برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

آیا بالاخره منطق «گریز هسته‌ای» ایران را رها می‌کند؟

منبع
فارس
بروزرسانی
آیا بالاخره منطق «گریز هسته‌ای» ایران را رها می‌کند؟
فارس/ يادداشت پيش رو در پايگاه تحليلي«رصد» منتشر شده وانتشار آن در آخرين خبر الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. منطق گريز هسته‌اي، منطقي «امنيتي» است و مبناي آن هم «نگراني‌هاي امنيتي» است؛ ريشه اين منطق در هراس از توان‌مندي‌هاي ايران و هراس از ايدئولوژي انقلاب اسلامي است. صحبت از مذاکرات هسته‌اي ايران و 1+5 (پنج عضو دائمي شوراي امنيت و آلمان) اين روزها به فراگيري جهاني بدل شده است. در بخش جستجوي اخبار گوگل، وقتي کلمه «ايران» جستجو مي‌شود، روزي نيست که چند گزارش و تحليل در خصوص اين مذاکرات به چشم نخورد. مهم‌تر از خود اين گفتارها، منطق آنهاست. منطق اکثريت قابل ملاحظه اين نوشتارها و گفته‌ها، چنين است: - برنامه هسته‌اي ايران، منشاء نگراني در سطح بين‌المللي است؛ - مذاکرات با هدف رفع اين نگراني ظاهرا منطقي بين‌المللي صورت مي‌پذيرد؛ - رفع نگراني يعني اينکه تدبيري انديشيده شود تا ايران نتواند به بمب هسته‌اي دست پيدا کند؛ - راه رفع نگراني تحديد تاسيسات و امکانات و مواد هسته‌اي ايران است و - مبناي تحديد تاسيسات مزبور بالاخص تاسيسات غني‌سازي ايران، «قابليت گريز هسته‌اي» است که در هر حال و به هر طريق، نبايد کمتر از يک‌سال باشد. به باور برخي تحليل‌گران، «گريز هسته‌اي»، از ابتداي مذاکرات ايران و 1+5 تاکنون، کليدواژه اصلي مذاکره‌کنندگان غربي است. معناي زمان گريز هسته‌اي، همان‌طور که پيش از اين نيز در گزارش‌هاي مختلف مورد اشاره واقع شده، «زماني است که از اراده يک کشور براي ساخت بمب هسته‌اي تا توليد آن مورد نياز است». تنها به‌عنوان يک مثال، «رابرت اينهورن» يکي از مذاکره‌کنندگان سابق هسته‌اي در اين خصوص به المانيتور گفته است: «زمان گريز يک سال، حداقل تقاضاي سياسي براي توافق است». اين منطق مذاکراتي بدان معناست که طرف غربي «اصل صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران» را نمي‌پذيرد و باز هم به سياق مذاکرات ايران و EU3 در دوران اصلاحات، به‌دنبال تضمين عيني است. تضمين عيني براي طرف غربي در آن دوران، عدم امکان غني‌سازي براي ايران بود و امروز و در اثر پيشرفت‌هاي هسته‌اي ايران، چون تضمين عيني به آن شکل ممکن نيست – و به قول اوباما نمي‌توان کاري کرد که حتي يک پيچ و مهره از برنامه هسته‌اي ايران باقي نماند – تضمين عيني عبارتست از تحديد توان غني‌سازي کشور.به عبارت ديگر، 12 سال مذاکره هسته‌اي منجر به آن نشده تا طرف غربي به صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران باور آورد، لذا دوره‌اي (گفته مي‌شود 10 تا 15 ساله) را مي‌طلبد تا ايران به تحديد توان غني‌سازي هسته‌اي خود بپردازد، اين دوره منجر به اعتمادسازي شده و در نهايت ايران تبديل به يک عضو عادي ان‌پي‌تي شود و البته بايد توجه کرد که تمام اعضاي عادي ان‌پي‌تي هم الزاما غني‌سازي نمي‌کنند.با اين وصف، 2 سوال اساسي پيش مي‌آيد: اولا، آيا ايران منطق مزبور را مي‌پذيرد يا از طرف غربي مي‌خواهد که بر مبناي يک برنامه هسته‌اي صلح‌آميز با ايران مذاکره کند؟ ثانيا، بر فرض با 10 الي 15 سال محدودسازي بر اساس منطق ظرفيت گريز، آيا اين منطق صحنه را ترک خواهد کرد و آيا پس از اين دوران ديگر با منطق مزبور با برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران برخورد نخواهد شد؟ پاسخ به سوال اول، در صلاحيت مذاکره‌کنندگان هسته‌اي ايران است. البته اگر در توافق نهايي – بر فرض حصول – همين منطق براي دوره گام نهايي به‌کار گرفته شود، چاره‌اي نيست که گفته شود منطق مزبور پذيرفته شده است.اما در خصوص سوال دوم، بايد گفت که اگرچه توافق ژنو تصريح دارد که پس از دوره طولاني گام نهايي و طي موفقيت‌آميز آن - که البته در تشخيص موفقيت، نظر طرف غربي شرط است – با ايران مثل يک عضو عادي ان‌پي‌تي برخورد خواهد شد، باز هم تضميني وجود ندارد که منطق گريز هسته‌اي از ميدان چالش هسته‌اي ايران و غرب رخت بربندد.در توضيح اين واقعيت، بايد پيش از هرچيز به اين نکته اشاره کرد که منطق گريز هسته‌اي، منطقي «امنيتي» است و مبناي آن هم «نگراني‌هاي امنيتي» است. به عبارت ديگر، ريشه اين منطق در هراس از توان‌مندي‌هاي ايران و هراس از ايدئولوژي انقلاب اسلامي است.رفع آنچه غربي‌ها نگراني از برنامه هسته‌اي ايران مي‌نامند، مستلزم حل مسائل ديگري بين تهران و پايتخت‌هاي غربي است، مسائلي که محيط بين‌الاذهاني دو طرف را در خصوص نيات يکديگر، تغيير دهد. البته بايد به اين نکته اذعان کرد که حصول همين توافق هسته‌اي مي‌تواند تغييري – هر چند کم – در محيط مزبور ايجاد نمايد. از سوي ديگر، اگر مبناي منطق گريز هسته‌اي، امنيت اسرائيل باشد – که هست – و با توجه به اين اصل که جمهوري اسلامي ايران هرگز رژيم مزبور را به رسميت نخواهد شناخت و هرگز از حقوق ملت فلسطين و ساير ملت‌هاي مسلمان منطقه نخواهد گذشت، بديهي است که نگراني‌هاي رژيم صهيونيستي از ايران 10 يا 15 سال بعد هم با امروز فرق چنداني نخواهد کرد.اگرچه در سياست پيش‌بيني آينده کار آساني نيست اما اذعان به اين نکته هم سخت نيست که تغيير محيط بين‌الاذهاني بين ايران و غرب با توجه به اختلافات ريشه‌اي گفتماني، دست‌کم در ميان‌مدت بسيار دشوار خواهد بود.ايران به دنبال سلاح هسته‌اي نيست و نخواهد بود. تضمين اين واقعيت در باورهاي ديني و ايدئولوژي انقلاب اسلامي است نه در زمان گريز هسته‌اي. تنها زماني که طرف غربي اين واقعيت را بپذيرد – که البته سخت است که بپذيرد – مناقشه هسته‌اي به پايان مي‌رسد.