نماد آخرین خبر

سرمقاله فرهیختگان/ اصلاح از درون شدنی است

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
سرمقاله فرهیختگان/ اصلاح از درون شدنی است

فرهیختگان/ «اصلاح از درون شدنی است» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مسعود فروغی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

می‌خواستم این یادداشت را با خاطره‌ای شخصی از دغدغه دکتر توکلی برای اصلاح نگاه خودم به مسئله فساد اقتصادی و آینده ایران شروع کنم، دیدم اولین نتیجه آن حرف‌ها ننوشتن آن خاطره است؛ حرف‌هایی که از بن‌مایه یک اعتقاد راسخ، به آرمانی بلند و نگاهی جامع به همه صحنه سیاست و اجتماع برمی‌آمد. نسل ما از منظر هم‌صحبتی و هم‌نشینی با مردان بزرگی مانند احمد توکلی خوشبخت محسوب می‌شود. ورود من و بسیاری از هم‌طریق‌های فعلی به سیاست هم‌زمان با اوج کنش سیاسی مرحوم توکلی بود. مبارز انقلابی پیش از انقلاب اسلامی، داستان دوران تثبیت انقلاب در بهشهر و نقش‌آفرینی ویژه او در مقام دادستانی شهر، داستان وزارت کار در ابتدای دهه 60 و آن تحولات مهم قانون کار که در صحبت‌های گهگاهی «احمدآقا» زوایای گفته‌نشده‌ای از آن را می‌شنیدیم، ماجرا‌های بسیار پر افت‌وخیز تقابل روزنامه رسالت با نقش محوری احمد توکلی و دولت میرحسین موسوی و... که برگ‌های مهمی از تاریخ ایران است، مانند مقدمه‌ای بر نقطه مرکزی ایده احمد توکلی هستند. ایده‌ای که در سال‌های پایانی عمر در سازوکاری غیردولتی و با نام دیده‌بان شفافیت و عدالت، صورت تازه‌تری یافت. این ایده حامل میراث مهم توکلی برای آینده ایران است که اگر از لابه‌لای تاریخ کنش‌های سیاسی او و جایگاه ویژه‌اش در تحولات پس از انقلاب بیرون کشیده شود، می‌تواند برای امروز ایران راهگشا باشد. ازاین‌جهت پایان زندگی دنیایی «احمدآقا» به معنای پایان اثر او نیست. اما آن ایده چگونه صورت‌بندی می‌شود؟

یکم: منتقد صریح وضع موجود
احمد توکلی به معنای واقعی کلمه در نقد وضع موجود پیشگام بود، او با وجود سابقه انقلابی و پایمردی بر ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی چه در زیست شخصی و چه در ظهور و بروز سیاسی، هیچ‌گاه ایراد‌ها، تضاد‌ها، مشکلات و چالش‌های موجود را کتمان نمی‌کرد و یک عدالت‌خواه واقعی بود. در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی که نقد رئیس‌جمهور تبدیل به تابو شده بود و همه جریان‌ها مثل یک قانون نانوشته آن را رعایت می‌کردند، توکلی به میدان رقابت با او پا گذاشت؛ نه برای اینکه دولت هاشمی را چهارساله کند، بلکه برای شکست سکوت راست و چپ. برای فهم فضای سیاسی آن روزگار مرور دو نکته ضروری است؛ یکی بایکوت توکلی در روزنامه رسالت در آن مقطع تاریخی درحالی‌که او مؤسس و سردبیر آن رسانه بود، به‌خاطر نقد‌های صریحش به هاشمی و دومی ممانعت تلویزیون وقت از پخش نطق انتخاباتی توکلی به همین جرم. دست آخر آن نطق تلویزیونی با دستور بالاتر از مدیریت تلویزیون پخش می‌شود ولی قبل از پخش، حسابی از خجالت محتوای آن درآمدند. توکلی زمانی جریان «نه به هاشمی» را کلید زده بود که «هم‌خون»‌های او در سیاست تماشاگر تحولات بودند. سرنوشت «تماشاگران» در انتخابات 76 شکست تاریخی بود درحالی‌که تصور می‌کردند به‌راحتی رقابت را می‌برند. انتخابات مجلس پنجم و ششم به ترتیب نسخه ضعیف و قوی شرایطی است که نشان می‌دهد پرچم نقد وضع موجود در اختیار کسانی قرار گرفته بود که نسخه‌های رادیکال برای خروج از چالش‌ها داشتند. توکلی سال 80 بار دیگر وارد رقابت با رئیس‌جمهور وقت شد و بعد‌ها گفت در آن زمان هم بر همان مدار «نه به هاشمی» ماند. فضای سیاسی رادیکال آن زمان حاصل جمع «انفعال» جریان راست و «تندروی» چپ‌ها بود. نقطه اشتراک این دو روند خروج سیاست از «نقد وضع موجود» و تلاش برای راهگشایی درون سیستم بود. فریاد خاتمی در 16 آذر دانشگاه تهران و رسیدن جریان اصلاحات به «بن‌بست» رادیکالیسم نمایشگر خطر به حاشیه رفتن ایده‌های اصلاح‌گر واقع‌گرا بود. توکلی در طول دوران هشت‌ساله احمدی‌نژاد هیچ‌گاه پرچم نقد صریح را زمین نگذاشت. درحالی‌که در انتخابات 84 هم با کنار رفتن از صحنه رقابت و هم در بسط ایده عدالت و مبارزه با فساد عملاً به رأی‌آوری او کمک کرد و در سال 88 هم با وجود مخالفت‌های صریح با بخشی از سیاست‌های دولت وقت باز هم پای «نه به هاشمی» ایستاد. توکلی منتقد دولت احمدی‌نژاد ماند و برای اصلاح روند او ایستادگی کرد. تا آخرین خط زندگی احمد توکلی ایستادن او بر اصل نقد وضع موجود قابل رصد است. شاید نزدیکی یا دوری او از بسیاری از نیرو‌های سیاسی به‌خاطر همین ایده بود.


دوم: عدالت ستون خیمه تحول‌خواهان
نام و منش توکلی با عدالت گره خورده است. او دولت هاشمی را به‌خاطر اجرای نسخه‌های اقتصادی ضدعدالت نقد می‌کرد و توسعه منهای عدالت را ذبح‌کننده انقلاب می‌دانست. عدالت از منظر تحول‌خواهان نقطه کانونی است، مبنای این نگاه بر توجه به وجود شکاف اجتماعی عمیق در ایران کنونی است که محصول سیاست‌های توسعه نابرابری‌ساز است. نیروی سیاسی تحول‌خواه که معتقد به اصلاح از درون است، مبارزه با نابرابری‌های ساختاری را در صدر می‌نشاند. توکلی با تمام وجود به عدالت و اجرای سیاست‌های اقتصادی عدالت‌خواهانه اعتقاد داشت. عدالت از منظر او البته تعریف خطی و ساده‌انگارانه نداشت. اصلاح ساختار‌ها به‌طوری‌که فرصت‌ها را به‌صورت برابر توزیع کند و امکان توسعه را از سیاست‌گذار سلب نکند، مبنای فکری او بود. مقابله با تعدیل ساختاری در دوران هاشمی و گران‌سازی چاق‌کن دولت در دوران خاتمی که جلوه‌ای دیگر از تعدیل بود بر این مبنا رخ داد. در دوران احمدی‌نژاد مسئله پیچیده‌تر شد، تصور اجتماعی نیرو‌های سیاسی نزدیک به توکلی از دولت وقت با او تفاوت داشت. نقد سیاست‌های ضدعدالت هم به‌سادگی دوره قبل نبود. بعد‌ها البته معلوم شد دسته‌بندی‌های سیاسی تقریباً هیچ‌ربطی به خط‌وربط اقتصادی دولت‌ها نداشت و مهم‌تر فاصله ژرف میان گفته‌ها و سیاست‌های عملی است که منتقد عدالت‌خواه را با پیچیدگی دوبله مواجه می‌کند. احمد توکلی اما عدالت را مجموعه‌ای خشک از سیاست‌های اقتصادی نمی‌دانست و ریشه سیاست‌های غیرعادلانه را در نگاه اجتماعی دنبال می‌کرد. این بحث از حوصله این یادداشت خارج است اما نکته مهم تمرکز بر عدالت به‌عنوان ارزش بنیادین است که اگر نباشد، آزادی مشروع و امکان اقامه امر دینی را سلب می‌کند.

سوم: تقابل هم‌زمان با متحجران انسدادطلب و رادیکال‌های ساختارشکن
احمد توکلی را دو گروه دوست نداشتند و ندارند، یکی کسانی که نقد وضع موجود را برنمی‌تابند و خودشان را مصداق اتم انقلابی‌گری می‌دانند. دوم رادیکال‌هایی که نمی‌خواهند نسخه‌های امیدبخش درون سیستمی مشکلات را حل کند. گروه اول از در محافظه‌کاری و انگ زدن با توکلی جنگیدند و گروه دوم با ابزار شبه‌علمی. هر دو دسته به‌غایت دیکتاتورند. تمامیت‌خواهی ویژگی مشترک متحجران و رادیکال‌هاست. آن‌ها اصلاح‌گر‌ها را که با به میدان آوردن چهره‌های میانه ساختار اجتماعی را حفظ می‌کنند، دوست ندارند. توکلی هم‌زمان با اعتقاد تمام‌قد به اسلام فقاهتی که در زیست خصوصی و سیاسی او به عیان معلوم بود، تکثر اجتماعی و تفاوت‌های عمومی را قبول داشت. کسی را به‌خاطر ظاهر متفاوت از دایره دلسوزان ایران خارج نمی‌کرد و به‌جای ظاهرگرایی متحجران، نسبت فرد و ایده‌اش را با منافع عمومی می‌سنجید. توکلی یک انقلابی تمام‌عیار بود که مقابل هر کنش ساختارشکن ضدانقلاب می‌ایستاد. هم‌زمان پناهگاه کسانی بود که خطایی کرده بودند و می‌خواستند جبران کنند. 
ایران امروز چرا به نسخه «احمد آقا» نیاز دارد؟ دقیقاً به‌خاطر تلاش او برای کم‌کردن شکاف‌ها و برداشتن دیوار‌هایی که انسجام اجتماعی را تضعیف می‌کند. توکلی به‌عنوان یک اسلام‌گرای انقلابی که حاکمیت سیاسی اسلام را در گروی بسط عدالت می‌دانست، با تمام وجود به حفظ و حراست از تمام ظرفیت‌های ایران برای پیشرفت ایران اعتقاد داشت. انسدادطلب‌ها با نفی مشکل و رد ایده‌‌های اصلاحی به رادیکال‌ها کمک می‌کنند و رادیکال‌ها با ضربه زدن به ستون‌های ساختار قدرت و طرح ایده‌های ساختارشکن مانند تنفس مصنوعی به متحجرانند. راه اما به میدان آمدن نیرو‌های اصلاح‌گری است که اول مشکل را نفی نکنند و بعد با به‌رسمیت‌شناختن منافع عمومی، ایده‌های همگرا را به صحنه بیاورند. احمد توکلی در روش و منش و هدف‌گذاری یک اصلاح‌گر مهم بود. 

چهارم: کلید اصلاح از درون؛ واقع‌گرایی
نقطه مهم تفاوت تحول‌خواهان اما واقع‌گرایی است. واقع‌گرایی امیدبخش است، ضدانسداد عمل می‌کند. چگونه؟ فقط نفی نمی‌کند که ناامیدی تزریق کند. توجیه نمی‌کند که راه اصلاح را ببند. ایده جایگزین دارد تا انفعال متولد نشود. ازاین‌جهت «واقع‌گرایانه» تندترین نقد‌ها را طرح می‌کند و «آرمان‌خواهانه» ارزش‌های بنیادین را در دست می‌گیرد. اصلاح از درون بدون ‌تضمین کارآمدی و بسط ایده‌های وحدت‌بخش عمومی ممکن نیست، حتی استکبارستیزی و تقابل با دشمن باید از این مسیر پیگیری شود. شاید مجموعه نامه‌ها و مکاتبات احمد توکلی با سران کشور در طول دهه‌ها، ده‌ها جلد کتاب شود. او اصرار داشت فقط نفی‌کننده خطا‌ها نباشد و راهی برای اصلاح روند‌ها ارائه دهد. با همه راه‌‌های او موافق هستیم؟ قطعاً خیر. اما مهم تلاش و تمرکز او بر حفظ یک کلان ایده است. اینکه نمی‌توان به کشتی در حال حرکت فقط ایراد گرفت و آن را منفعل کرد، بلکه باید راه جایگزین به او داد. راه‌هایی که مثل بعضی نمایش‌های مرسوم سیاسی نباشد و با واقعیت تناسب داشته باشد. ریشه بسیاری از چالش‌های توکلی با جریان متحجر همین‌جاست. جایی که او واقعیت میدانی را نفی نمی‌کرد. خداوند او را به جهت سال‌ها مجاهدت بر این مسیر و دلبستگی او به ایران و انقلاب مورد غفران قرار دهد. 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره