سرمقاله صبح نو/ درسهای آلاسکا

صبح نو/ «درسهای آلاسکا» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم محبوبه نیاورانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به نظر میرسد، دیدار جمعهشب پوتین و ترامپ در آلاسکا، یخهای میان دو رقیب دیرینه را آب کرد و با فرش قرمز ترامپ برای پوتین و سپس تأیید ادعای «تقلب در انتخابات» ترامپ، توسط پوتین؛ چشمانداز روشنی را برای توافقات دو کشور ترسیم کرد. اما فارغ از بدهبستانها و توافقهای میان روسیه و آمریکا درباره پرونده صلح اوکراین، نفس خود این دیدار برای پوتین بُرد محسوب میشد، چراکه بعد از آغاز جنگ اوکراین، روسیه در انزوای سیاسی از سوی غرب قرار گرفته بود از تحریمهای شدید اقتصادی گرفته تا تعلیقهای ورزشی و نشستهای بینالمللی؛ اما استقبال گرم رئیسجمهور آمریکا از همتای روس خود، تلاش سهساله اروپا برای انزوای مسکو را به هدر داد.
اما پیروزی دوم پوتین در این دیدار، کنار گذاشته شدن اوکراین و اروپا در این مذاکرات بود. کشورهایی که در خط مقدم صفآرایی مقابل مسکو هستند و این حذف شدن از پرونده مذاکرات، علاوه بر به حاشیه رانده شدن اروپا در پروندههای مهم بین المللی، شکست اروپا مقابل پوتین بود. بهطوریکه مقامات اروپایی پس از پایان این دیدار نسبت به بینتیجه ماندن این نشست ابراز ناامیدی و انزجار کرده و رئیسجمهور روسیه را پیروز این جلسه نامیدند. ولفگانگ ایشینگر، دیپلمات آلمانی بعد از این نشست گفت: «درحالیکه دستاورد پوتین از دیدار با ترامپ فرش قرمز بود، اما ترامپ چیزی از این دیدار کسب نکرد. همانگونه که بیم آن میرفت، نه آتشبس، نه صلح. نه پیشرفت واقعی از این دیدار به دست نیامد، در نتیجه حاصل آن به روشنی یک بر صفر به نفع پوتین بود. حتی تحریمهای جدیدی نیز علیه روسیه وضع نشد و این هم برای اوکراینیها و هم برای اروپا به شدت ناامیدکننده است.» این دیدار در واقع تحقیر اروپا بود که نشان داد در مدیریت مسائل امنیتی قاره خود نیز به حاشیه رانده شده و قدرت تصمیمگیری برای سرنوشت خود را هم ندارد و این مسأله قطعا یک پیروزی برای پوتین در مقابل دشمنانش محسوب میشود. اما مسأله مهم درباره این دیدار، ارتباط آن با ایران، عبرتها، منفعتها و یا هزینههای آن است. در مدت جنگ اوکراین، اروپا که زورش به مسکو نمیرسید، با بزرگنمایی همکاری نظامی ایران و روسیه، به دنبال شریک برای روسیه بود و ایران را در سیبل حملات خود قرار میداد. از دمیدن در آتش اغتشاشات 1401 و همراهی با آمریکا و اسرائیل در تحریمها و تهدیدها علیه ایران گرفته تا تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه. اما ماجرای اخیر قفقاز جنوبی و جنگ 12 روزه ثابت کرد که روسیه فعلا قصد بازیگری بزرگ ندارد و تمام تمرکز آن بر اوکراین است و ایران در پروندههای مربوط به خود، دوست و شریک راهبردی ندارد و باید به تنهایی منافع خود را تأمین کند. از سوی دیگر این خطر نیز وجود دارد که مسکو برای گرفتن امتیازهای بیشتر بر سر پرونده اوکراین، با کارت ایران بازی کند. بعد از این دیدار نیز شاهد بودیم ترامپ بار دیگر ایران را تهدید کرد و گفت که ممکن است دوباره به ایران حمله کنیم. اما همانگونه که در ابتدای این گزاره گفته شد، مذاکره مستقیم پوتین با ترامپ، حتی بدون هیچ توافق و ردوبدل کردن امتیازی به نفع پوتین تعبیر شد تا جایی که رقبای غربی هم بر آن اذعان کردند. بنابراین شیوه مذاکره و ابتکار عمل مذاکرهکننده و حتی زبان بدن آن در نتیجه و به تصویر کشیدن برنده مؤثر است که میتوان از دیدار آلاسکا درسهای زیادی از جنگ در میدان دیپلماسی گرفت.
به نظر میرسد، دیدار جمعهشب پوتین و ترامپ در آلاسکا، یخهای میان دو رقیب دیرینه را آب کرد و با فرش قرمز ترامپ برای پوتین و سپس تأیید ادعای «تقلب در انتخابات» ترامپ، توسط پوتین؛ چشمانداز روشنی را برای توافقات دو کشور ترسیم کرد. اما فارغ از بدهبستانها و توافقهای میان روسیه و آمریکا درباره پرونده صلح اوکراین، نفس خود این دیدار برای پوتین بُرد محسوب میشد، چراکه بعد از آغاز جنگ اوکراین، روسیه در انزوای سیاسی از سوی غرب قرار گرفته بود از تحریمهای شدید اقتصادی گرفته تا تعلیقهای ورزشی و نشستهای بینالمللی؛ اما استقبال گرم رئیسجمهور آمریکا از همتای روس خود، تلاش سهساله اروپا برای انزوای مسکو را به هدر داد.
اما پیروزی دوم پوتین در این دیدار، کنار گذاشته شدن اوکراین و اروپا در این مذاکرات بود. کشورهایی که در خط مقدم صفآرایی مقابل مسکو هستند و این حذف شدن از پرونده مذاکرات، علاوه بر به حاشیه رانده شدن اروپا در پروندههای مهم بین المللی، شکست اروپا مقابل پوتین بود. بهطوریکه مقامات اروپایی پس از پایان این دیدار نسبت به بینتیجه ماندن این نشست ابراز ناامیدی و انزجار کرده و رئیسجمهور روسیه را پیروز این جلسه نامیدند. ولفگانگ ایشینگر، دیپلمات آلمانی بعد از این نشست گفت: «درحالیکه دستاورد پوتین از دیدار با ترامپ فرش قرمز بود، اما ترامپ چیزی از این دیدار کسب نکرد. همانگونه که بیم آن میرفت، نه آتشبس، نه صلح. نه پیشرفت واقعی از این دیدار به دست نیامد، در نتیجه حاصل آن به روشنی یک بر صفر به نفع پوتین بود. حتی تحریمهای جدیدی نیز علیه روسیه وضع نشد و این هم برای اوکراینیها و هم برای اروپا به شدت ناامیدکننده است.» این دیدار در واقع تحقیر اروپا بود که نشان داد در مدیریت مسائل امنیتی قاره خود نیز به حاشیه رانده شده و قدرت تصمیمگیری برای سرنوشت خود را هم ندارد و این مسأله قطعا یک پیروزی برای پوتین در مقابل دشمنانش محسوب میشود.
اما مسأله مهم درباره این دیدار، ارتباط آن با ایران، عبرتها، منفعتها و یا هزینههای آن است. در مدت جنگ اوکراین، اروپا که زورش به مسکو نمیرسید، با بزرگنمایی همکاری نظامی ایران و روسیه، به دنبال شریک برای روسیه بود و ایران را در سیبل حملات خود قرار میداد. از دمیدن در آتش اغتشاشات 1401 و همراهی با آمریکا و اسرائیل در تحریمها و تهدیدها علیه ایران گرفته تا تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه. اما ماجرای اخیر قفقاز جنوبی و جنگ 12 روزه ثابت کرد که روسیه فعلا قصد بازیگری بزرگ ندارد و تمام تمرکز آن بر اوکراین است و ایران در پروندههای مربوط به خود، دوست و شریک راهبردی ندارد و باید به تنهایی منافع خود را تأمین کند. از سوی دیگر این خطر نیز وجود دارد که مسکو برای گرفتن امتیازهای بیشتر بر سر پرونده اوکراین، با کارت ایران بازی کند. بعد از این دیدار نیز شاهد بودیم ترامپ بار دیگر ایران را تهدید کرد و گفت که ممکن است دوباره به ایران حمله کنیم.
اما همانگونه که در ابتدای این گزاره گفته شد، مذاکره مستقیم پوتین با ترامپ، حتی بدون هیچ توافق و ردوبدل کردن امتیازی به نفع پوتین تعبیر شد تا جایی که رقبای غربی هم بر آن اذعان کردند. بنابراین شیوه مذاکره و ابتکار عمل مذاکرهکننده و حتی زبان بدن آن در نتیجه و به تصویر کشیدن برنده مؤثر است که میتوان از دیدار آلاسکا درسهای زیادی از جنگ در میدان دیپلماسی گرفت.