سرمقاله فرهیختگان/ از پاناما تا کاراکاس؛ تکرار الگوی مداخلهگرایانۀ آمریکا در آمریکای لاتین

فرهیختگان/ «از پاناما تا کاراکاس؛ تکرار الگوی مداخلهگرایانۀ آمریکا در آمریکای لاتین» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم بهزاد نصیری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
احتمال درگیری نظامی بین آمریکا و ونزوئلا نیازمند توجه به تاریخ پرفرازونشیب روابط ایالات متحده و آمریکای لاتین و همچنین درک منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی است که امروز در این منطقه به هم گرهخوردهاند. این منازعه که ریشههای آن بسیار عمیقتر از اتهامات کنونی است، در بستر یک گذار پرتنش در نظام بینالملل در حال وقوع است؛ جایی که هژمونی سنتی آمریکا با نفوذ روزافزون قدرتهای جدیدی مانند چین به چالش کشیده میشود. برای این وضعیت، باید از دکترین مونرو در سال ۱۸۲۳ آغاز کرد؛ سیاستی که رسماً قاره آمریکا را بهعنوان حیاطخلوت و حوزه نفوذ انحصاری ایالات متحده تعریف کرد. در تمام طول قرن بیستم، این دکترین توجیهگر دهها مداخله نظامی، عملیات پنهانی و حمایت از کودتاها علیه دولتهایی بود که چه چپگرا و چه ملیگرا، در برابر منافع واشنگتن ایستادگی میکردند. با روی کار آمدن هوگو چاوز و انقلاب بولیواری در سال ۱۹۹۹، ونزوئلا به صریحترین و سرسختترین منتقد این هژمونی در نیمکره غربی تبدیل شد. چاوز با استفاده از درآمدهای هنگفت نفتی، نهتنها سیاستهای سوسیالیستی داخلی را پیش برد، بلکه فعالانه به دنبال ایجاد یک بلوک ضدآمریکایی در منطقه بود و همزمان روابطی استراتژیک با رقبای جهانی آمریکا مانند چین، روسیه و ایران برقرار کرد. این اقدامات ونزوئلا را مستقیماً در تضاد با منافع بنیادین ایالات متحده قرار داد و پایههای درگیری کنونی را میتوان در این نقطه جستوجو کرد. اکنون در دولت ترامپ که از زمان کارزارهای انتخاباتی خود وعدههایی مبنی بر مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی به آمریکا داده بود، شاهد افزایش تنشها هستیم. این دو مسئله که از وعدههای انتخاباتی او بودهاند، بهعنوان توجیهات اصلی برای یک سیاست خارجی تهاجمیتر در قبال ونزوئلا مورداستفاده قرار گرفته است. در حال حاضر بحث حمله نظامی آمریکا به ونزوئلا مطرح است و دولت ترامپ بهانه این اقدام را قاچاق مواد مخدر عنوان میکند. واشنگتن ادعا دارد نیکلاس مادورو، از یک باند بزرگ قاچاق مواد مخدر حفاظت میکند و این گروهها تحت حمایت مستقیم دولت او فعالیت دارند. بر اساس این ادعاها آمریکا خواستار تحویل سرکردههای این باندها از طرف دولت ونزوئلا شده؛ اما مادورو با رد این اتهامات، میگوید آمریکا این مسئله را بیش از حد بزرگ کرده و از آن بهعنوان بهانهای برای مداخله استفاده میکند.
روایت آمریکا از این هم فراتر میرود؛ آنها معتقدند قاچاقچیان، مواد مخدر را به ایالات متحده قاچاق میکنند و در ازای آن، از قاچاقچیان آمریکایی سلاح میخرند و این تسلیحات را به آمریکای لاتین، بهخصوص کلمبیا وارد میکنند. رسیدن این سلاحها به دست گروههای مسلح کلمبیایی به ادعای واشنگتن اقتدار حکومت مرکزی را در آن کشور- که متحد آمریکاست- به چالش کشیده است. این سیاست و ادبیات تهاجمی ترامپ برای ونزوئلا که یا باید مادورو قدرت را ترک کند یا آمریکا حمله میکند، بهشدت یادآور دوران مداخله آمریکا در پاناماست. در آن زمان آمریکا مانوئل نوریگا، رئیسجمهور پاناما را که زمانی متحد خودش بود، متهم کرد از قاچاق مواد مخدر حمایت میکند و در نهایت طی تهاجمی نظامی، او را دستگیر کرد. این دقیقاً همان الگویی است که به نظر میرسد در حال تکرار است، بهویژه با توجه به اینکه ترامپ اکنون به سازمان سیا (CIA) اجازه عملیات گستردهتری در ونزوئلا را داده است. اما سؤال این است که آمریکا با این اقدامات به دنبال چه اهدافی است؟ اولین مورد تلاش آمریکا برای به دست آوردن نفوذ ازدسترفته خود در آمریکای لاتین است؛ منطقهای که زمانی به طور سنتی به حیاطخلوت آمریکا معروف بود، در دو دهه گذشته شاهد نفوذ چشمگیر و فزاینده چین بوده است. این نفوذ صرفاً اقتصادی نیست و اکنون چین از شرکای اصلی بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین محسوب میشود بهخصوص در حوزه نظامی و فناوریهای هایتک. این وضعیت برای واشنگتن که درگیر رقابت استراتژیک همهجانبه با پکن است، قابلتحمل نیست. عامل دوم بحث کاهش میزان مهاجرت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر است که بیشتر بهعنوان توجیه داخلی و برای جلب رضایت افکار عمومی آمریکا به کار میرود تا هدف استراتژیک اصلی. علاوه بر این موارد، عامل بعدی و شاید مهمترین آنها تلاش همهجانبه ترامپ برای کاهش و مهار نفوذ چین در آمریکای لاتین است. همانطور که آمریکاییها به فعالیتهای چین در آسیا - پاسیفیک حساسند، در آمریکای لاتین که هممرز ایالات متحده است، این حساسیت بهمراتب بیشتر است. این امر بخشی از استراتژی کلانتر آمریکاست که به دنبال امنیت زنجیرههای تولید و انتقال آنها به کشورهای نزدیک به خود است، بهعنوانمثال کشوری مثل مکزیک، جایی که چین در آنجا محصولات خود را تولید میکند و گاه با برند آمریکایی به آمریکا و کانادا صادر میکند، حالا با تصمیم ترامپ برای اعمال تعرفه بر اینگونه محصولات روبهروست.
در بحث جنگ تجاری و امنیت کالا، آمریکای لاتین برای آمریکا اهمیت بسزایی دارد و کشورهایی مانند ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه که بیشترین ارتباط نظامی و تجاری را با چین و روسیه دارند، برای واشنگتن قابلتحمل نیستند. از طرفی چین، یک ایستگاه جاسوسی علیه آمریکا را در کوبا مستقر کرده، لذا ونزوئلا در منطقه لاتین در مرکز ثقل نفوذ چین، روسیه و ایران در آمریکای لاتین قرار دارد و حذف دولت مادورو میتواند این شبکه نفوذ را بهشدت تضعیف کند. همچنین نباید عامل انرژی را فراموش کرد. ونزوئلا یکی از صادرکنندگان اصلی نفت و دارنده بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت در جهان است. هرگونه تنش و درگیری نظامی در ونزوئلا قطعاً بر قیمت جهانی نفت تأثیر خواهد گذاشت. اما از نگاه واشنگتن، یک دولت موافق و دوست در کاراکاس میتواند به معنای دسترسی مجدد شرکتهای آمریکایی به این منابع عظیم و کاهش اتکای جهانی به نفت خاورمیانه و روسیه باشد. با این اوصاف، در حال حاضر آمریکا با آرایش نظامی چهارلایه در اطراف ونزوئلا، وضعیت را برای گسترش عملیات نظامی خود در این کشور سازماندهی کرده؛ در لایه اول، سه ناوشکن کلاس آرلیبرگ به همراه یک ناوشکن کلاس تایکوندروگا حضور دارند که در کنار اینها، یک زیردریایی تهاجمی باقابلیت حمله هستهای نیز مستقر شده است. این نیروها قابلیت شلیک موشکهای کروز برای هدف قرار دادن زیرساختهای فرماندهی و کنترل را دارند. در لایه دوم، واحد ۲۲ تفنگداران دریایی آمریکا به همراه یک کشتی تهاجمی آبی- خاکی و ناو یواساس ایووجیما (که یک کشتی تهاجمی آبی - خاکی قدرتمند برای حمل تفنگداران است) حضور دارند. در لایه سوم، داراییهای پشتیبانی و لجستیکی و ناو یواساس سنت پائول- که یک ناو جنگی بهتماممعناست- مستقر شدهاند. بهطورکلی حدود ۲۵۰۰ تفنگدار از نیروهای نظامی به همراه دوهزار ملوان متخصص که در مجموع ۴۵۰۰ نفر را شامل میشوند، در منطقه مستقر شدهاند و در لایه چهارم که شاید تهاجمیترین بخش باشد، آمریکا بیش از ۱۰ فروند جنگنده پیشرفته F-35 را در فرودگاه پورتوریکو در جنوب آمریکا و نزدیک ونزوئلا مستقر کرده است. این جنگندهها برای نفوذ به سیستمهای دفاع هوایی و انجام حملات دقیق طراحی شدهاند.
بنابراین با توجه به این حجم گسترده از استقرار نیروی نظامی در اطراف ونزوئلا نمیتوان پذیرفت هدف فقط ازبینبردن کارتلهای مواد مخدر باشد. این نیروی تهاجمی کامل برای تغییر رژیم است و قطعاً آمریکا به دنبال اهداف بزرگتری در داخل ونزوئلاست. بااینحال شواهد و قرائن نشاندهنده برنامهریزی برای یک حمله سریع، همهجانبه و کوتاهمدت است. آمریکا توان و نیز خواست جنگی بلندمدت و فرسایشی را شبیه به آنچه در عراق یا افغانستان رخ داد در منطقه لاتین ندارد. هدف احتمالی شوکی سریع برای فروپاشی ساختار حکومت ونزوئلا، وادارکردن مادورو به تسلیم و نصب دولتی موردحمایت واشنگتن خواهد بود. در این میان، موضع کشورهای منطقه نیز جالبتوجه است. کشورهای مهم آمریکای لاتین نظیر برزیل، آرژانتین، اروگوئه و شیلی نگاه مثبتی به مادورو ندارند و چندان هم بدشان نمیآید دولت در ونزوئلا با فشار آمریکا تغییر کند. این حمایت دیپلماتیک منطقهای، کار را برای مداخله آمریکا آسانتر میکند. بااینحال این را که آیا سرنوشت مادورو مشابه مانوئل نوریگا در پاناما خواهد شد یا نه؟ باید منتظر تحولات بیشتری بود. برخلاف پاناما، ارتش ونزوئلا بسیار بزرگتر، مجهزتر (با تسلیحات روسی و چینی) و از نظر ایدئولوژیک به رژیم وفادارتر است. علاوه بر این، حضور و منافع مستقیم روسیه و چین در ونزوئلا، به این معناست که هرگونه مداخله نظامی آمریکا میتواند با واکنشهای شدید ژئوپلیتیکی از سوی این دو قدرت روبهرو شود و بحران را از یک مسئله منطقهای به یک تقابل بینالمللی تبدیل کند.

















