جناب وزیر، راهبرد اقتصاد ما چیست؟!

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مراد راهداری-دکترای اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه| به نقل از روابطعمومی و امور بینالملل سازمان منطقه آزاد کیش، در روز پنجشنبه، هشتم آبان، جناب سیدعلی مدنیزاده در نشست هماندیشی با مدیران مناطق آزاد کشور چنین گفته است: «عمیقا باور دارم توسعه ایران از مناطق آزاد میگذرد و راه دیگری نمیبینم». سخنان اهل علم باید تا جای ممکن منطبق بر امر واقع باشد. آیا واقعا توسعه ایران، حتی نوع اقتصادی، نه نوع جامع که شامل توسعه اجتماعی، علمی و سیاسی میشود، از مناطق آزاد میگذرد؟!
 حقیقتا این گزاره فوقالعاده عجیب است! مناطق آزاد که تاکنون نتوانستهاند دسترسی به چند هدف تشکیل و ایجاد خود را به اثبات برسانند که ازجمله آن اهداف: جذب دانش فنی یا فناوری (تکنولوژی) از یک سو و توسعه صادرات از سوی دیگر بوده است؛ بلکه بیشتر موجب توسعه واردات شدهاند، چگونه میخواهند گذرگاه توسعه اقتصاد ایران باشند؟! حتی اگر مناطق آزاد در دو هدف ذکر شده، کمککننده میبودند، نمیتوانند منبع و منشأ یا گذرگاه توسعه اقتصاد ایران به تمامی معنی، آنطورکه جناب وزیر گفته است، تلقی شوند، بلکه شهرکهای علم و فناوری به مراتب بهتر عمل کردهاند! چرا آنها محور نباشند؟!
توسعه همواره پدیدهای درونگراست. اگر برای این منظور به این مناطق نگاه کنیم، از منظر فلسفه علم، دیدگاه برونگرایی داریم و امید به عوامل برونزا بستهایم. درحالیکه هرگز توسعه از عوامل خارجی برنمیخیزد، بلکه این نهادهای داخلی است که باید بار توسعه را بردارند تا توسعه پایدار و ماندگار باشد. عوامل خارجی عارضی و حداکثر کمککننده هستند. زنجیره عوامل ایجاد انواع ارزش افزوده در اقتصاد داخل ایران باید بهگونهای طراحی شود و به فعل درآید که بتواند نیروی محرک توسعه باشد. درواقع گذرگاه یا مسیر توسعه اقتصاد کشور را باید در محافل علمی- کاربردی یا فعالیتهای دانشبنیان در حوزههای مربوط به اقتصاد ایران جستوجو کرد. حتی اگر بهعنوان نمونه و الگو (پایلوت) قصد داشته باشیم یک شهر ویژه شکل دهیم تا در آن رفتارها و کارکردها مبتنی بر فرهیختگی و توسعهساز را شکل دهیم و برای دیگر اجزای جامعه به نمایش بگذاریم؛ حتما باید آن الگو به داخل وصل باشد و نمیتواند تکهای جدابافته باشد. اگر منظور وزیر نمونهسازی باشد، باید راهبرد تعمیم و تزریق توسعهیافتگی به آحاد مردم و همه مناطق داخل را معرفی کند؛ یعنی باید مشخص باشد که آنچه در یک منطقه اجرا شده است، چگونه مجموع اقتصاد کشور را پوشش خواهد داد؟
حجم یا جامعه اصلی اگر توسعه نیابد، آن جزء کوچک یا جامعه نمونه را خواهد بلعید! تا مدارس و دانشگاههای داخل بهعنوان نهادهای پرورش منابع انسانی از یک سو و بنگاههای صنعتی -به مفهوم عام که شامل کارخانهها، مجموع حوزه بخش کشاورزی و خدما=ت میشود- از سوی دیگر، متحول نشوند و مسیر تغییرات از شرایط ضعیف و عقبمانده خارج نشوند و مسیر تحول را به سوی تعالی و توسعهیافتگی طی نکنند، عوامل ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد ایران توسعه نمییابد. بههیچوجه نباید روی الگو یا نمونه متوقف شد. بدون آن زنجیره یادشده، محال است که اقتصاد ما توسعه یابد. جذب فناوری احتمالی، به اسباب نگهداشت و عوامل پیشرفت نیاز دارد. این وظایف را عوامل انسانی داخلی برعهده میگیرند و نه وارداتی. تا فرهنگ علمپروری و کاربرد علم و یافتههای جدید در سطح اجتماعی غالب، در جامعه ما روی ندهد، توسعه به مفهوم صحیح آن اتفاق نمیافتد. پیشنهاد میشود به جای امید بستن به خارج و دلخوشکردن به نقش مناطق آزاد، سراغ رسیدگی به امور قشر معلم در مدارس و استادان دانشگاه بروند. علاوه بر اینکه به امور رفاهی آنها توجه مؤثر شود، به اسباب و مؤلفههای مورد نیاز آنها در تربیت منابع انسانی خلاق نیز توجه شود. این دوشغله بودنها و مهاجرتها و فقر نسبی در این قشر اجتماعی نشاندهنده وجود ضعف شدید در جایی است که قرار است منشأ پیشرفت باشد. کمتوجهی به فضای کسبوکار بالنده و بحران در صنایع و خط تولید در اقتصاد ایران که حداقل دو دهه گریبانگیر اقتصاد ماست، گویای این است که باید توسعه را از داخل آغاز کرد.
مخالف ساخت یک مزرعه یا بنگاه نمونه یا شهر و منطقه الگو نیستیم، اما توقف بر آن بنبستی میسازد که حرکتدهنده اقتصاد نمیتواند جلو برود و پیشرفت را موجب شود. چون توسعه در یک محیط باز و با دادوستدهای مقتضی انجام میگیرد و نه در حصر و محدودیتها. مناطق آزاد اگر به مفهوم درست کلمه آزاد باشند و محل تعاملات فناورانه و کاربردهای آن قرار گیرند؛ همچنین منشأ انتقال به داخل و تعمیم شوند، بدون همکاری و مساعدتهای دستگاهها و نهادهای داخلی و بیرون از نگاه توسعهیابی، توسعه همان اندازه نمونه نیز امکانپذیر نیست.
پیشنهاد میشود سازمان برنامه بهعنوان بانی تدوین برنامه راهبردی و وزارت صمت بهعنوان متصدی، راهبرد توسعه صنعتی را طراحی کند و وزارت کشاورزی راهبرد توسعه کشاورزی و دستگاههایی مانند وزارت نیرو برای تهیه راهبرد امور زیربنایی اقدام لازم را سریع انجام دهند و از فعالیت بدون برنامه مدون خارج شوند. شورای عالی اقتصاد باید بداند که چگونه میخواهد اقتصاد ایران را از عقبماندگیها برهاند. باید مسیر روشن باشد و مشخص شود که چگونه میخواهد بیماری ناترازی در بازار پول (تورم) را حل کند و چگونه قصد دارد تعادل را به بازار کالا و خدمات، همچنین سرمایه (حذف بیکاری) برگرداند؛ بهعلاوه با چه روشی تصمیم دارد که حساب منفی سرمایه جاری غیرنفتی را درمان کند؟ آیا از مسیر مناطق آزاد؟! سیاستهای اصلی و راهبردهای (استراتژیها) سازنده چه هستند؟!
قطعا برنامه توسعه اقتصاد ایران باید در یک دنیای واقعی، یعنی مبتنی بر واقعیت تنظیم و تدوین شود. در شرایط فعلی سازمان برنامه عمدتا خود را تنظیمکننده بودجه و تعریفکننده منابع و مصارف میداند تا بخواهد بانی برنامه راهبردی باشد. دستگاههای مهمی مانند مسکن و شهرسازی، نیرو، آموزش متوسطه و عالی یا حتی بهداشت و درمان، بهعنوان بخشهای زیربنایی و بالاسری اجتماعی از یک سو و دستگاههایی مانند وزارت رفاه و کار، صمت و کشاورزی، متأسفانه راهبرد تعریفشده مشخصی ندارند که بازیگران آن، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، بتوانند طبق قواعد آن بازی یا فعالیت هوشمندانه کنند. در بهترین شرایط، اغلب درگیر اجرای بعضی طرحهای مفید هستند و مشخص نیست که در نهایت قرار است به کجا برسیم؟! نباید در ناکجاآباد بمانیم و روزمره حرکت کنیم، برای ترمیم و نوسازی اقتصاد ایران به نقشه راه نیاز داریم.

















