نماد آخرین خبر

سرمقاله اعتماد/ خطر انقطاع تجربه‌های گرانسنگ تاریخی

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ خطر انقطاع تجربه‌های گرانسنگ تاریخی

اعتماد/ «خطر انقطاع تجربه‌های گرانسنگ تاریخی» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم جعفر گلابی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

تا پیش از انقلاب مشروطه تجربیات تاریخی ایرانیان در آمدوشد پادشاهان و سلسله‌های حکمرانی یا هجوم بیگانگان خلاصه و اغلب با تفاوت‌هایی تکرار می‌شد.اما انقلاب مشروطه تحولی از جنس دیگر بود.در این حادثه بزرگ برای اولین ‌بار مردم وارد صحنه شدند و تغییرات مطلوب را از طریق دخالت مستقیم در سپهر سیاست جست‌وجو کردند. اتفاقا پادشاه نرفت و خلع نشد ولی در نوع حاکمیتش تفاوت تعیین‌کننده صورت گرفت.قرار شد مردم در حاکمیت مشارکت کنند و مجلس شورای ملی به عنوان نهادی به نمایندگی از ملت سلطه حاکم مطلق را مشروط و محدود کند. این تحول واقعا از هر جهت بی‌سابقه و تاریخی و عمیق بود.در چرایی و چگونگی و تبعات و عوارض این انقلاب بسیار گفته و نوشته شده است و هنوز هم جای بحث و بررسی دارد ولی اینکه چرا این حادثه بزرگ به نتیجه مثبت نرسید، مهم‌ترین بحثی است که اغلب به آن پرداخته می‌شود. به نظر می‌رسد یکی از علل بی‌سرانجامی انقلاب مشروطه، فقدان تجربه لازم در جامعه و موثرین و نخبگان آن دوره بود. می‌توان به جرات عنوان کرد که کودتای رضاخانی بر اثر بی‌تجربگی سیاسیون و متنفذان جامعه زمینه بروز یافت . کودتایی که یک دستاورد عظیم را از دست مردم گرفت.کودتای دوم خاندان پهلوی در ۲۸مرداد ۱۳۳۲فکر مشروطه را به کلی محو کرد و یک انقطاع تاریخی به وجود آورد. اگر مویی از دموکراسی ناشی از انقلاب باقی مانده بود قطعا رفته‌رفته فربه و به طنابی محکم مبدل می‌شد. مشروطه می‌توانست باقی بماند و افتان و خیزان به راه خود ادامه بدهد و خود را به توسعه تدریجی برساند. بی‌صبری ناشی از بی‌تجربگی، مردم و نخبگان را از مشکلات به وجود آمده خصوصا در حوزه نظم و امنیت ترساند، البته هرج و مرج ناشی از خلأ قدرت مرکزی آنقدر نبود که دیکتاتوری رضا خانی معقول و ضروری باشد. به هر حال اولین تجربه بزرگ دخالت مردم در سرنوشت خود به جایی نرسید ولی اگر انقلاب مشروطه ادامه می‌یافت احتمال بسیار زیاد انقلاب ۵۷ به وقوع نمی‌پیوست. در واقع در انقلاب بهمن ۵۷، ما همه‌ چیز را از صفر شروع کردیم و برای همین هم صدمه‌ها و خسارت‌ها و ناکارآمدی‌های فراوان به وجود آمد. 
همان‌گونه که روشن است پس از پیروزی انقلاب تاکنون شاهد حوادث عظیمی بوده‌ایم که کمتر ملتی در چنین مقطع کوتاهی شاهد این همه تحولات و رویدادهای سنگین بوده است.یک جنگ ۸ ساله با موجی از تروریسم سراسری تنها یکی از حوادثی بود که ملت ایران آنها را پشت سر گذاشت. طی ۴۶ سال گذشته هم کودتای نافرجام رخ داد، هم محاصره اقتصادی صورت گرفت، هم انواع انتخابات‌ها با پیامدهای مختلف انجام شد، هم گشایش‌ها به وجود آمد، هم در مقاطعی فضای سیاسی و اجتماعی در درجات مختلف بسته شد، هم تورم کمرشکن و مستمر بر دوش مردم سنگینی کرد. تجربه ۸ سال ریاست‌جمهوری آقای سید محمد خاتمی در مقابل ۸ سال ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد کافی بود که یک ملت صد سال تجربه سیاسی کسب و تفاوت از آسمان تا زمین را با گوشت و پوست خود لمس کند.این تجربه‌ها دردولت آقای روحانی یعنی دولت برجام و تمرکز بر رفع تنش با غرب ادامه یافت و در دولت آقای رییسی تقریبا جهت عکس آن پیموده شد. تجربه‌ها نه تنها در بعد کلان سیاست به دست آمد که در همه حوزه‌های اجرایی از مسائل زیست محیطی گرفته تا نوع پرداختن به اقتصاد و تجارت و اجتماع وفرهنگ هم تحصیل شد.بی‌تردید امروز جامعه ما یکی از باتجربه‌ترین دوران خود را سپری می‌کند و در میان ملت‌های منطقه کارآزموده‌تر است. اما چه چیزی می‌تواند این تجربه‌های عظیم که هزینه‌های سنگین بابت آنها پرداخت شده است را به نتیجه پایدار برساند و چه چیزی امکان انقطاع حافظه یک جامعه را به وجود می‌آورد؟ مسلما اگر نخبگان و خواص به این سیر تاریخی توجه نکنند و بر اثر مشکلات بی‌صبری پیشه کنند، اگر مردم هم به تنگ آیند و باز هم تصور حل یک‌شبه معضلات را به ذهن متبادر سازند که در این جهت بیگانگان فعالیت‌های گوناگون می‌کنند، احتمال از دست رفتن همه مجموعه حافظه‌های گرانسنگ تاریخی وجود دارد.کسانی که رسیدن به قدرت تنها هدف آنهاست و لحظه‌ای به آینده یک ملت فکر نمی‌کنند و در این راه حتی از دخالت بیگانه باک ندارند، مخاطب این نوشتار نیستند. هنوز برخی رسیدن به قدرت مثل سلطنت رضا خان را در سر می‌پرورانند با این تفاوت که او به وسیله انگلستان روی کار آمد و حالا بعضی می‌خواهند به وسیله بمباران‌های اسراییل به جایی برسند! بدترین عارضه ظهور رضاخان که با برخی اصلاحات روبنایی و ایجاد امنیت همراه بود، روند تسلط مردم بر سرنوشت خود را مسدود کرد و نگذاشت که آن تجربه گرانبها ادامه پیدا کند. اما جز سلطنت‌جویان که مخاطب این بحث نیستند، باید گفته شود کسانی که تغییرات تند و یک‌شبه ساختاری را دنبال می‌کنند برخلاف سیر تکاملی محتوم جامعه گام برمی‌دارند. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه از همه تجربیات گذشته خود و دیگر ملت‌ها استفاده کنیم و برای هر معضلی راه چاره‌ای بیابیم. هیچ شاه‌کلیدی برای باز کردن سریع همه قفل‌ها و گره‌های موجود در کشور وجود ندارد. عقلانیت تاریخی برای برون‌رفت از بحران‌ها اصلاحات تدریجی را به ما نشان می‌دهد.تعجیل در رسیدن به مطلوب‌های بزرگ همان‌قدر خطرناک و محل سوءاستفاده بیگانگان است که مقاومت در مقابل اصلاحات امکان سیر طبیعی و رو به پیشرفت و توسعه را مسدود می‌کند.امروز روز شکیبایی ضمن حرکت آگاهانه و بدون وقفه به سمت توسعه متوازن کشور است.توسعه قطعا در سایه امنیت پایدار امکان تحقق دارد و عاجل‌ترین ضرورت کشور رسیدن به امنیت همه‌جانبه و بدون تهدیدهای درونی و بیرونی است. امروز معیار تعهد افراد و جریان‌ها را می‌توان در پایبندی‌شان به امنیت کامل جست‌وجو کرد.اگر کسی تهدید‌های بیرونی موجود را فرصتی برای ایجاد تغییرات مطلوب خود می‌بیند باید او را  به قضاوت  تاریخ  سپرد.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره