نماد آخرین خبر

سرمقاله سازندگی/ برگ شرق؛ سیاست یا دام؟

منبع
روزنامه سازندگي
بروزرسانی
سرمقاله سازندگی/ برگ شرق؛ سیاست یا دام؟

روزنامه سازندگی/ «برگ شرق؛ سیاست یا دام؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم سیدحسین مرعشی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

در شرایط کنونی ایران، هماهنگی، همراهی و همسویی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و باید با واقع‌بینی به مجموعه فرصت‌ها و تهدیدها نگریست. با توجه به فشارهای خارجی، تحریم‌ها و تهدیدات نظامی، نزدیکی به شرق، به‌ویژه چین و روسیه، باید تاکتیکی هوشمندانه باشد نه استراتژی‌ای جایگزین. هدف از این رویکرد، آگاه‌سازی غرب از این واقعیت است که فشار و تهدید به تسلیم ایران منجر نخواهد شد و می‌تواند ابزاری برای فشار متقابل و متقاعدسازی غرب جهت بازنگری در رفتارهای زیان‌بار خود باشد. این وضعیت فرصتی است برای نشان دادن تدبیر ایران در جلوگیری از بازگشت سازوکارهایی چون اسنپ‌بک، درحالی‌که واکنش غرب کند و محتاط بوده است. اما اگر نزدیکی به شرق به‌جای تاکتیک، به راهبرد بلندمدت تبدیل شود، کشور از منافع واقعی خود دور خواهد شد. سیاست خارجی مطلوب، همکاری هم‌زمان با شرق و غرب بر پایه منافع ملی است، نه وابستگی به یک بلوک واحد. به‌بیان‌دیگر، شرق ابزاری برای ایجاد توازن و تقویت قدرت چانه‌زنی در برابر غرب است، نه پایان راه تعامل جهانی. همکاری با شرق باید بر دو محور اقتصادی و نظامی متمرکز باشد. در بعد نظامی، تقویت توان پدافندی و آفندی برای افزایش بازدارندگی ضرورت دارد و در بعد اقتصادی، این تعامل می‌تواند به خروج از رکود تورمی، تقویت تولید، اشتغال و کاهش فشارهای معیشتی بینجامد؛ البته به‌شرطی که روابط بر پایه منافع ملی و به‌صورت دوسویه تنظیم شوند. هرچند روسیه در حوزه اقتصادی توان کمک گسترده‌ای ندارد و چین نیز تاکنون همکاری کامل نشان نداده است، اما تحولات بین‌المللی به‌ویژه جنگ اوکراین، موجب نزدیکی بیشتر چین و روسیه و در نتیجه ارتقای جایگاه ایران در محاسبات راهبردی مسکو شده است. در چنین شرایطی، بازی تاکتیکی با «برگ شرق» باید دو هدف هم‌زمان را دنبال کند: نخست، تقویت بنیه دفاعی و اقتصادی کشور به‌گونه‌ای که توان بازدارندگی افزایش یابد؛ و دوم، ارسال پیام روشن به غرب مبنی بر اینکه تداوم فشار و تهدید بی‌نتیجه و هزینه‌زا خواهد بود. تحقق این دو هدف می‌تواند غرب را به تعامل عقلانی‌تر وادار کند و زمینه بازگشت به میز گفت‌وگو بر اساس منافع ملی ایران را فراهم آورد. ازاین‌رو، حفظ توازن و عقلانیت در سیاست خارجی اهمیت حیاتی دارد. رویکردی که می‌تواند فشارهای خارجی و داخلی را کاهش دهد، توان دفاعی و اقتصادی کشور را تقویت کند و درنهایت، بهبود معیشت مردم را به‌عنوان هدف نهایی سیاست خارجی رقم زند. در عرصه داخلی نیز بازسازی اعتماد ملی اهمیت حیاتی دارد. در جریان جنگ ۱۲روزه، لحظاتی از همبستگی ملی شکل گرفت اما استمرار نیافت. اکنون زمان آن است که حکومت با اصلاح رفتارها و پرهیز از سیاست‌هایی که موجب رنجش مردم می‌شود، سرمایه اجتماعی را حفظ کند. صداوسیما باید از تندروی و جهت‌گیری یک‌سویه فاصله گیرد و بازتاب‌دهنده تنوع اجتماعی کشور باشد تا احساس تعلق و اعتماد عمومی بازگردد. اقدامات اعتمادساز برخی مسئولان مانند دکتر مسعود پزشکیان نیز می‌تواند الگویی برای کل حاکمیت باشد تا نشان دهد صدای مردم را می‌شنود و به اصلاح واقعی متعهد است. جامعه ایران آگاه و مطالبه‌گر است و تداوم روش‌های گذشته انسجام ملی را تضعیف می‌کند؛ ازاین‌رو، اصلاحات در سیاست داخلی، فرهنگی و اقتصادی ضرورتی فوری است. ادامه وضعیت فعلی بدون اصلاح، می‌تواند به بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی منجر شود. اقتصاد، پاشنه آشیل سیاست و اجتماع ایران است و از دو مسیر آسیب دیده: فشارهای خارجی و ضعف تصمیم‌گیری‌های داخلی.
بنابراین، راه برون‌رفت در ترکیب دو مسیر اصلاحات داخلی و تحرک در سیاست خارجی نهفته است. کشور نیازمند خبرهای مثبت از عرصه بین‌المللی است تا امید اجتماعی، سرمایه‌گذاری و تعامل اقتصادی را احیا کند. در داخل نیز دولت باید با ثبات در تصمیم‌گیری و اعتماد به مردم، سیاست‌هایی اتخاذ کند که بهبود ملموس در زندگی شهروندان ایجاد کند. در این چارچوب، آزادسازی اقتصادی ضرورتی اساسی است، اما نه به زیان اقشار ضعیف. این سیاست باید همراه با حمایت اجتماعی و عدالت اقتصادی باشد. یکی از راهکارهای عملی، توزیع هدفمند یارانه‌ها و کمک‌های معیشتی از طریق کارت‌های الکترونیکی است تا هم از اتلاف منابع جلوگیری شود و هم عزت‌نفس مردم حفظ شود. اگر این اقدامات با اصلاح مالی، کاهش هزینه‌های غیرضروری و افزایش شفافیت همراه شوند، زمینه پایداری اقتصادی و اجتماعی فراهم خواهد شد. بنابراین، اقتصاد ایران برای نجات از وضعیت کنونی به اعتمادسازی داخلی و آرامش در سیاست خارجی نیاز دارد و دولت باید هم‌زمان در این دو جبهه حرکت کند. در غیر این صورت، فاصله میان جامعه و حاکمیت بیشتر و بازسازی آن دشوار خواهد شد. آینده ایران به تصمیم امروز مسئولان وابسته است: یا با اصلاح رفتارها و بازسازی اعتماد عمومی مسیر توسعه پایدار را می‌گشایند، یا با بی‌توجهی به نشانه‌های نارضایتی، فرصت‌های باقی‌مانده را از دست می‌دهند. مسیر آینده ایران از کانال همبستگی ملی و ترمیم رابطه حاکمیت و مردم می‌گذرد. راهی که نه‌تنها برای عبور از بحران‌های کنونی، بلکه برای تضمین امنیت و توسعه پایدار کشور ضروری است.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره