نماد آخرین خبر

سرمقاله سازندگی/ یک شعار فراموش شده

منبع
روزنامه سازندگي
بروزرسانی
سرمقاله سازندگی/ یک شعار فراموش شده

روزنامه سازندگی/ «یک شعار فراموش شده» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم یاسر هاشمی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

برنامه روز سوم سپتامبر چین که به مناسبت هشتادمین سالگرد پیروزی مردم این کشور علیه ژاپن و جنگ جهانی دوم با عنوان «رژه روز پیروزی چین ۲۰۲۵» در میدان تیان آن من پکن با رژه بیش از ۱۰ هزار سرباز و رونمایی از دستاوردهای نظامی این کشور در حضور سران ۲۶ کشور جهان؛ به خصوص ولادیمیر پوتین و کیم جونگ ‌اون، تصویری از شکل‌گیری دوباره یک بلوک قدرت جدید در جهان را به نمایش گذاشت. رویدادی که حضور ایران آن هم در غیاب کشورهای عربی منطقه و ترکیه، دیکته نانوشته سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در نگاه جهانیان قرار داد، رویدادی که برای تحلیلگران و ناظران ایرانی، یادآور یکی از بنیادی‌ترین شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ است: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». شعاری که قرار بود، استقلال ایران را از هر دو بلوک شرق و غرب تضمین کند اما اکنون پس از ۴۷ سال، پرسشی جدی را پیش روی ما می‌گذارد؛ آیا ایران واقعاً راهی مستقل پیموده است؟ برای جواب به این پرسش لازم است به پیشینه تاریخی شعار «نه شرقی، نه غربی» بپردازیم.
در بهمن ۱۳۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که مهم‌ترین وعده‌اش، استقلال بود. مردم که از سلطه آمریکا و از سوی دیگر از رقابت‌های جهانی جنگ سرد به تنگ آمده بودند به دنبال هویتی تازه برای کشور بودند. آیت‌الله خمینی در همان سال‌ها با صراحت اعلام کرد : «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به این معنا که ایران نه دنباله‌روی آمریکا باشد و نه زیر پرچم شوروی. این شعار پایه‌گذار دولت جدید اسلامی در سیاست داخلی و خارجی شده و به معنای استقلال مردم و دولت؛ حتی در قانون اساسی ثبت شده است. شعاری که در فضای جنگ سرد، معنا و جذابیت ویژه‌ای داشت. جهان به دو اردوگاه تقسیم شده بود و کشوری که بتواند از هر دو فاصله بگیرد، مدعی استقلالی کم‌نظیر می‌شد. انقلاب اسلامی از همان ابتدا کوشید این تصویر را از خود بسازد.
در دهه ۱۳۶۰ ایران وارد جنگی تحمیلی با عراق شد. در این جنگ، هر دو بلوک شرق و غرب عملاً علیه ایران بودند. آمریکا با حمایت‌های اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی در کنار صدام حسین ایستاد، شوروی نیز به‌عنوان تأمین‌کننده اصلی سلاح برای عراق عمل می‌کرد.
ایران در این سال‌ها بیش از هر زمان دیگری شعار استقلال را تکرار کرد چون واقعاً تنها بود. شعار «نه شرقی، نه غربی» به نمادی از مقاومت تبدیل شد؛ اما در واقع این شعار بیش از آنکه یک استراتژی پایدار باشد، پاسخی به شرایط اضطراری جنگی بود که ایران را در انزوای کامل قرار داده بود.

با فروپاشی شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰ جهان وارد دوره‌ای تک‌قطبی شد که آمریکا در رأس آن بود. برای ایران این یک چالش بزرگ بود. دیگر بلوک شرقی وجود نداشت که با آن فاصله بگیرد و تنها رقیب باقی‌مانده، غرب و در رأسش آمریکا بود.
در این دوران، سیاست «نه شرقی، نه غربی» عملاً به سیاست «ضدیت با غرب» تبدیل شد. چراکه شرق دیگر وجود خارجی نداشت و شعار استقلال به تدریج رنگ و بوی تقابل صرف با آمریکا گرفت.
از دهه ۱۳۸۰ به بعد با افزایش فشارهای هسته‌ای و تحریم‌های گسترده، ایران بیش از گذشته احساس نیاز به متحدان خارجی کرد. در شرایطی که هیچ کشور غربی حاضر به همکاری گسترده با ایران نبود، نگاه‌ها به سمت شرق چرخید. روسیه تبدیل به تأمین‌کننده اصلی تسلیحات شد. چین شریک اقتصادی اول ایران در خرید نفت و پروژه‌های زیربنایی شد. این همکاری‌ها به دلیل ضرورت اقتصادی و سیاسی بود که نه تنها هیچ اشتراک ایدئولوژیک نداشت؛ بلکه از دین‌مداری و خدامحوری ایران تا بی‌خدایی و لائیک و بی‌مذهبی؛ فاصله از غرب تا شرق زمین است؛ اما به ‌تدریج، چرخش به شرق به یک راهبرد رسمی تبدیل شد؛ آن ‌هم در حالی که شعار اصلی انقلاب دقیقاً خلاف این وابستگی بود.
اکنون در دهه ۲۰۲۰ جهان بار دیگر نشانه‌های بازگشت به نوعی نظم دو‌قطبی یا چندقطبی را نشان می‌دهد. چین به ‌عنوان قدرت اقتصادی- نظامی نوظهور در حال چالش مستقیم با آمریکاست؛ به گونه‌ای که شی جین پینگ در سخنرانی همین مراسم با اشاره تلویحی به آمریکا گفت: چین ملتی بزرگی است که هرگز از هیچ قلدری نمی‌ترسد و غیرقابل توقف است و ترامپ هم با کنایه به رییس‌جمهور چین نوشت: لطفا گرم‌ترین درودهای من را به پوتین و کیم جونگ اون در حالی که علیه ایالات متحده آمریکا توطئه می‌کنید؛ برسانید و روسیه هم که از چند سال پیش با حمله به اوکراین نشان داد که دیگر نمی‌خواهد، بازیگر درجه دوم باشد.
در این شرایط بلوک‌بندی‌های سیاسی ایران عملاً جایگاه خود را در بلوک شرق جدید تعریف کرده است: عضویت در سازمان همکاری شانگهای، قرارداد ۲۵ ساله همکاری با چین و شراکت استراتژیک با روسیه در مسائل منطقه‌ای و نظامی. این نشانه‌ها حکایت از آن دارد که ایران پس از ۴۷ سال عملاً به یک اردوگاه جدید پیوسته است؛ اردوگاهی که در تناقض آشکار با شعار «نه شرقی، نه غربی» قرار دارد.
سؤال اصلی امروز این است: آیا ایران واقعاً استقلال خود را حفظ کرده است؟ یا تنها جابه‌جایی بلوک‌ها رخ داده است؟ در حوزه اقتصاد، چین به بزرگ‌ترین مشتری نفت ایران و یکی از معدود روزنه‌های تجاری کشور بدل شده است. در حوزه سیاست خارجی بسیاری از مواضع ایران با روسیه همسو است حتی اگر منافع ملی ما الزاماً اقتضا نکند. در حوزه نظامی همکاری‌های امنیتی و دفاعی با مسکو و پکن بیش از هر زمان دیگری برجسته است.
چنین شرایطی باعث می‌شود، پرسش جدی مطرح شود: آیا «نه شرقی، نه غربی» فقط یک رؤیای دست ‌نیافتنی بود که نهایتاً به «بله شرقی، نه غربی» تبدیل شد؟
این وضعیت، یک تناقض تاریخی جدی ایجاد کرده است. انقلابی که قرار بود، الگویی برای استقلال مطلق باشد اکنون در صحنه جهانی در ردیف هم‌پیمانان شرق قرار گرفته است. بسیاری از هم ‌نسلان می‌پرسند: اگر هدف استقلال بود چرا امروز اقتصاد ما تا این حجم به چین وابسته است؟ اگر هدف «نه شرقی» بود چرا در بسیاری از بحران‌ها، ایران در صف روسیه می‌ایستد؟ آیا این همان چیزی است که مردم در سال ۱۳۵۷ به خیابان‌ها آمدند و برایش انقلاب کردند؟
این تناقض، نه ‌تنها اعتبار تاریخی شعار انقلاب را زیر سؤال می‌برد بلکه نسل جدید را با تردیدهای عمیق‌تر و پرسشی جدی روبه‌رو می‌کند که آیا ایران موفق شد، استقلال استراتژیک خود را حفظ کند؟ یا تنها از یک بلوک خارج و به بلوک دیگر وارد شد؟
شاید بتوان گفت که در عرصه شعار، «نه شرقی، نه غربی» همچنان زنده است. اما در عرصه عمل، ایران به دلایل فشارهای خارجی و ضعف‌های داخلی عملاً به شرق گرایش پیدا کرده است. این همان نکته‌ای است که از مخاطبان و خوانندگان این مقال، پاسخی ورای حب و بغض سیاسی می‌خواهم که : «آیا ما قربانی جبر تاریخ و فشار قدرت‌ها شدیم؟ یا سیاست‌گذاران ایران در انتخاب راهبرد استقلال در میانه راه به وابستگی جدید رسیده‌اند»؟
حقیقت این است که خود پاسخ قطعی ندارم که بدهم و امیدوارم تصمیم‌سازان؛ تصمیم‌گیران؛ تحلیلگران و تحصیل‌کردگان علوم سیاسی، پاسخی شایسته برای این پرسش تلخ و شاید کنایه‌آمیز داشته باشند که: اگر سرانجام قرار بود به جای استقلال مطلق به دامان یکی از بلوک‌ها بیفتیم، آیا بهتر نبود همان ‌جا که بودیم، می‌ماندیم؟ آیا خروج پرهزینه از غرب و ورود پرمسأله به شرق به ‌واقع دستاوردی برای ملت ایران داشت؟ یا ما فقط راهی طولانی رفتیم تا دوباره در نقطه‌ای مشابه اما در سوی دیگر جهان بایستیم؟

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره