیر و مراد انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران، حضرت امام خمینی(ره) توصیهای را برای امروز این کشور داشتند که باید فصلالخطاب تمام تصمیمگیران باشد:«با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند.»(صحیفه امام،جلد 21- صفحه 329)