سازندگی نوشت: لجبازی با چه کسی؟

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
اعلام نام شیخکاظم صدیقی به عنوان خطیب و امام جمعه دیروز تهران با واکنش گسترده چهرههای سیاسی و فعالان رسانهای روبهرو شد. بسیاری این اقدام را ضد اتحاد ملی دانستند و خواستار عدم حضور او تا تعیین تکلیف پرونده پسر و عروسش که به جرم فساد اقتصادی در بازداشت هستند، شدند. اما شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور توجهی به این انتقادات نکرد و صداوسیما نیز خطبهها را به صورت مستقیم پخش کرد
هدا احمدی| چه ضرورتی پشت تصمیم بازگشت کاظم صدیقی به امامت نماز جمعه وجود داشت؟ آیا این تصمیم با مصلحت کشور و وحدت ملی هماهنگ بود، یا نشانهای از نادیده گرفتن افکار عمومی؟ بازگشت بدون توضیح کاظم صدیقی به امامت نماز جمعه تهران در حالی از شبکه خبر صداوسیما بهصورت زنده پخش شد که افکار عمومی هنوز در شوک پرونده قضایی منتسب به فرزند و عروس او قرار دارد. اقدامی که نه تنها تلاشی برای مدیریت افکار عمومی نبود بلکه با پخش زنده از رسانه ملی، به شکلی غیرمستقیم این پیام را مخابره کرد که در برابر خواست جامعه و حساسیتهای اجتماعی، سکوت یا حتی لجاجت در پیش گرفته شده است. صداوسیما به جای ایفای نقش آرامبخش در فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی باری دیگر به بلندگوی تصمیمی پرهزینه بدل شد. نماز دیروز تهران، برخلاف معمول که با اشک، دعا و توصیه به تقوا همراه است، این بار با انتقادات بسیاری مواجه شد. حضور دوباره کاظم صدیقی در محراب نماز جمعه، در حالی که هنوز سایه پرونده جنجالی فرزندش بر سر افکار عمومی و فضای رسانهای کشور سنگینی میکند، به جای آنکه نشانی از وحدت و آرامش باشد به بستری علیه اتحاد و انسجام ملی تبدیل شد.
موضوع از آنجا آغاز شد که نام فرزند صدیقی در پروندهای قضایی مطرح شد. پروندهای که اگرچه سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد در آن «آقای صدیقی نقشی نداشته» اما ابعاد اخلاقی، اجتماعی و رسانهای آن بهگونهای بود که تبعاتش نه تنها دامن فرزند که خود پدر را هم در بر گرفت. بسیاری انتظار داشتند که با توجه به حساسیت افکار عمومی، آقای صدیقی تا تعیین تکلیف نهایی پرونده و روشن شدن ابعاد آن از تریبون رسمی نماز جمعه فاصله بگیرد. انتظاری که حتی چهرههای نزدیک به رسانه ملی و اصولگرایان نیز آن را مطالبه کردند.
اما برخلاف این انتظار، کاظم صدیقی روز جمعه، ۲۷ تیرماه، در جایگاه امام جمعه تهران حاضر شد و خطبه خواند و این حضور با پخش زنده از رسانه به اصطلاح ملی نیز همراه شد. تصمیمی که به باور بسیاری از فعالان سیاسی و رسانهای، نه تنها نشانی از درک شرایط حساس کشور نبود بلکه در تعارض با پیامهایی قرار گرفت که پیش از آن درباره لزوم اتحاد ملی و پاسخ به افکار عمومی مطرح شده بود. حال سوال دیگری که مطرح میشود این است، آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی، چرا رسانه ملی، بهویژه شبکه خبر، با وجود حساسیتهای گسترده، تصمیم به پخش زنده این خطبهها گرفت؟ آیا صداوسیما در این ماجرا به رسالت رسانهای خود وفادار ماند یا به ابزار تایید یک انتخاب پرسشبرانگیز بدل شد. آن هم در شرایطی که رهبری بر ضرورت اتحاد عظیم ملی تأکید کردهاند، آیا انتخاب چهرهای پرحاشیه برای تریبون وحدت با آن رهنمودها، سازگار است؟
سیلی از انتقاد در پی یک بازگشت بدون توضیح
عبارت «لجبازی» واژهای است که چندین بار در واکنشها به این اتفاق تکرار شد. در گزارشهای غیررسمی و شبکههای اجتماعی نیز از مسئولانی چون وحید جلیلی (معاون سیاسی سازمان صداوسیما) و پیمان جبلی (رئیس سازمان صداوسیما) به عنوان کسانی یاد شد که با پخش زنده این مراسم در واقع بر آتش این بحران دمیدند.
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی تحلیلی با اشاره به اصل «مسئولیت فردی» نوشت: «من به اصل «مسئولیت فردی» سخت معتقدم. هیچکس بار گناه و جرم دیگری را به دوش نمیکشد حتی اگر از نزدیکترین اعضای خانوادهاش باشد. از افراد هم به دلیل مواضع سیاسی یا نگاه اعتقادیشان گاه به تندی انتقاد میکنم اما از طرح هر اتهامی به اشخاص که جنبۀ حقوقی و کیفری داشته باشد تا در یک «محکمۀ صالحه» به اثبات نرسیده باشد، فراری هستم حتی اگر طرف شمر ذیالجوشن یا ابنملجم باشد! بر این اساس، من نسبت به اتهامات حقوقی منسوب به شیخکاظم صدیقی در خصوص حوزۀ علمیهاش هیچ موضعی ندارم و طبعاً اتهامهای فرزندش را به پای او نمینویسم اما مواضع سیاسی و اعتقادی و رفتار عمومی او را از هر جهت نادرست و زیانآور و قابل نقد و رد میدانم».
انتقادات، تنها از سوی مخالفان یا اصلاحطلبان مطرح نشد بلکه بخش عمدهای از واکنشها از دل بدنه اصولگرا و حتی رسانه ملی برآمد. محسن مقصودی، مجری شناخته شده صداوسیما در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «ای کاش حاج آقا همچنان بر همان نظر یک ماهواندی پیش خود میماندند و فعلا اقامه جمعه نمیکردند. در شرایط جنگی فضای سیاسی رسانهای کشور، نیاز به آرامش دارد. برای این اتحاد و همدلی خونهای زیادی تقدیم شد اگر به هر دلیلی افکار عمومی پذیرش ندارد و سوال در ذهنش هست شما هم فعلا صبر کنید».
او با اشاره به توئیتی قدیمیتر از عزتالله ضرغامی بر این نکته تأکید کرد که حتی صدیقی خود نیز پیشتر تمایلی به اقامه نماز جمعه در این شرایط نداشته است: «خودشان هم چنین نظری داشتند». منظور همان توئیتی قدیمیتر از سیدعزتالله ضرغامی است که با انتشار عکسی دو نفره از خود و صدیقی نوشته بود: امروز مهمان جناب حاج آقای صدیقی بودم. خدمتشان پیشنهاد دادم تا تعیینتکلیف پرونده قضایی فرزندشان اقامه امامت جمعه نکنند. خودشان هم چنین نظری داشتند.
از سوی دیگر امیرابراهیم رسولی، مشاور محمدباقر قالیباف، صدیقی را «امام جمعه سابق» خواند و نوشت: «از خبر بازگشت امام جمعه سابق، آن هم بدون هیچ مقدمهای یا توضیحی… متعجب شدم؛ متعجب!» سیدمحمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس جمهور در دولت اصلاحات در شبکه اجتماعی چنین واکنش نشان داد:«من اگر درصدی از تقوای ادعایی آقای کاظم صدیقی را داشتم پا روی هوای نفس میگذاشتم و داوطلبانه میگفتم تا روشن شدن تکلیف حقوقی فرزندانم، نماز جمعه را امامت نمیکنم تا آسیبی به همبستگی اجتماعی نزنم و به قول خودشان برای رسانههای بیگانه، خوراک تهیه نکنم. جوان هم نیستم بگم آرزو بر جوانان…».
جلال رشیدیکوچی، نماینده مرودشت نیز در واکنشی تند نوشت: احسنت بر آقای حاج علیاکبری! احسنت بر همه اعضا شورای سیاستگذاری ائمه جمعه! چه انتخاب دقیقی آفرین! به لجبازی خود با مردم ادامه دهید… حتما در ضربه زدن به اتحاد ملی موفق خواهید شد.
صدیقی، نماز جمعه و شکاف با افکار عمومی
از سوی دیگر ماجرا افرادی چون علیرضا معزی، دبیر پیشین شورای اطلاعرسانی دولت صراحتاً این بازگشت را در تقابل با پیام رهبری درباره «اتحاد عظیم ملی» دانسته و نوشته است: «انتخاب آقای صدیقی برای امامت نماز جمعه این هفته… چیزی فراتر از دهنکجی به مردم است؛ اخطار مدعیان هسته سخت است به اصل نظام».
اظهارنظری که بازتاب گستردهای در فضای رسانهای داشت و این گمانه را تقویت کرد که حضور صدیقی نه یک تصمیم عادی بلکه نوعی علامتگذاری سیاسی از سوی نهادهای خاص است؛ پیامی که گویا قرار است، بگوید: «ما به افکار عمومی وقعی نمینهیم».
همچنین منتقدان بار دیگر یادآور شدند که تریبون نماز جمعه نباید به محل خودنمایی یا تسویهحسابهای جناحی تبدیل شود. اکبر نبوی، روزنامهنگار و فعال فرهنگی با انتقاد از عملکرد صدیقی نوشت: «وی با استعفا نکردن از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر و نیز با کنار نکشیدن از امامت جمعه، نشان داده که حاضر است، بار منفی این حواشی را همچنان بر سر جامعه آوار کند».
در کنار این انتقادات حتی فعالان رسانهای و روزنامهنگاران اصلاح طلب و اصولگرا نیز خواهان کنارهگیری موقت صدیقی شدند.
امیر اقتناعی، مدیرمسول روزنامه سازندگی در توئیتی در شبکه ایکس در واکنش به پیشنهاد (چهل روز پیش) ضرغامی مبنی بر اینکه فعلا بهتر است آقای صدیقی به نمازجمعه نرود، نوشت:«عجیب پیشنهاد شما را به گوش جان شنیدند جناب ضرغامی!»
اقتناعی همچنین در توئیتی دیگر و یک روز پیش از جمعه، با خطاب قرار دادن حاج علیاکبری نوشت: جا دارد که سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه فردا در تهران، شخص شخیص رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور- حضرت مستطاب حاج علیاکبری- باشند تا انشاالله در تبیین مفهوم اتحاد ملی، حق مطلب به احسنالوجه صورت پذیرد. هرچند؛ خودتان میدانید و نماز جمعهتان…
حسین صارمی نوشت: «نظام نیز باید دست برادری مردم را محکم بگیرد و رها نکند».
از سوی دیگر برخی از روزنامهنگاران مانند محمدحسین خوشوقت، مدیر سایت فرارو تأکید کردند که این واکنشها نه از موضع تقابل با دین یا روحانیت بلکه دقیقاً از منظر دلسوزی برای نظام و حفظ سرمایه اجتماعی آن است. صدیقی به عنوان یک روحانی شناختهشده که سالها در محراب نماز جمعه حضور داشته باید به جای تأکید بر حق خود برای امامت به مسئولیت اجتماعیاش در قبال افکار عمومی توجه کند. «نمازجمعه رسانهای است که باید ترویجکننده توحید و تقوا، فضائل اخلاقی، بصیرت، آرامش، وحدت ملی، ایراندوستی، مبارزه با انواع ظلم و اعتماد و امید نسبت به حاکمیت باشد؛ این مهم را زمانی آیات طالقانی، منتظری، خامنهای و هاشمیرفسنجانی بر عهده داشتند».
مجید رفیعی، سردبیر تابناک به صراحت نوشت: «شما را استاد اخلاق مینامند. پا روی نفسات بگذار، نماز جمعه برو اما امام جمعه نباش».
در همین راستا، روزبه علمداری، سردبیر جماران با اشاره به سخنان اخیر رهبری درباره ضرورت انسجام ملی، خطاب به رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نوشت: «آیا برای این هفته برنامهای تدارک دیدهاید»؟
در نهایت، صدیقی همچنان در محراب ایستاد اما این ایستادن نه تنها بازتابی از ثبات نبود بلکه نشانی از فاصله گرفتن تریبون نماز جمعه از مطالبات مردم و نادیده گرفتن حساسیتهای جامعهای بود که این روزها بیش از هر چیز به انسجام، صداقت و اعتماد نیاز دارد. به اعتقاد تحلیلگران در مجموع، ماجرای بازگشت بدون توضیح کاظم صدیقی به تریبون نماز جمعه صرفا یک تصمیم شخصی یا سازمانی نبود بلکه نمادی شد از تعارض دیرینه میان خواست عمومی و روندهای تصمیمگیری رسمی. نه سکوت در برابر انتقادها به معنای اقناع است و نه حضور در تریبون لزوماً نشانی از مشروعیت. آنچه در این میان مغفول ماند، سرمایهای است به نام اعتماد عمومی. سرمایهای که بهآسانی فرسوده میشود و بازسازی آن، شاید سالها زمان ببرد. شاید زمان آن رسیده که تصمیمگیران به جای تأکید صرف بر حفظ ظواهر به درون جامعه نگاه کنند. جایی که مردم با تمام دلبستگیها و دلخوریها هنوز منتظر صدایی صادق و رفتاری مسئولیاند.