ایران قویتر شد

وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ایران این نبرد را بدون تکیه بر دوستانش پیش برد؛ این همه را شگفتزده کرد
سلمان مالکی| در میان تحلیلهای مختلف کارشناسان مراکز پژوهشی خارج از ایران، روایت پایگاه تحلیلی میدلایست مانیتور از برندگان نبرد اخیر جالب و قابل توجه است. میدلایست مانیتور نوشت: اسرائیل آغازگر این جنگ بود. تلآویو ۱۳ ژوئن/ ۲۳ خرداد، حملهای غافلگیرکننده انجام داد که در آن، تأسیسات هستهای ایران، سامانههای موشکی و مقامات ارشد نظامی و علمی ایران، در کنار اهداف غیرنظامی متعدد هدف قرار گرفتند. در پاسخ، ایران موجی از موشکهای بالستیک و پهپادها را به عمق اسرائیل پرتاب کرد؛ این حملات باعث به صدا درآمدن آژیرهای خطر در تلآویو، حیفا، بئرسبع و چندین منطقه دیگر شد و ویرانی بیسابقهای را در اسرائیل به دنبال داشت. آنچه به عنوان تشدید دوجانبه آغاز شد، به سرعت به مرحلهای بسیار خطرناکتر رسید: رویارویی مستقیم میان ایالات متحده و ایران. ۲۲ ژوئن/ یکم تیر، نیروهای هوایی و دریایی ایالات متحده حملهای تمامعیار به ۳ مرکز هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان انجام دادند. این حمله هماهنگ که با نام «عملیات چکش نیمهشب» شناخته شد، توسط ۷ فروند بمبافکن «بی۲» از یگان ۵۰۹ که ظاهرا بدون توقف از پایگاه وایتمن در ایالت میزوری پرواز کرده بودند، اجرا شد. روز بعد، ایران در واکنش، پایگاه نظامی آمریکایی العدید در قطر را بمباران کرد و موج جدیدی از موشکها را نیز به سمت اهداف اسرائیلی شلیک کرد. این نقطه، لحظهای تاریخی بود؛ برای نخستینبار، ایران و ایالات متحده بدون واسطه مستقیما در میدان نبرد با یکدیگر مواجه شدند و نیز برای نخستین بار در تاریخ معاصر، کمپین دیرینه اسرائیل برای کشاندن آمریکا به جنگ علیه ایران به نتیجه رسید.
پیامدهای راهبردی
اینک ترکهایی در راهبرد اسرائیل نمایان شده است. نتانیاهو در تحقق تغییر رژیم در تهران که هدف واقعی کمپین چند سالهاش بود شکست خورد. او با ایرانی یکپارچه و مقاوم مواجه شد که با دقت و انضباط پاسخ داد. بدتر از آن، ممکن است او باعث بیدار شدن چیزی شده باشد که برای جاهطلبیهای اسرائیل خطرناکتر است؛ نوعی آگاهی منطقهای جدید.
از سوی دیگر، ایران از این مواجهه، به شکل قابل توجهی قویتر بیرون آمد. با وجود تلاشهای ایالات متحده و اسرائیل برای فلج کردن برنامه هستهایاش، ایران نشان داد توانمندیهای راهبردیاش همچنان دستنخورده و کاملا عملیاتی است.
تهران معادله بازدارندگی جدید و قدرتمندی ایجاد و ثابت کرد قادر است نهتنها به شهرهای اسرائیل، بلکه به پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه حمله کند. از همه مهمتر، ایران این نبرد را به طور مستقل پیش برد؛ بدون تکیه به حزبالله، انصارالله یا حتی گروههای عراقی. این استقلال بسیاری از ناظران را شگفتزده کرد و باعث شد وزن منطقهای ایران مجددا مورد ارزیابی قرار گیرد.
وحدت ایرانی
شاید مهمترین تحولی که در این جنگ رخ داد، چیزی بود که با موشک یا تلفات قابل سنجش نیست؛ جهش در وحدت ملی ایران و حمایت گستردهای که از سراسر جهان عرب و اسلام دریافت کرد. سالهاست اسرائیل و متحدانش میکوشند ایران را منزوی کنند و آن را حتی در میان مسلمانان، به عنوان کشوری مطرود معرفی کنند اما در روزهای گذشته، ما شاهد عکس این روایت بودیم. از بغداد تا بیروت و حتی در پایتختهای محتاطی مانند اَمان اردن و قاهره مصر، حمایت از ایران افزایش یافت. همین وحدت، ممکن است به بزرگترین چالش پیش روی اسرائیل تبدیل شود.
در داخل ایران، جنگ حداقل به طور موقت شکافهای عمیق میان اصلاحطلبان و اصولگرایان را پاک کرد. در برابر تهدیدی موجودیتی، مردم ایران گرد هم آمدند؛ برای دفاع از سرزمین خود. فرزندان یکی از کهنترین تمدنهای جهان با وقار و غروری واکنش نشان دادند که هیچ میزانی از تجاوز خارجی قادر به خاموش کردن آن نیست.
مسأله هستهای
با وجود تحولات میدانی، نتیجه واقعی این جنگ ممکن است بستگی به اقدام بعد ایران درباره برنامه هستهایاش داشته باشد. اگر تهران تصمیم بگیرد از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود - حتی به صورت موقت - یا نشان دهد برنامهاش همچنان فعال است، تمام آنچه اسرائیل دستاورد میخواند، بیارزش خواهد شد.
یک نمایش ساختگی
برخی رسانهها از ترامپ تمجید کردند که گویا «به نتانیاهو دستور داده» حملات بیشتر به ایران را متوقف کند اما این روایت، هم توهینآمیز است و هم نادرست. آنچه ما شاهد آن هستیم، یک نمایش سیاسی هماهنگ است؛ جدلی از پیش طراحیشده میان ۲ شریکی که هر ۲ سوی یک بازی خطرناک را اجرا میکنند. پست ترامپ در شبکه Truth با مضمون «خلبانهایتان را به خانه بازگردانید»، فراخوانی برای صلح نبود؛ این یک حرکت حسابشده برای بازگرداندن اعتبار از دست رفتهاش بود، پس از آنکه وی به طور کامل خود را تسلیم جنگ نتانیاهو کرد. این پست به ترامپ اجازه میدهد خود را در نقش میانهرو نشان دهد، توجه افکار عمومی را از شکستهای اسرائیل در میدان نبرد منحرف کند و این تصور را القا کند که دولت آمریکا در حال مهار تجاوزگری اسرائیل است.
در واقع، این یک جنگ مشترک آمریکا - اسرائیل بود؛ جنگی که برنامهریزی، اجرا و توجیه آن تحت عنوان دفاع از منافع غرب صورت گرفت، در حالی که در اصل زمینهساز مداخلهای عمیقتر و حتی احتمال اشغال نظامی بوده است.
بازگشت مردم
در میان همه محاسبات نظامی و نمایشهای ژئوپلیتیک، یک حقیقت برجسته باقی میماند؛ پیروز واقعی این بحران، مردم ایران بودند. در لحظهای که بیش از هر زمان دیگر اهمیت داشت، آنها متحد شدند. آنها درک کردند مقاومت در برابر تجاوز خارجی، مهمتر از اختلافات داخلی است. آنها به جهان و به خودشان یادآوری کردند در لحظات بحرانی، مردم بازیگران حاشیهای تاریخ نیستند، بلکه مؤلفان آنند. پیامی که از تهران مخابره شد، روشن و بدون ابهام بود: «ما اینجاییم. سربلندیم و شکسته نخواهیم شد». این همان پیامی است که اسرائیل و شاید حتی واشنگتن انتظارش را نداشتند و پیامی است که میتواند برای سالهای آینده، سیمای منطقه را دگرگون کند.