نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

نظریه پردازان سیاسی: در ایرانِ پسا جنگ اصلاحات ضروری است

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
نظریه پردازان سیاسی: در ایرانِ پسا جنگ اصلاحات ضروری است

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

 فرهاد فخرآبادی| با پایان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل و برقراری آتش‌بس، یکی از موضوعات مهمی که در جامعه مطرح شده، این است که در آینده چه باید کرد و چه طرحی درانداخت که فردا بهتر از دیروز و امروز باشد. در این میان، بسیاری از سیاستمداران طی روزهای جنگ و پس از آن به بیان نظرات و ضرورت‌های حفظ همبستگی و انسجام پرداختند و برخی اندیشمندان سیاست هم دست به کار شده و راهکارهای خود را برای بهبود وضعیت ایران مطرح کرده‌اند. این گزارش راهکارهای ارائه‌شده توسط 7 تحلیلگر و اندیشمند را مورد بررسی قرار خواهد داد و در پایان تحلیل می‌کند که از مجموعه آنچه این تحلیل‌گران گفته‌اند، به چه نکات مشترکی می‌توان دست یافت. 
 
در این گزارش، تحلیل‌های این چهره‌ها مورد بررسی قرار گرفته است: «سعید حجاریان (تئوریسین اصلاح‌طلب)، محمدرضا تاجیک (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رشته علوم سیاسی)، محمدجواد غلامرضاکاشی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی)، حمیدرضا جلایی‌پور (جامعه‌شناس سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)، نعمت‌الله فاضلی (عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی)، کیومرث اشتریان ( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی) و علی ربیعی (استاد دانشگاه تهران و دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور).» 

سعید حجاریان
ابتدا در تاریخ 17 تیر، به مناسبت دهمین سال حضور مصطفی تاج‌زاده در زندان یادداشتی را برای سایت «مشق نو» نوشت که در بند پایانی این یادداشت، راهکاری را برای برون‌رفت از وضعیت موجود مطرح کرده بود. سپس 23 تیر در مصاحبه‌ای که با روزنامه هم‌میهن داشت، نکته‌هایی دیگر را بیان کرد. در مجموع با بررسی آنچه سعید حجاریان گفته، راهکارهای او را اینگونه می‌توان خلاصه کرد: 
 
1 مدارا و تحمل در سیاست: به مناسبت دهمین سالگرد زندانی شدن تاج‌زاده، او در پایان یادداشت خود، راه پیش‌رو برای کشور را مدارا و تحمل و حق حضور همه تفکرات در سیاست و عدم مانع‌تراشی‌ در این زمینه عنوان کرد. او اینگونه نوشته بود: «در مقام تجویز می‌توانم بگویم راه عبور از شرایط پیش‌روی کشور، گشودگی، دگرپذیری و احیاء سیاست است؛ سیاستی که شرط لازم‌اش تأکید بر «حق سیاست‌ورزی» است؛ نقطه‌ای که هم عقلانی و عقلایی است و هم قادر است از جمیع جهات افق‌ساز باشد. فی‌الواقع، راه آینده ما از مسیر مطالبه «حق سیاست‌ورزی» می‌گذرد و حق‌خواهان این مسیر مانند تاج‌زاده از جمله مؤثرترین کنش‌گران خواهند بود؛ چه در عرصه عمومی و چه در ایجاد موازنه در برابر سیاست‌ورزان تفننی و قائلان به رفع تکلیف.» 

2 حرکت در مسیر برابری: تلاش برای توازن و برابری نکته دیگری است که از سوی حجاریان به عنوان یکی از راهکارها مطرح می‌شود. او در این ارتباط می‌گوید: «بر سطحی از مبارزه با فساد و تبعیض اصرار ورزیم تا شکنندگی از این ناحیه را حداقلی کنیم.» 

3 کنار گذاشتن شعارزدگی: یکی دیگر از مواردی که حجاریان مطرح کرده، این است که باید تندرو‌هایی که از دل شعارها و ایدئولوژی‌ها صورت گرفته است را کنار گذاشت. او گفته است: «ایدئولوژی‌زدگی و شعارزدگی را با سرعت کاهش دهیم؛ ملت ایران نه تروریست هستند نه آدم‌کش... باید به آتش‌ به اختیارها گفت نگذارید جای نجیب و نانجیب عوض شود.»

4 نگاه نو و حل مسئله نفوذ: آخرین محوری که توسط او مورد اشاره واقع شده است، پیرامون ماجرای نفوذ است که توضیح تقریباً کاملی را در این ارتباط مطرح کرده است. حجاریان ابتدا می‌گوید: «باید مسئله نفوذ را درست بفهمیم و با آن برخورد دقیق کنیم. الان، به‌راحتی به افراد برچسب نفوذی می‌زنند و این کار خطرناکی است. واقعیت این است که نفوذی به‌وقت‌اش ساکت است، و به‌وقت‌اش حرف خود را می‌زند. یعنی باید عمق میدان را دقیق دید و غرق در لحظه نشد.» و در ادامه، برای توضیح بیشتر این ماجرا، به دو موضوع اشاره می‌کند: «باید اجمالاً توجه‌ها معطوف به چند مسئله باشد: یکی ریشه افراد است. کسانی‌که به‌شکل محیرالعقول تغییر ایدئولوژی می‌دهند، یکباره اسلام می‌آورند و مَرْکب عوض می‌کنند، عموماً مطمئن نیستند. دومی عقلانیت است. کسانی‌‌که به‌دنبال تضعیف تصمیم‌های عقلایی و ضدعقلانیت جمعی و مشخصاً غیرنهادی هستند، معمولاً مخرب هستند.» 

محمدرضا تاجیک 
 یکی از پرکارترین چهره‌ها در پساجنگ بوده است که طی این مدت سه تحلیل را به ترتیب در تاریخ‌های 11 تیر (منتشر شده در خبرآنلاین)، 18 تیر (منتشرشده در مشق نو) و 28 تیر (منتشرشده در سایت جماران) ارائه کرده است که در بررسی صورت‌گرفته از این تحلیل‌ها، می‌توان موارد عنوان‌شده از سوی او را در این محورها خلاصه کرد: 

1 آشتی با ایرانیان: شاید مهم‌ترین محوری که توسط محمدرضا تاجیک مورد اشاره قرار گرفته را بتوان همین موضوع دانست. او در دو تحلیل از سه تحلیلی که منتشر کرده است، به شکل‌های مختلف این محور را ارزیابی کرده است که جداگانه به هر کدام از آنها اشاره می‌کنیم: 1 – در اولین یادداشت، اتحادی که در دوره جنگ ایجاد شده را باشکوه عنوان کرد و پس از آن، با بیان اینکه «توصیه‌ی من به اهالی قدرت «با مردمان دوستی و مهربانی و با دیگران مدارا و تدبیر» است.» از اعلام آتش‌بس با ایرانیان داخل و خارج از کشور سخن می‌گوید و می‌آورد: «اگر می‌خواهیم این زیباترین روح وفاق تداوم داشته باشد، اصحاب قدرت باید به امتناع و تخطی از آن‌چه هستند، و از آن سیاست که می‌ورزند، خطر کنند.» 2- دومین محور که او مورد اشاره قرار داده است، این بحث است که ایران نیازمند تغییراتی اساسی است که یکی از الزامات این تغییرات، وجود افرادی است که پیش از این از آنها استفاده نشده است.

او با ادبیات خاص خودش می‌نویسد: «ایرانِ امروز، بیش و پیش از همیشه نیازمند تحلیل‌ها و تخمین‌ها و تجویزهای منطقی، عقلایی، واقعی و منسجم است، نیازمند ذهن‌ها و چشم‌های آگاه و بینایی است که راز و رمز هر حرکت و ناحرکت، گفته و ناگفته، تهدید و تکریم، چرخش و نرمش، صدا و سروصدا، و... را بدانند و اهداف و اغراض نهانِ هر یک ببینند، و نیازمند سیاست‌پیشگانی است که شجاعت برون‌آمدن از غار زیست‌جهان (غار ذهنی و ادراکی و شناختی و مفهومی و ایدئولوژیک) خویش را دارند.» 

2 پرهیز از تندروی: او که از آتش‌بس با ایرانیان حرف زده بود، برای این موضوع پیش‌شرطی را قرار می‌دهد که به درون سیستم برمی‌گردد. او می‌گوید ابتدا باید سیستم درون خود اعلام آتش‌بس کند تا بتواند سراغ بیرون برود. این آتش‌بس را می‌توان دوری از تندروی دانست. در این ارتباط می‌نویسد: «لازمه‌ی تحقق آتش‌بس نخست، آتش‌بس با آن «خود»ی است که به آتش و آتش‌افروزی خوگر شده است. تا زمانی که اصحاب قدرت از خود پاک نسازند دل و خود از خود تهی نشوند، تا زمانی که از خویشتن خویش امتناع و تخطی نکنند، و نیز، تا زمانی که عرصه‌ی سیاست و قدرت را از رادیکال‌های ارتدوکس‌مشرب پاک نگردانند، تفاوتی در لیل و نهار مردمان ایجاد نخواهد شد.» 

3 آشتی ملی بدون بازگشت: یکی از موارد مهم دیگر که از سوی تاجیک درباره پساجنگ مطرح شده، این است که باید آشتی ملی ایجاد کرد ولی مهم‌تر این است که نباید اینگونه شود که روزی که آرامش برگشت، در بر همان پاشنه قبلی بچرخد و سیستم یادش برود که وضعیت چگونه بوده است. او می‌نویسد: «حکم تئوری بقاء به اهالی قدرت امروز ایران‌زمین این است که به آشتی ملی به مثابه یک امر و کنش استراتژیک و نه تاکتیکی بنگرند، و چون گردها خوابید و شب رفت و روز فراآمد، دوباره برنگردند به اصل خویش و هوس مهلت خمیازه‌ی تاریخی دیگر نکنند.... از غار تنگ و تاریک گفتمانی خویش برون آیند و جهان برون غار را با تمامی تفاوت و بداعت و تکثر و تخالفش، پذیرا باشند، و بپذیرند آشتی ملی یعنی به‌رسمیت‌شناختن کثرت‌ها، و نیز، بپذیرند در شرایط کنونی، تنها در یک موقعیت یا وضعیت تاسیسی می‌توان به حفظ وفاق و انسجام ملی اندیشید.» 

4 به عمل کار برآید: محور دیگری که مورد اشاره تاجیک قرار گرفته این است که حاکمیت باید از سطح حرف زدن فراتر رفته و وارد فاز عملیاتی شود تا جامعه این موضوع را متوجه شود که میل به تغییر و تلاش برای آن وجود دارد. او می‌نویسد: «امروز، جامعه‌ی ما، سیاست و حکومت زیبا را پیمودنی می‌خواهد، نه نمودنی، عملی می‌خواهد، نه گفتنی. سیاست زیبا، آن است که مردم زیبایی آن را در تمامی دقایق زندگی روزمره‌ی خود تجربه می‌کنند.

سیاست زیبا، از جنس تدبیر است: جزئی از راه‌حل مشکلات است، ممکن‌کردن ناممکنات است، آفرینش‌گر زندگی به‌مثابه یک اثر هنری است، گشوده به روی نقد و تغییر و امر نو است، کاستن از دشمنی‌ها و افزودن بر دوستی‌ها است، تدبیرگر کارهای بزرگ و مهمات جلیل است، و شورشی است علیه جهل و حمق یا تجاهل و تحامق و خافل و عاطل و باطل و خفض و رفع (برداشت و فروداشت. فرودآوردن و بالابردن. ترقى‌دادن و تنزل‌دادن) نابهنگام.» 

محمدجواد غلامرضا کاشی
 پس از پایان جنگ، سه یادداشت را در توضیح چگونگی عمل کردن در این دوره در تاریخ‌ها «دهم، 20 و 30 تیر» در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرد که محور هر سه یادداشت منتشرشده، تاکید بر تغییر ارتباط حاکمیت با مردم بوده است. با بررسی این یادداشت‌ها، می‌توان این راهکارها را استخراج کرد: 

1 باید تغییر منطق داد: پس از اعلام آتش‌بس، در یادداشتی که منتشر می‌کند به سیستم سیاسی توصیه می‌کند که باید منطقی که پیش از این درباره مردم داشته را تغییر دهد. او می‌نویسد:  «نظام تنها به شرطی می‌تواند با همبستگی مدنی میان مردم نسبت برقرار کند که در وهله اول این وضعیت را به رسمیت بشناسد. از منطق «همه با من» دست بردارد. عمر این منطق به پایان رسیده است.» 

2 حرکت به سمت برابری: او به سیستم گوشزد می‌کند که گذشته چراغ راه آینده است و با درس گرفتن از تاریخ، باید در نوع نگاه به جهان تغییر ایجاد کرد. این موضوع را، اینگونه بیان می‌کند: «ایران‌گرایی به شرطی نو و زاینده زائیده خواهد شد که از گذشته درس بگیرد و دوگانه‌سازی‌های پیشین را تکرار نکند. ما ایرانیان جمعی از نوع بشریم. خیال نکنیم امت برگزیده و نورچشمی خدا و تاریخ بوده یا هستیم.» 

3 نظام در پناه مردم: مفصل‌ترین توضیحی که کاشی در تحلیل‌های نوشتاری خود درباره دوره پساجنگ منتشر کرده، این محور است که نظام سیاسی باید در پناه مردم قرار بگیرد. او توصیه می‌کند که سیستم باید در این مسیر حرکت کند: «تنها مردم، تنها مردم‌اند که می‌توانند پناهگاه نظام مستقر از این مهلکه خطرناک باشند. می‌دانند و می‌دانیم صرف سکوت مردم در روزهای جنگ را نمی‌توان به حساب پشتیبانی تام و تمام مردم گذاشت. تنها می‌توان استنباط کرد با دشمن متجاوز همراهی نکرده‌اند. همین و بس.» البته در ادامه روی این موضوع تاکید می‌کند که تبدیل شدن مردم به پناهگاه نظام، یک پیش‌شرط مهم دارد؛ پیش‌شرطی که باید از سوی سیستم مورد تایید و قبول قرار بگیرد.

به عبارتی، این استاد دانشگاه می‌گوید که ابتدا سیستم باید قدم اول را بردارد تا پس از آن وضعیت بهبود پیدا کند. او نوشته است: «تبدیل شدن مردم به پناهگاه نظام، به شرط چرخش‌هایی در نظر و پیامد آن چرخش‌هایی در عمل اتفاق خواهد افتاد. آنچه این چرخش نظری را اجتناب‌ناپذیر می‌کند، معکوس شدن رابطه‌ای است که تاکنون فرض شده است. بنیاد نظام جمهوری اسلامی بر این باور مبتنی شد که مردم در پناه نظام‌اند. امنیت و آسایش خود را وامدار نظام‌اند و تحت هدایت و راهبری آن، به سعادت دنیوی و اخروی خواهند رسید. آنکه بیش از حد پرسش و مخالف‌خوانی می‌کند، باید تادیب شود. مردم انگار اعضاء یک اردوگاه بزرگ‌اند.

همه باید مواظب رفتار و کردار خود باشند.» و در پایان این بخش، کاشی می‌نویسد که اگر سیستم چرخش کند و خود را در پناه مردم قرار دهد، بزرگترین دستاورد سیاسی به‌دست خواهد آمد: «اینک رابطه معکوس شده، این نظام است که به مردم پناه می‌آورد. نظام میهمان ضیافت مردم‌ شده است. اگر نظام آداب پناه آوردن به مردم را رعایت کند، خود را حفظ می‌کند و مردم به بزرگ‌ترین دستاورد سیاسی طی یکصد و اندی سال گذشته خواهند رسید.»

4 الزام در تغییر صداوسیما: در راستای الزام به چرخشی که در مورد چهارم به آن اشاره شد، یکی از کارهای مهمی که از سوی کاشی به آن اشاره شده است باید در صداوسیما تغییر ایجاد شود و بدون این تغییر، چرخشی صورت نخواهد گرفت: «باید دوربین‌ها بچرخند و صداوسیمای نظام، حتی‌الامکان آئینه‌تمام نمای مردم شود.» 

5 اهمیت قضاوت مردم: او پس از موضوع چرخش، از تغییر در نگاه سیستم درباره نوع ارتباط با مردم سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که سیستم باید نگران قضاوت مردم باشد. او می‌نویسد: «حواس‌شان باشد، مردم نیستند که باید تحت نظر مدام قرار گیرند. متولیان امورند که تحت نظارت مردم‌اند. باید دلنگران قضاوت مردم باشند. اگر اعتراضی می‌شنوند، ابتدا خود را مقصر بشناسند و برای جبران آن اقدام کنند. حتی اگر مقصر نباشند، تقصیر بپذیرند تا جبران مافات شود.» 

حمیدرضا جلایی‌پور
 در سه یادداشت به بررسی راهکارهای بهبود وضعیت پس از دوره جنگ پرداخته است که این یادداشت‌ها در تاریخ‌های 14 و 26 تیر در کانال تلگرامی راهبرد و 31 تیر در روزنامه ایران منتشر شد. بررسی این یادداشت، به دو محور منتهی می‌شود: 

1 صداوسیما باید تغییر کند: تاکید ویژه‌ای روی موضوع تغییر در سیاست‌ها و ساختار صداوسیما دارد. او می‌نویسد: «تغییر در مدیریت صداوسیما مثل نان‌ شب است. با یک صدا‌وسیمای حرفه‌ای و مردمی می‌شود در دل بحران با مردم حرف زد و مردم را در صحنه نگه داشت.» و همچنین در یادداشت دیگری اشاره می‌کند: «بدون اصلاح در سیاست‌های صداوسیما در صحبت با مردم نمی‌توان موفق بود یا شاهد بهبود رابطه دولت - ملت باشیم.» 

2 فضا را باز کنید: او در بخشی از یادداشت خود، این موضوع را مطرح می‌کند که برای بهبود وضعیت باید رفتار حاکمیت درباره شخصیت‌ها تغییر کند و زمینه برای حضور همه فراهم باشد و می‌نویسد: «محدودیت‌ها از شخصیت‌های ایراندوست و ضددشمن برداشته شود.» در یکی دیگر از یادداشت‌هایش، در این ارتباط به موضوع بازگشت ایرانیان خارج از کشور را مطرح می‌کند: «حل مسائل باقی‌مانده یا تلاش برای فراهم کردن زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور و اینکه ایرانیان خارج از کشور راحت بتوانند به ایران سفر کنند. همچنین دعوت از چهره‌های نمادینی که در خارج از کشور در جریان جنگ فعال بودند از دیگر ابزارهای مؤثر است.» 

3 مردم را فراموش نکنید: تاکید دارد که مهم‌ترین اهرم قدرتی که جمهوری اسلامی در اختیار دارد، مردم هستند و باید در این مسیر حرکت کرد که شکاف ایجادشده بین مردم و حاکمیت پر شود. در یکی از تحلیل‌های خود، اینگونه می‌آورد: «برای رویارویی حکومت ایران با تجاوزات اسرائیل جانی، مهمترین اهرم قدرت حکومت، حمایت مردم ایران است. مردمی که در جنگ تحمیلی دوازده روزه، تمامی امید اسرائیل جنایت‌کار را نا‌امید کردند. مردم ایران بجای شورش علیه حکومت از تمامیت ایران و ایرانی در برابر تجاوز دشمن اسرائیلی حمایت کردند. حکومت ایران هر چه بیشتر شکاف میان مردم و حکومت را کم کند، ستون پایه دفاع ملی را در برابر اسرائیل تجاوز‌کار محکم‌تر کرده است.» 

4 فعال‌تر شدن دیپلماسی ایران: سیاست خارجی، یکی دیگر از موضوعاتی است که جلایی‌پور روی آن اشاره دارد و به حاکمیت توصیه می‌کند که باید به سمت فعال‌تر شدن دیپلماسی حرکت کرد: «به دیپلماسی فعال و ابتکاری جمهوری اسلامی برای خنثی‌سازی دشمن اسرائیلی نیاز است. دیپلماسی ایران موقعیت مناسبی دارد که محور هماهنگی میان دولت‌های کشورهای مسلمان در برابر خطر اسرائیل متجاوز بشود.» 

5  کنار گذاشتن دوقطبی‌ها: یکی دیگر از راهکارهایی که مورد اشاره قرار می‌دهد، این موضوع است که هم حاکمیت و هم جامعه باید تلاش کنند تا دیگر اسیر دوقطبی نشوند. او می‌نویسد: «شایسته است دولت و جامعه مدنی تلاش کنند دوقطبی شدن جامعه بار دیگر احیا یا تقویت نشود. چراکه ما ممکن است بار دیگر هم روزهای سختی در پیش داشته باشیم، زیرا ناترازی‌ها وجود دارند و احتمال توطئه و تجاوز مجدد اسرائیل هم هست.» 

نعمت‌الله فاضلی
 هرچند در مقایسه با سایر چهره‌ها فعالیت کمتری داشته اما تحلیل کاملی را ارائه داد. او چهارم تیرماه یادداشتی را در کانال تلگرامی‌اش درباره دوره پس از جنگ منتشر کرد که در این یادداشت، به این محورها اشاره کرده بود: 

1 بگذارید همه زندگی کنند: اولین محوری که روی آن تاکید دارد، این است که سیستم باید تفاوت‌ها در جامعه را بپذیرد و دست از اجبار روی موضوع فرهنگ بردارد. او نوشته است: «تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی را به رسمیت بشناسید و دست از یکسان و همگن‌سازی فرهنگی بردارید. بگذارید همه با توجه به سلیقه خودشان زندگی کنند و لباس بپوشند و...» 

2 بسیج همگانی با ایران: تغییر نگاه از امت‌گرایی محور دیگری است که توسط فاضلی به آن اشاره شده و توصیه کرده که با توجه به تجربه به‌دست‌آمده، ایران محور بسیج مردم است. در این ارتباط نوشته: «جنگ دوازده‌روزه نشان داد حتی حکومت ناگزیر است برای ایجاد انسجام ایران را مبنای تبلیغات رسانه‌ای و گفتمان دفاعی‌اش قرار دهد. گفتمان امت‌گرایی توان بسیج همگانی مردم ما را ندارد. این نام ایران است که در موقع حادثه می‌تواند فریادرس باشد.» 

3 مدرنیته را قبول کنید: عدم تقابل با گفتمان مدرن و مدرنیته یکی دیگر از محورهایی است که این استاد دانشگاه روی آن تاکید کرده و خطاب به سیستم حاکم بر جمهوری اسلامی نوشته است: «صلح پایدار زمانی ممکن می‌شود که گفتمان مدرن‌ستیزی و رویایی با مدرنیته پایان یابد. مردم، حتی دینداران، سرتاپا مدرن شده‌اند. همان‌طور که فرهنگ دینی را پذیرفته‌اید، فرهنگ مدرن را هم به رسمیت بشناسید. ارزش‌های مدرن را به رسمیت بشناسید.» 

4 الزام به پذیرش جامعه مدنی: تاکید روی جامعه مدنی، نقطه مهم دیگری است که فاضلی به آن اشاره کرده و در توصیه‌های خود نوشته است: «جامعه مدنی را بپذیرید و میدان عمل آن را باز کنید. حکومت بدون جامعه مدنی نیرومند نمی‌تواند جامعه ایران را سامان دهد. همه چیز را حکومتی و دینی نبینید. جامعه مدنی، جامعه مستقل است. نماینده تک‌تک شهروندان است. بگذارید مردم جمع‌ها و نهادهای خودشان را بسازند و فعالیت کنند.» 

5 تغییر ضروری در صداوسیما: او هم مانند بسیاری از چهره‌ها می‌گوید که یکی از لوازم بهبود وضعیت کشور، تغییر در صداوسیما است. در ارتباط با الزام این تغییر، نوشته است: «چرخش گفتمانی را از رسانه‌های رسمی و صداوسیما آغاز کنید. اجازه دهید صداوسیما، صداوسیمای همه مردم باشد نه‌فقط حکومت. اجازه دهید صداوسیما آینه زندگی واقعی همه مردم با تفاوت‌های فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌شان شود.» 

6 ایران برای همه ایرانیان: او در آخرین راهکاری که ارائه می‌دهد، به سیستم سیاسی توصیه می‌کند به ماجراهای خودی و غیرخودی و تبعیض‌های موجود پایان دهد تا همه احساس این را داشته باشند که ایران برای آنهاست. او اینگونه نوشته است: «سیاست حامی‌پروری را کنار بگذارید و سیاست شهروندی را دنبال کنید. حقوق شهروندی را برای همه شهروندان در نظر بگیرید. دیگری‌سازی را پایان دهید و داستان خودی و غیرخودی و نخودی بودن را کنار بگذارید. نشان دهید ایران برای همه ایرانیان است.» 

کیومرث اشتریان
 هشتم تیرماه، با انتشار یادداشتی در روزنامه شرق نکاتی را پیرامون بهبود وضعیت کشور بیان می‌کند که بررسی این نکته‌ها، در چهار محور خلاصه می‌شود: 

1 استفاده از تمام ظرفیت‌ها: در ابتدا توصیه می‌کند که برای بهبود وضعیت کشور، جمهوری اسلامی باید از تمام ظرفیت‌های خود استفاده کند و دست از سیاست حذف بردارد تا تمام ظرفیت سیاسی کشور به میدان بیاید. او می‌نویسد: «از ظرفیت سیاسی همه گروه‌ها برای مقاومت و دیپلماسی عمومی باید بهره برد، از تصلب ساختاری نیروی انسانی ملی باید اجتناب کرد و دست از محدودیت بر سرمایه‌های انسانی ملی برداشت.» 

2 ترس را کنار بگذارید: به حاکمیت توصیه می‌کند که برای تصمیم‌گیری‎های بزرگ ترس نداشته باشد و با تکیه به مردم گام بردارد: «نظام سیاسی برای حفظ کیان کشور «اگر لازم شد» از «ابتکارات بزرگ» نهراسد؛ مردم پشتیبانی خواهند کرد. ابتکارات بزرگ باید با اتکا به قدرت نظامی-موشکی و همبستگی مردم صورت گیرد.» 

3 صداقت با مردم: راهکار دیگری که این استاد دانشگاه به مجموعه تصمیم‌گیر در کشور ارائه می‌کند، این است که با مردم صادق باشند تا مردم حرف‌ها را قبول کنند. او نوشته است: «هر ابتکاری اگر صادقانه با مردم در میان گذاشته شود و اتخاذ آن برای امنیت عمومی توجیه شود؛ مردم نیز آن را می‌پذیرند.» 

4 تغییر الزامی در صداوسیما: تغییر در صداوسیما، در بین پیشنهادات اشتریان هم دیده می‌شود. او نیز معتقد است برای بهبود وضعیت باید دست به تغییر گسترده در این سازمان زد. اشتریان می‌نویسد: «رسانه ملی باید ظرفیت پخش غیرمتمرکز و خودمختار را توسعه دهد. مهم‌تر از هر چیز به تسخیر ساختاری و تصلب سیاسی آن توسط یک فرقه که همبستگی ملی را با واژه آغل استخفاف می‌کند به سرعت پایان دهد. کسانی که درک آن را ندارند که در چنین هنگامه‌ای نباید از چنان عباراتی استفاده کنند، لیاقت و کفایت لازم را برای چنین مسند خطیری ندارند.» 

علی ربیعی
 او هم در یکی از یادداشت‌هایش که در تاریخ 12 تیر در روزنامه اعتماد چاپ شده است، به دو نکته پیرامون روزگار پس از جنگ 12 روزه با اسرائیل اشاره می‌کند: 

1 ساده‌انگاری ممنوع: در جمله‌ای کوتاه پیام مهمی را مطرح می‌کند و می‌گوید که نباید داستان جنگی که پشت سر گذاشته شد را ساده‌انگاری کرد. او می‌نویسد: «داستان این چند روز، نباید با ساده‌انگاری در ذهن‌های آنان که وظیفه دارند، کم‌رنگ شود.» 

2 دوقطبی‌سازی را کنار بگذارید: سمت‌و‌سوی توصیه دومی که مطرح می‌کند به سمت برخی از فعالان سیاسی در کشور است. او می‌گوید که نشانه‌هایی از بازگشت به گذشته در برخی صداها به گوش می‌رسد و توصیه می‌کند که رفتارهای دوقطبی‌ساز در جامعه، برای بهبود وضعیت کنار گذاشته شود: «هنوز غبار آوارهای پس از انفجارها فرو ننشسته که صداهای ناموزون دوقطبی‌سازی، بلندتر و تلخ‌تر از صدای موشک‌ها جان وطن را می‌آزارد. هیچ چیز به جز مردم، نداشته و نخواهیم داشت. جامعه را تکه‌تکه و پاره‌پاره نخواهید. این همان خواسته و هدف اصلی متجاوزین کینه‌توز است و صدایش به همان نحسی بمب‌های سنگرشکن است.» 

راهکارها چیست؟ 
 با بررسی صورت گرفته در راهکارهایی که از سوی این 7 چهره‌ سیاسی و اندیشمند درباره بهبود وضعیت ایران پس از دوره جنگ 12 روزه با اسرائیل ارائه شده است، راهکارهای ارائه‌شده را می‌توان اینگونه دسته‌بندی کرد: 

1 هر 7 نفر روی یک محور تاکید دارند، اینکه با روش‌های گذشته نمی‌توان به راه ادامه داد و اگر تغییر صورت نگیرد، ادامه مسیر دشوارتر از قبل خواهد بود. پس به عبارتی می‌توان گفت همه آنها اصلاحات را امری ضروری دانسته‌اند. 

2 باز شدن فضا برای حضور همه ایرانیان و استفاده از تمام پتانسیل کشور برای بهبود وضعیت، نکته دوم قابل اشاره است. آنها به سیستم سیاسی کشور توصیه می‌کنند که باید در استفاده از نیروها سیاست تغییر کرده و فضا به گونه‌ای فراهم شود که ایران برای همه ایرانیان باشد و تبعیض و نگاه خودی و غیرخودی درباره ایرانیان از بین برود. 

3 کنار گذاشتن تندروی‌های و رفتارهایی که جامعه را دوتکه می‌کند، نکته دیگر قابل اشاره‌ای است که توسط این چهره‌ها مطرح شده است. آنها می‌گویند که این نوع رفتارها به کشور آسیب زده و اگر تکرار شود، آسیب آن بیش از گذشته خواهد بود. 

4 این موضوع که سیستم سیاسی باید به مردم خود تکیه کند، موضوع بعدی است که در توصیه‌های صورت‌گرفته مشاهده می‌شود. آنها در توصیه‌های خود به سیستم سیاسی می‌گویند که نباید مردم را فراموش کرد و تنها در حالی می‌توان به بهبود وضعیت امیدوار بود که مردم حامی سیستم سیاسی باشند. 

5 یکی از محورهایی که در بین راهکارهای برخی از این چهره‌ها دیده می‌شود، این نکته است که برای تغییر باید ابتدا سراغ تغییر در سیاست‌ها و برنامه‌های صداوسیما رفت. آنها به سیستم توصیه می‌کنند که هر چه سریع‌تر فکری به حال سیاست‌های تندروانه صداوسیما داشته باشند و این سازمان را در مسیری قرار دهند که مسیر منافع ملی کشور باشد نه اینکه تبدیل به تریبون یک جریان سیاسی تندرو شود. 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله