یا صرفهجویی یا جیرهبندی

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
”مسعود پزشکیان” میگوید: اگر باران نبارد، چارهای جز جیرهبندی آب در تهران نداریم او همچنین از احتمال تخلیه تهران سخن گفت. درحالیکه کارشناسان میگویند: با ۱۰ درصد صرفهجویی در مصرف آب میتوانیم از این بحران تا دیماه عبور کنیم
” سازندگی” به این پرداخته است که چرا رئیسجمهور بهجای تصمیمگیری، فقط هشدار میدهد؟ دولت باید به مردم گزارش دهد که چرا کشور در همه ابعاد به چنین روزی افتاده است؟
دیروز در جریان یک نشست عمومی در سنندج، مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری، سخنانی بر زبان آورد که بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی پیدا کرد. او با اشاره به وضعیت بحرانی منابع آبی کشور گفت: «اگر باران نبارد، از آذرماه در تهران ناچار به جیرهبندی آب خواهیم بود، و اگر باز هم نبارد، باید تهران را خالی کنیم.» تهران در ششمین سال پیاپی خشکسالی، با کمترین سطح ذخایر آبی در شصت سال اخیر روبهرو است. پنج سد اصلی پایتخت، لار، طالقان، لتیان، ماملو و امیرکبیر، در مجموع کمتر از ۲۰۰میلیون مترمکعب آب دارند، معادل حدود یکسوم ظرفیت معمول. سد امیرکبیر تنها ۱۴میلیون مترمکعب آب ذخیره دارد و سد لار تقریباً خشک شده است. به گفته مسئولان آب و فاضلاب، وضعیت تهران «قرمز و شکننده» است؛ از آغاز سال آبی جدید تاکنون تقریباً هیچ بارشی ثبت نشده و بارندگیها نسبت به میانگین بلندمدت حدود ۸۰ درصد کاهش یافتهاند. در سطح ملی نیز ذخایر سدها به حدود ۴۰ درصد ظرفیت رسیده و بسیاری از استانها در وضعیت کمبارش یا خشک قرار دارند.
تنها گزینه؛ جیرهبندی
با تداوم کاهش بارش و افت ذخایر سدها، جیرهبندی آب در تهران از یک هشدار به واقعیتی نزدیک تبدیل شده است. مسئولان آبفا اعلام کردهاند که در صورت تداوم مصرف بالا، قطعیهای شبانه و دورهای ۱۲ تا ۴۸ ساعته در برخی مناطق اجرا خواهد شد. هماکنون نیز گزارشهایی از افت فشار و قطعی چندساعته در محلههای مختلف پایتخت منتشر شده است. این وضعیت صرفاً فنی نیست و میتواند به بحرانی بهداشتی و اجتماعی منجر شود. کاهش دسترسی به آب آشامیدنی سالم، استفاده از منابع غیربهداشتی و دشواری در رعایت بهداشت عمومی، خطر شیوع بیماریها را افزایش میدهد. تجربه بیآبی چندروزه همدان در سال ۱۴۰۱ نشان داد که چنین وضعیتی چگونه نظم شهری را مختل میکند. در شهری با بیش از ۱۲میلیون نفر جمعیت، تکرار این سناریو میتواند به مهاجرت اجباری، نارضایتی عمومی و ناآرامیهای گسترده منجر شود.
دلایل ریشهای: فراتر از آسمان بیباران
اگرچه تغییرات اقلیمی در کاهش بارش و تشدید خشکسالی نقش دارد، بحران آب ایران تنها حاصل آسمان بیباران نیست. ایران با برداشت سالانه ۵۵ تا ۶۰ میلیارد مترمکعب آب زیرزمینی، بزرگترین مصرفکننده این منابع در خاورمیانه است. از میان بیش از ۶۰۰دشت آبی کشور، نیمی در وضعیت بحرانی قرار دارند و در تهران، فرونشست زمین تا ۳۰ سانتیمتر در سال نشانه آشکار این بحران است.
در چهار دهه گذشته، ساخت بیش از ۶۰۰سد بدون مدیریت جامع حوضههای آبریز، جریانهای طبیعی را مختل و تبخیر گسترده آب را بهدنبال داشته است. سیاستهای خودکفایی و کشت محصولات پرآببر نیز فشار مضاعفی بر منابع وارد کردهاند؛ بیش از ۹۰درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، در حالی که کمتر از ۲۵درصد اراضی از روشهای نوین آبیاری استفاده میکنند.
در بخش شهری نیز مصرف بالا است. هر شهروند تهرانی روزانه حدود ۲۵۰لیتر آب مصرف میکند — تقریباً دو برابر میانگین جهانی — و بیش از نیمی از مشترکان بالاتر از الگوی مجازند. همزمان، ۳۰درصد آب در شبکه فرسوده تهران هدر میرود و نبود یک نظام مدیریتی یکپارچه، برنامهریزی مؤثر در حوزه آب را دشوار کرده است.
سوءمدیریت و تصمیمهای اشتباه
بحران امروز ریشه در دههها تصمیمگیری نادرست دارد. سیاستهای توسعه کشاورزی در مناطق خشک بدون توجه به ظرفیت اکولوژیک، کشور را به مسیر کشت گندم، برنج و نیشکر در مناطقی کشاند که آب کافی ندارند. اصرار بر خودکفایی و عدم واردات محصولات پرآببر سبب شده دولتها با ساخت سدهای متعدد رودخانهها را قطع کنند و حقآبه تالابها و سفرهها را نادیده بگیرند. همزمان، صنایع آببر مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی در مناطق خشک توسعه یافتهاند و بار مضاعفی بر منابع آب گذاشتهاند.
مصرف بیرویه آب شرب نیز تا حدی نتیجهی فقدان قیمتگذاری واقعی و نبود سیستم هوشمند است. آب در ایران بسیار ارزان است و قبضهای آب سهم ناچیزی از بودجهی خانوار را تشکیل میدهند. اگرچه وزارت نیرو در سال جاری طرح نصب کنتورهای هوشمند و اعمال تعرفههای پلکانی را مطرح کرده، اما اجرای آن هنوز فراگیر نشده و تنها در چند شهر بهصورت محدود در حال اجراست. از طرف دیگر، سرمایهگذاری در بازچرخانی فاضلاب و شیرینسازی آب دریا ناچیز است؛ عربستان سعودی در چند سال اخیر توانسته تقریباً نیمی از آب توزیعشده خود را از آب دریا تأمین کند، در حالی که ایران هنوز تنها بخش ناچیزی (حدود سهدرصد) از آب شرب خود را از این مسیر تأمین میکند.
زیرساختهای فرسوده از عوامل اصلی بحران آب در تهراناند. طبق آمار رسمی، حدود ۳۰درصد از آب تولیدی در شبکه فرسوده شهر هدر میرود؛ بسیاری از خطوط انتقال و توزیع مربوط به دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ هستند و تاکنون بازسازی اساسی نشدهاند. نوسازی کامل این شبکهها به میلیاردها دلار سرمایهگذاری نیاز دارد، اما به دلیل کماولویت بودن در بودجههای عمرانی، اجرای آن همواره به تعویق افتاده است.
آیا تخلیه تهران ممکن است؟
اما آیا واقعاً امکان جابهجایی ۱۰ تا ۱۵میلیون نفر در چند ماه وجود دارد؟ تجربه جهانی نشان میدهد که کوچ جمعیت یک کلانشهر پروژهای چنددههای و بسیار پرهزینه است. حتی در انتقال پایتختهای سیاسی مانند قاهره یا جاکارتا، پروژهها دهها سال طول کشیدهاند و صدها میلیارد دلار هزینه داشتهاند. بنابراین، سخن از تخلیه تهران بیش از آنکه طرحی عملی باشد، هشداری برای جلب توجه عمومی است.
دولت برای کاستن از فشار، پروژه انتقال آب از سد طالقان را سرعت بخشیده است. خط دوم این طرح قرار است روزانه حدود ۲۱۶ هزار مترمکعب آب به تهران اضافه کند. اما این پروژهها نیز مسکنهای کوتاهمدتاند. در بلندمدت، پایداری آب تهران نیازمند اصلاح ساختارهای اساسی است: کاهش مصرف کشاورزی و تغییر الگوی کشت، سرمایهگذاری در روشهای نوین آبیاری، قیمتگذاری واقعی آب، نوسازی شبکههای فرسوده، توسعه تصفیهخانهها و شیرینسازی، و اجرای طرحهای بازچرخانی فاضلاب.
توپ در زمین مردم!
یکی از توصیههای مکرر مسئولان، صرفهجویی توسط مردم است. کارشناسان میگویند اگر شهروندان دهدرصد به صرفهجویی خود بیفزایند، میتوان بحران چند ماه آینده را مدیریت کرد. این توصیه درست است، اما کافی نیست. وقتی ۹۰درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود و بخش زیادی از آن هدر میرود، مسئولیت عمده بر دوش سیاستگذاران است. مردم با تغییر الگوهای مصرف، استفاده از تجهیزات کاهنده و بازنگری در سبک زندگی میتوانند بخشی از مشکل را حل کنند، اما بدون اصلاحات بنیادین در مدیریت آب، صرفهجویی خانگی اثر محدودی خواهد داشت.
از سوی دیگر، لایههایی از جامعه که در معرض تبعیض و حاشیهنشینی هستند بیش از دیگران تحت تأثیر کمآبی قرار میگیرند. محلات محروم که شبکهی لولهکشی ضعیفتری دارند و خانوادههای کمدرآمد که توان خرید آب بستهبندی یا نصب مخزن ندارند، آسیبپذیری بیشتری دارند. عدالت آبی مستلزم آن است که دولت توزیع آب را بر اساس نیاز و آسیبپذیری مدیریت کند، نه صرفاً بر اساس قدرت مالی یا نفوذ.
بحران آب تهران نمودی از بحران ملی است. ایران در پنج سال اخیر بدترین دورههای خشکسالی خود را تجربه کرده و بارشها ۴۰ تا ۸۰درصد نسبت به میانگین کاهش یافتهاند. حتی اگر باران در زمستان آینده شروع شود، ذخایر سدها به این زودی پر نخواهد شد و احتمالاً چند سال طول میکشد تا شرایط به حالت عادی بازگردد. از سوی دیگر، الگوهای اقلیمی نشان میدهد منطقه خاورمیانه با روند افزایش دما و کاهش بارش روبهروست، بنابراین باید برای دهههای خشک آماده شد. شاید بشود از بحران جلوگیری کرد به شرطی که سیاستگذاران به جای انداختن توپ در زمین مردم، مسئولیت خود را بپذیرند و به مدیریت علمی و کارآمد روی آورند.

















