نماد آخرین خبر

برآورد وضعیت شیعیان در پاکستان؛ دومین کشور شیعه جهان قربانی وحشیگری وهابیت

منبع
فرهنگ نيوز
بروزرسانی
برآورد وضعیت شیعیان در پاکستان؛ دومین کشور شیعه جهان قربانی وحشیگری وهابیت
فرهنگ نيوز/ متن پيش رو در فرهنگ نيوز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. شيعيان پاکستان را مي توان مظلوم ترين قشر شيعه در جهان دانست که روزانه در سايه مرگ به واسطه جليقه هاي انتحاري تکفيري ها زيست مي نمايند. صحبت از شيعيان و مراکز تجمع آن ها در جهان همواره افکار عمومي بين المللي را به سوي شيعيان ايران، عراق، جنوب لبنان، بحرين و... سوق مي دهد، اين در حالي است که کشور پاکستان با دارا بودن 36 ميليون شيعه يکي از بزرگترين مراکز جهان تشيع محسوب مي شود. کشور پاکستان با جمعيتي بالغ بر 180 ميليون نفر در جنوب آسيا واقع شده است. اخبار منتشر شده ناشي از تحولات اين کشور نظير مبارزه ارتش با گروه هاي افراطي، تنش نظامي اسلام آباد با دهلي نو، دارا با مقاديري از تسليحات اتمي و... همواره مورد توجه رسانه هاي بين المللي قرار گرفته است، اين در حالي است که کمتر توجهي به فشارهاي تحميل شده و کشتارهاي پياپي شيعيان اين کشور منعکس مي شود. حضور فعال گروه هاي تروريستي نظير القاعده و شعب آن و جريان هاي تکفيري مانند لشکر طيبه، تحريک طالبان پاکستان، لشکر جنگوي، سپاه صحابه، شبکه حقاني و... پاکستان را به مامن امني براي گروه هاي سلفي تبديل نموده تا جايي که بسياري از تحليلگران جهان از اين کشور به عنوان بزرگترين صادر کننده تروريسم و خطرناک ترين مکان جهان نام مي برند. اسامه بن لادن رهبر پيشين القاعده، ايمن الظواهري رهبر کنوني پاکستان، ملاعمر رهبر طالبان افغانستان، حکيم الله محسود رهبر پيشين طالبان پاکستان و ساير رهبران اين گروه، جلال الدين حقاني رهبر شبکه حقاني، گلبدين حکمتيار و... همگي در پاکستان حضور داشته و به فعاليت مي پردازند. حضور جريان هاي افراطي و پايگاه مستحکم آن ها در پاکستان تا جايي است که شماري از توده هاي مردمي اين کشور نيز بدلايل مختلف نظير بيسوادي و فقر بالا به حمايت از آن ها مي پردازند و عرصه را بيش از هر زماني بر شيعيان اين کشور تنگ نموده است. ترويج افکار وهابي در پاکستان که حمايت مالي و معنوي عربستان سعودي را پشت سر خويش احساس مي نمايند فضاي ضد شيعي گسترده اي را در اين کشور ايجاد نموده تا جايي که کمتر زماني است که اخبار حاصل از انفجارهاي متعدد اعم از مين گذاري، انتحاري، خمپاره اي و اعدام هاي شيعيان در سطح جامعه پاکستان منعکس نگردد. از اين رو بر آن شديم در اين نوشتار به بررسي موقعيت و جايگاه شيعيان در کشور پاکستان بپردازيم. پاکستان بر اساس برآورد سال ۲۰۱۲ با بيش از ۱۸۰ ميليون نفر جمعيت ششمين کشور پرجمعيت دنياست. بنا بر آمار منتشر شده از سوي سازمان سيا، شيعيان 20 درصد از جامعه پاکستان را تشکيل مي دهند که پس از ايران بيشترين جمعيت شيعه را در خود جاي داده است. نوع حکومت اين کشور جمهوري پارلماني فدرال است و از ۴ ايالت و چهار قلمرو فدرالي تشکيل مي‌شود. پاکستان هم از نظر زباني و قومي و هم از نظر جغرافيايي کشور متنوع است. اردو و انگليسي زبان‌هاي رسمي اين کشور، اسلام آباد پايتخت و کراچي بزرگترين شهر پاکستان است. مسلمانان سني اکثريت جمعيت اين کشور را تشکيل مي دهند که عمدتا حنفي مذهبند. با اين حال شماري از سني مذهب هاي اين کشورمتعلق به گروه اهل حديث اهستند که گروهي به شدت سنتي و محافظه کار، شبيه گروه اخباري در ميان شيعيان مي باشند که روابط نزديکي با وهابيان عربستان دارند. عربستان سعودي بسان پدرخوانده جريان هاي تکفيري نقش بسزايي در رشد تروريست هاي سلفي در پاکستان داشته است. نواز شريف نخست وزير پاکستان (راست) در کنار ملک سلمان بن عبدالعزيز پادشاه سعودي. پس از اهل سنت، دومين گروه مذهبي عمده در جامعه پاکستان را شيعيان تشکيل مي دهند. شيعيان پاکستان به دو گروه دوازده امامي و اسماعيليه تقسيم مي شوند که اکثريت قاطع شيعيان جزو گروه اول هست. بر اساس برخي شواهد تاريخي، تشيع در نيمه اول قرن يکم هجري به سرزمين شبه قاره هند راه پيدا کرده است. به طوري که در دوران حکومت حضرت علي عليه السلام نيروهاي عرب که از مرزهاي سند عبور کرده بودند موجب شده بود بخشي از مردم «جات» ارادتي عميق به حضرت پيدا کنند. در طول قرن هاي سپري شده شيعيان پاکستان همواره زندگي مسالمت آميزي را در کنار اهل سنت اين کشور تجربه کرده اند. با آغاز تنش هاي فرقه اي نشات گرفته از سوي جريان هاي وهابي روابط ميان طرفين بيش از پيش متشنج شده و شيعيان به دليل جمعيت کمتر و موقعيت اجتماعي ضعيف تر در سطح جامعه دائما مورد فشار و تهديد افراطيون قرار گرفته اند، فشارهايي که مختص شيعيان نبوده و مسيحيان پاکستان را نيز بارها هدف قرار داده است تا جايي که در طول سال هاي اخير بارها کليساهاي مسيحيان اين کشور هدف حملات انتحاري تروريست هاي تکفيري قرار گرفته است. بر خلاف بسياري از کشورهاي اسلامي که شيعيان در آن ها از نوعي تمرکز جغرافيايي برخوردارند، در پاکستان چنين چيزي به چشم نمي خورد. شيعيان اين کشور در تمام شهرها و شهرستان ها پراکنده اند و اين پراکندگي در سطح روستاها نيز به چشم مي خورد. مهم ترين شهرهايي که شيعيان در آن ها سکونت دارند، عبارتند از: کراچي، لاهور، کشمير، ملتان، راولپندي، اسلام آباد، جنگ، سيالکوت، حيدرآباد، پيشاور، پاراچنار، کوهات، اسکردو و کويته. بخش زيادي از شيعيان پاکستان به ويژه در کشمير اصالتي ايراني داشته و يا از ايران بدان جا مهاجرت نموده اند. اسامي هم چون همداني، سمناني، کاشاني، کرماني، گيلاني، مازندراني، شيرازي، اصفهاني، قزويني و اراکي از اسامي مشهور در کشمير مي‌باشد که حاکي از پناه آوردن شيعيان عمدتا ايراني به کشمير است. اعتقاد و توجه به امام زمان در ميان شيعيان کشمير بسيار قوي است. دعاي ندبه و جشن‌هاي نيمه شعبان به شدت رواج دارد. همچنين صدقه‌اي ويژه با عنوان «امام ضامن» به امام شان هديه مي‌کنند، به اين صورت که هنگام عزيمت به سفر، مبلغي را به عنوان هديه به امام بر بازوي خود مي‌بندند و پس از بازگشت، آن را به نيت امام زمان (صلوات الله عليه) صدقه مي‌دهند پنجاب پر جمعيت ترين ايالت اين کشور، بيشترين جمعيت شيعه را در خود جاي داده است. در لاهور، مرکز پنجاب، قريب نيم ميليون شيعه در سال هاي آخر دهه 60 شمسي زندگي مي کردند که امروز با توجه به رشد زاد و ولد در آن کشور و همچنين مهاجرت روستاييان به آنجا، ممکن است اين تعداد به دو برابر افزايش يافته باشد. کشتار پي در پي شيعيان نگراني فزاينده مجامع حقوق بشري را در پي داشته است. در تصوير فوق شيعيان هزاره در کويته در اعتراض به کشتار متعدد هم کيشان شان از دفن شهدا پرهيز کرده اند. در کراچي مرکز ايالت سند نيز جمعيت زيادي از شيعيان زندگي مي کنند. پس از تقسيم شبه قاره هند، تعداد زيادي از شيعيان هند به اين شهر مهاجرت کردند که امروز به نام «خوجه ها» از آنها ياد مي شوند. شهر مهم ديگري که تعداد قابل توجهي جمعيت شيعه را در خود جاي داده، شهر «کويته»، مرکز ايالت بلوچستان است. شيعيان اين شهر عمدتا در جنوب شهر (علمدار رود و مري آباد) و شمال غرب آن (بروري و کراني) تمرکز يافته اند. آنها از لحاظ قومي، به قوميت هاي هزاره، قندهاري، پنجابي، گلگتي، بلتي و تبتي تقسيم مي شوند، اما اکثريت عمده آنها را مردم هزاره تشکيل مي دهند. هزاره ها به زبان فارسي تکلم مي کنند و از نظر فرهنگي و آداب و رسوم اجتماعي، تفاوت هاي محسوسي با ديگر اقوام دارند. آنان نسبت به باورهاي مذهبي، سنت هاي اجتماعي خود و حجاب زنان حساسيت فوق العاده اي نشان مي دهند. مراسم ديني، بويژه ايام محرم و صفر، با جوش و حرارت زايد الوصفي از سوي آنان برگزار مي شود. کويته نزديک مرزهاي افغانستان است. جايي که شبه نظاميان طالبان در آنجا نفوذ دارند. درعين حال اين منطقه تحت نفوذ شورشيان بلوچستان است که از سال ها پيش براي خودمختاري مي جنگند. از آن گذشته اين منطقه داراي بزرگ ترين معادن پاکستان است. دولت به دليل ناتواني در متوقف کردن اين خشونت ها به شدت در معرض انتقاد قرار دارد. شمار کثيري از پاکستاني ها دولت را متهم به مساحمه با افراطي مي نمايند و بر اين باورند ارتش در برابر تکفيري ها ناتوان بوده و گاها حتي با آن ها همراهي مي نمايد. در آخرين نقطه هاي شمال شرقي پاکستان، سرزمين کوهستاني گلگت و بتستان واقع شده که دست کم از قرن هشتم هجري به اين طرف، مسکن ثابت شيعيان بوده است. گسترش شيعه به اين ناحيه دور دست کوهستاني، به داستان مهاجرت ميرسيد علي همداني (۷۸۶ ـ ۷۱۴ هـ) با جمعي از يارانش از ايران در دوران سلطه تيمور لنگ برمي گردد. در ايالت سرحد نيز شيعيان حضور چشمگيري دارند. گرچه در خود شهر پيشاور، مرکز اين ايالت، تعداد شيعيان چندان چشمگير نيست، اما در برخي مناطق ديگر اين ايالت، بويژه پاراچنار و کوهات، شيعيان حضور نسبتا وسيعي دارند. در پاراچنار، نزديک به نيمي از جمعيت شهر را شيعيان تشکيل مي دهند.(۱۸) رهبر پيشين شيعيان پاکستان شهيد عارف حسين حسيني نيز از همين ناحيه بود. جامعه پاکستان به دليل نظام نسبتا باز سياسي و با وجود محدوديت هاي متعدد، در رده هاي مياني حکومت و مشاغل کشور به ايفاي نقش مي پردازند. بر خلاف سال هاي اخير که عرصه بر شيعيان بيش از پيش تنگ شده است، آن ها در گذشته اي نه چندان دور فعالانه تر در اجتماع حضور مي يافتند و نقش بسزايي در جامعه ايفا مي نمودند. بنابر شواهد تاريخي شمار کثيري از مقامات بالاي پاکستان در سه دهه ابتدايي استقلال اين کشور از هند را شيعيان تشکيل مي دادند. محمد علي جناح رهبر استقلال پاکستان يک شيعه بوده است. اوج فعاليت تشکيلاتي شيعيان به سال هاي پاياني دهه هفتاد باز مي گردد که متاثر از وقوع انقلاب اسلامي در ايران است. در سال 1979 نهضت اجراي فقه جعفري توسط جعفر حسين روحاني پايه گذاري شد. تا پيش از تاسيس اين جريان شيعيان عموما در احزاب کلان کشور همچون حزب مردم و مسلم ليگ عضويت داشتند. در سال 1984 شهيد عارف حسين حسيني رهبري حزب را بر عهده گرفت و روند مشارکت فعال تر شيعيان در سياست را تسريع بخشيد. او در کنگره حزبي سال 1987 در لاهور، با ايجاد اصلاحات جدي در «نهضت اجراي فقه جعفريه» آن را به سطح يک حزب رسمي سياسي ارتقا داد اما شهيد حسيني در پنجم اوت 1988 بر اثر يک اقدام تروريستي در پيشاور به شهادت رسيد و پس از او حجه الاسلام والمسلمين ساجد علي نقوي معاون اول او به جانشيني او تعيين گرديد. در دوران رهبري ساجد علي نقوي، فعاليت «تحريک جعفريه»در صحنه سياسي همچنان ادامه پيدا کرد. شيعيان تحت رهبري «تحريک» در انتخابات حضور پيدا مي کنند و به کانديداهاي حزب راي مي دهند، «تحريک» تاکنون در صحنه مبارزات انتخاباتي چندان موفق نبوده، ولي ائتلاف آن با احزاب سياسي و يا اسلامي ديگر توانسته است دست کم آن را از انزوا و مرگ سياسي نجات دهد. گروههاي شيعه ديگري همچون احزاب دانشجويي و فدراسيون شيعه مذهبان، حزب دانشجويان اماميه، امياميه ميشن، گروه اماميه اثنا عشر، هيات علماي اماميه، مکتب انقلاب فکراسلامي و همچنين شيعيان هزاره نيز شيعه کنفرانس را راه‌اندازي کردند. با اين حال و با گذر زمان و تشديد فعاليت هاي گروه هاي سلفي از ميزان مشارکت و فعاليت گروه هاي شيعه در سطح کشور کاسته شده است.
با وقوع انقلاب اسلامي روحي تازه در نهضت هاي آزادي بخش در کشورهاي اسلامي دميده شد. شيعيان پاکستان نيز متاثر از اين انقلاب بر فعاليت هاي خويش افزودند. شيعيان پاکستان بعد تاسي از انقلاب ايران تشکيلاتي تر شده و خواسته‌هاي نويني راطرح ريزي کردند. تدريس عقايد شيعي به دانش آموزان شيعه در مدارس دولتي، واگذاري امور اوقاف شيعيان به خودشان و حفاظت از عزارادي سيدالشهدا از جمله اين اهداف بود. آنان همچنين به روند اسلامي سازي پاکستان توسط ضيا الحق که بر اساس فقه حنفي صورت مي‌گرفت نيز معترض بودند. در اين ميان گروه هاي افراطي به حمايت از عربستان سعودي و تحت عناويني چون مقابله با رشد و گسترش افکار انقلاب اسلامي به برخورد با شيعيان پاکستاني پرداختند. افراط گرايان سپاه صحابه را در تقابل با شيعيان تشکيل دادند و موجي از شيعه ستيزي و کشتار و ترور شيعيان آغاز گرديد که تا به امروز ادامه دارد. هنري کيسينجر استراتژيست و وزيرخارجه وقت آمريکا در تاييد اين رويکرد در مقطع فوق مي گويد :«بهترين راه براي جلوگيري از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامي در ميان ساير جوامع اسلامي اين است که با ايجاد يک حرکت هدايت‌شده اسلامي در ميان اهل سنت، که در عين حال مطابق سياست‌ها و خواست‌هاي آمريکا باشد، به مقابله با انقلاب اسلامي برخيزيم. » هنري کيسينجر استراتژيست معروف آمريکا راه مقابله با انقلاب ايران را تاسيس گروه هاي اسلامي هدايت شده در ميان اهل سنت عنوان مي کند. گروه هايي که القاعده، داعش، سپاه صحابه و طالبان را مي توان مصاديق امروزي آن ها دانست. روي کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان و قدرت گيري روز افزون تروريست ها و تندرو ها در جامعه پاکستان در کنار انفعال و ناکارآمدي ارتش در ايجاد امنيت بر ميزان شيعه ستيزي و کشتار اين اقليت مظلوم افزود تا جايي که تنها بين ژانويه ۲۰۱۲ تا ژانويه ۲۰۱۳ در طي ۷۷ حمله تروريستي ۶۳۵ شيعه به قتل رسيدند. برخي رسانه ها اين قبيل اقدامات را مصداق نسل کشي شيعيان در پاکستان دانسته اند. در دوران محمد ضيا الحق رييس جمهور پاکستان نيز يکي از شديد ترين نوع شيعه ستيزي و قتل عام را در پاکستان به نمايش گذاشته شد. بيش از ۸۰ هزار سني تندرو به روستاهاي شيعه نشين داروت، بونجي، جاگلوت، جلال‌آباد، پاري و ماناوار حمله کرده و آنان را ويران کردند. تعداد کشته شدگان شيعه صدها تن تخمين زده شد. تخمين زده مي‌شود يک ميليون شيعه هزاره در پاکستان زندگي مي‌کنند. اين افراد که از روي ظاهر خود بسادگي قابل تشخيص اند بارها هدف اقدامات تروريستي گروههاي تندرو وهابي و سني قرار گرفته‌اند تا جايي که در برخي مقاطع حتي براي بيرون امدن از منزل نيز در خطر ترور قرار دارند. تعداد کشته شدگان توسط گروههاي تندرو وهابي حدود 8000 تن ارزيابي شده است. مقامات پاکستان بارها متهم به مماشات در قتل‌عام شيعيان شده اند. درميان صدها ترور صورت گرفته تا سال ۲۰۰۱ حتي يک مورد نيز منجر به مجازات عاملان نشده است. ديدبان حقوق بشر سازمان ملل متحد بارها خواهان اقدام دولت پاکستان براي ممانعت از کشتار شيعيان توسط گروه هاي وهابي خصوصا در هنگام عزاداري محرم شده است. عمده رهبران سازمان هاي تروريستي ضد شيعه از جمله «سپاه صحابه»، «لشکر جنگوي»، «مقامات طالبان» و «لشکر طيبه» از شاگردان مدارس ديوبندي هستند. مدارس ديوبندي در قرن ۱۹ در هند تاسيس شد و داراي ريشه‌هاي ضد شيعه قوي است. هم اکنون مدارس فوق تحت حمايت مالي و معنوي عربستان سعودي قرار دارند. عمده تروريست هايي که مبادرت به اقدامات انتحاري نموده و زمينه مرگ کثيري از شهروندان را فراهم مي آورند فارغ التحصيل دانشگاه هاي تاسيس شده توسط سعودي در پاکستان هستند. در رابطه با مماشات نيروهاي امنيتي با تکفيري ها بايستي ذکر کرد که قدرت و نفوذ آن ها در سطح جامعه و ساختار قبيله گي حاکم بر پاکستان، سياستمداران و نظاميان اين کشور را بر آن داشته جهت تداوم حکمراني و ممانعت از ايجاد بي ثباتي دست گروه هاي تکفيري را در اعمال جنايات شان باز گذارند، امري که با نارضايتي مجامع حقوق بشري روبرو بوده است. ديدبان حقوق بشر سازمان ملل تا کنون گزارش هاي متعددي در رابطه با نقض فاحش حقوق شيعيان در پاکستان منتشر نموده اند، يکي از اين گزارش ها تحت عنوان «ما مردگان متحرک هستيم: قتل عام هاي هزاره هاي شيعه در ايالت بلوچستان، پاکستان» به نشر رسيده است. براد آدمز مسئول آسيايي ديده بان حقوق بشر در اين باره مي گويد: «افراطيان سني مذهب هزاره ها را هنگامي که آنان مصروف نماز خواندن درمساجد، رفتن به کار و يا مصروف انجام کارهاي روزمره شان بوده اند، مورد حملات مسلحانه و حملات انتحاري و انفجاري قرارداده است.» نامبرده اضافه مي کند که ديگر هيچ مسير مسافرتي، هيچ مسير رفتن به بازار براي خريد و فروش، هيچ مکتب و هيچ مسيري رفتن براي کار براي هزاره ها امن و مصئون نيست. ناکامي دولت در پايان دادن به اين حملات تکان دهنده بوده وغير قابل قبول ميباشد. طبق گزارش منتشر شده توسط ديده بان حقوق بشر، تداوم حملات مسلحانه باعث شده است که حدود نيم ميليون تن از اعضاي جامعه هزاره مقيم کويته در ترس و هراس زندگي کرده و مجبور به محدود کردن عبور و مرور شان گردند. که اين مسئله منجر به مشکلات اقتصادي هزاره ها گرديده و باعث شده است تا هزاره دسترسي کمتري به فرصت هاي تحصيلي و شغلي داشته باشند. اين وضعيت غم انگيز باعث شده است تا تعدادي زيادي از هزاره ها پاکستان را ترک کرده و به کشورهاي ديگر پناهنده شوند. بنابر گزارش هاي صادر شده از سوي مجامع حقوق بشري در سال هاي اخير زندگي براي شيعيان بيش از هر زماني سخت شده تا جايي که شماري از آن ها مهاجرت نموده اند. تصاوير تابوت هايي را نشان مي دهد که در حملات تکفيري ها به عزاداري هزاره ها به شهادت رسيده اند. از سال 2008 بدين سو، مسلمانان شيعه مذهب پاکستان هدف خشونت هاي بي سابقه و فزاينده فرقه اي قرار گرفته است. شبه نظاميان مسلح سلفي هزاران شهروند شيعه را در سراسر پاکستان به قتل رسانده است. اگرچه گروه موسوم به لشکر جنگوي مسئوليت اين حملات را برعهده گرفته است، ولي اکثر رهبران اين گروه هنوز به نقش رهبري شان ادامه داده و از تعقيب قانوني و محاکمه شدن شدن حکومت مصون هستند. تعدادي از شبه نظاميان برجسته لشکر جنگوي که محکوم به حبس شده بودند و همچنين تعدادي از مظنونين وابسته به اين گروه که تحت نظارت قرار داشتند، از توقيف خانه هاي نظامي و ملکي پاکستان فرار کرده اند. اين درحالي است که مقامات اين کشور هيچ گونه دليل قانع کننده مبني بر فرار انان ارايه نتوانسته اند. آدمز اذعان مي کند: «اين مسئله که جامعه هزاره پاکستان به خاطر ناکامي مقامات پاکستاني در جلوگيري از خشونت هاي لشکر جنگوي، وادار به يک زندگي مملو از ترس و هراس گرديده است، زشت و ناپسند است. ولي زشت تر از اين آنکه مقامات پاکستاني به هزاره ها گفته است که محروميت آنان از حقوق قانوني شان در حقيقت بهاي زنده ماندن آنان مي باشد.» در يکي از داستان هاي نقل شده در گزارش موسوم به «ما مردگان متحرک هستيم» که توسط يک مسافر سني نقل شده است آمده: «من در مسير کويته به طرف مرز ايران رانندگي مي کنم. به مجردي که ما وارد منطقه مستونگ شديم، [مردان مسلح] به سرعت به طرف ما آمده و مارا متوقف ساخت. بيادم نيست که چند نفر بودند. ولي تمام آنان مسلح با کلاشينکوف و راکت انداز بودند. آن ها به ما دستور دادند تا از ماشين خارج شويم. آن ها پرسيدند که کي ها سني هستند، نام هاي هريک را جداگانه پرسيدند. بعدا به سني ها گفتند که از محل فرار کنند. ما از جاي خويش بلند شده و براي نجات زندگي خويش پا به فرار گذاشتيم. همگي خيلي ترسيده بوديم.... بعضي به يک طرف و بعضي به طرف ديگر فرار کردند. درحالي که آنان به سني ها اجازه دادند تا از محل فرار کنند، شيعه ها را در داخل ماشين نگه داشتند. بعدا آنها را از ماشين پياده کرده و بر آنان تير اندازي کردند. من اين صحنه را زماني که در عقب يکي از تعميرهاي همجوار مخفي شده بودم، تماشا کردم.» داستان فوق تنها نمونه اي از وضعيت اسف باري است که روزانه براي شيعيان در اقصي نقاط پاکستان پيش مي آيد. وضعيتي که نه تنها در پاکستان بلکه به واسطه هم مرزي مناطق بلوچ نشين ايران با اين کشور گه گاه نيز در کشورمان به وقوع مي پيوندد. عناصر و گروه هاي تروريستي هم چون جندالله و جيش العدل با بهره گيري از ناامني هاي موجود و حمايت برخي قدرت هاي منطقه اي مانند عربستان جهت ايجاد بي ثباتي در کشور مبادرت به بمب گذاري و عمليات انتحاري جهت کشتار شيعيان نموده اند. نگاهي به پيشينه و اعترافات چنين گروه هايي (استناد به اعترافات عبدالمالک ريگي) و رهبران جريان هاي تروريستي پاکستان اذهان عمومي را به سوي حاميان مالي و معنوي پشت سر آن ها (عربستان سعودي به گونه اي مستقيم و ايالات متحده به شکلي غير مستقيم) سوق مي دهد.