همزبانی پزشکیان با کودکان استثنایی

ایران/متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سمیه افشینفر| رئیسجمهوری روز گذشته درحالی در آیین گرامیداشت یاد شهدای خردسال تجاوز رژیم صهیونیستی حضور یافت که تا لحظه حضورش، کسی خبر نداشت که عالیترین مقام اجرایی نیز در این مراسم حاضر خواهد شد. این مراسم در شیرخوارگاه آمنه و با حضور کودکان، زنان و مادران و مردان و پدران برگزار شد، مراسمی که هر گوشهاش یادآور یکی از 47 کودک شهیدی بود که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. کوچکترین این شهدای خردسال و کودک، فقط ۹ ماه سن داشت، کودکی که هیچ از جهان نمیدانست، اما در جنگی که بر کشورش تحمیل شد، از این جهان در گذشت.
حضور رئیسجمهوری درحالی صورت گرفت که از پیش چنین برنامهای تدارک دیده نشده بود و گویا این خواست خود رئیسجمهوری بود که نابهنگام در این مراسم حضور یابد و یاد کودکان شهید کشورش را گرامی و زنده نگه دارد. حضور مسعود پزشکیان با استقبال حاضران مواجه شد، بویژه دخترانی که برای سخنرانی آمده بودند و حالا شاهد حضور بیواسطه و بیآلایش رئیسجمهوری در کنار خود بودند. سخنان رئیسجمهوری در این جمع، بسیار کوتاه بود، آن هم به خواست حاضران. پزشکیان گفت: «همه این کودکان مثل نوههای خود من هستند و تلاش ما این است که شرایط بهتری برای آنان رقم بزنیم.» البته رئیسجمهوری این سخن را در پاسخ به یکی از کودکان حاضر در جمع بیان کرد، کودکی که پشت میکروفون رفته بود تا متن خود را برای حاضران در رثای کودکان شهید کشورش دکلمه کند، در همان هنگام که رئیسجمهوری پشت سرش ایستاده و دست تفقد روی سرش میکشید.
یاد دوست های غایب ما
صدای یار دبستانی من به گوش میرسد، تصاویر کودکان بر دیوار ساختمان شیرخوارگاه آمنه خودنمایی میکند، تصاویر ۴۷ کودک بیگناهی که در جریان تهاجم رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند. حالا در چهل و هفتمین روز شهادت آنها، مددجویان و کودکان مراکز سازمان بهزیستی، میزبان مردم شدهاند تا یاد و خاطره کودکان شهید را زنده نگه دارند. مردم دستهدسته وارد شیرخوارگاه میشوند و قبل از ورود در میزهای کنار خیابان شمعی روشن میکنند. خانم سالمندی در حال روشن کردن شمع، اشکهایش را پاک میکند «دیدن عکس بچهها دیوانهام میکند، بچهها مگر چه گناهی داشتند، وقتی اینها را میبینم که نتوانستند زندگی شادی داشته باشند از خودم و زنده ماندن شرمنده میشوم.» بیشتر آنهایی که به شیرخوارگاه آمنه آمدهاند بغضی در گلو و اشکی در چشم دارند، مگر میشود بحث جان کودک باشد و اشکی از چشمی فرو نریزد. اینجا همه ایران برای فرزندان ایران جمع شدهاند، فارغ از هر نوع پوشش و گرایشی، مثل یاسمین که لباسی صورتی بر تن دارد، بعد از جنگ به کشور آمده است، از همان ابتدای حرف زدن بغض دارد و وقتی از وطن میگوید به تصاویر کودکان و شمعهای روشن اشاره میکند «با دیدن تکتک آنها انگار آتش به جگرم زدهاند» او در میان گریههایش از سختی آن ۱۲ روز میگوید: «ما که خارج از کشور بودیم هم روزهای بسیار سختی را سپری میکردیم، خانواده، دوستان و از همه مهمتر وطنمان زیر آتش بود» هر کسی که به آمنه آمده تنها یک رویا دارد، جنگ نباید رویای هیچ کودکی باشد.
پزشکیان آمده!
در میان صحبتهای یاسمین، سر و صدا از حیاط آمنه به گوش میرسد، مردم زمزمه میکنند، پزشکیان آمده، باورش برای بسیاری سخت است مگر میشود، برای همین میگویند «نه بابا هیچ تشریفاتی در کار نیست» مجری که خبر حضور رئیسجمهوری را اعلام میکند، شور و شوق مردم بیشتر میشود و حیاط شیرخوارگاه آمنه شلوغتر. دکتر پزشکیان مانند همیشه چالاک و تند روی سکو میرود، دختربچه مددجوی بهزیستی دکلمه میکند، از کودکانی میگوید که رویایی جز کودکی نداشتند، کودکانی که عروسکهایشان بر زمین ماند و در خواب راهی بهشت شدند. دخترک بغض میکند و رئیسجمهوری دست تفقدی بر سرش میکشد، مجری از رئیسجمهوری میپرسد، دیدن تصاویر کودکان چه چیزی را به یاد شما میآورد و رئیسجمهوری بعد از لحظاتی سکوت از مظلومیت کودکان و صلح میگوید: «همه اینها فرزندان ما هستند و باید در صلح و آرامش زندگی کنند. تلاش ما این است که شرایط بهتری برای آنان رقم بزنیم.» بسیاری از وزرا، نمایندگان مجلس، رؤسای سازمانها و نهادهای مختلف، هنرمندان و فعالان مدنی و اجتماعی با کودکان خود به این مراسم آمدهاند. مهاجرانی، سخنگوی دولت هم شمعی به یاد مظلومیت این کودکان روشن میکند و وعده میدهد دولت با تمام توان برای احقاق حقوق ملت ایران تلاش خواهد کرد. او از پیگیریهای حقوقی انجامشده برای محکومیت رژیم صهیونیستی میگوید: «با همکاری و هماهنگی با قوه قضائیه و وزارت دادگستری همه امور و پیگیریهای حقوقی در مجامع بینالمللی در حال انجام است.» نوای ای ایران همهجا را پر کرده است، برخی زیر لب زمزمه میکنند دور از تو اندیشه بدان، پاینده باشی و جاودان…