عدنان طباطبایی: ایران و آمریکا منافع مشترک ندارند، باید به دنبال توسعه روابط با اروپا باشیم
خبرآنلاين
بروزرسانی
خبرآنلاين/ عدنان طباطبايي در گفتگو با خبرآنلاين ضمن تاکيد بر اهميت توجه بر روابط ايران و اروپا به لزوم عنايت به مناسبات با آلمان اشاره دارد.
درست چند هفته پس از حل و فصل پرونده يک دهه اي هسته اي ايران و کشورهاي غربي، تهران براي حل يک بحران منطقه اي به نام سوريه هم دعوت شد تا در اين خصوص نقش مثبتي ايفا کند. اتفاقي که اثرات مثبتي هم در پي داشت و بيانيه اي ۹ بندي از اين گفتگوها بيرون آمد. عدنان طبابايي معتقد است آلمان نقش پررنگي در حضور ايران در اين نشست ايفا کرد و يکي از بازيگراني بود که اصرار داشت تهران بايد در نشست هاي حل بحران سوريه حضور داشته باشد. مدير کل پژوهشکده center for applied research in partnership with the orient در آلمان همچنين اعتقاد دارد ايران و آمريکا منافع و اهداف کاملا متفاوتي دارند و تهران بايد به فکر همگرايي بيشتر با کشورهاي اروپايي باشد. در ادامه مشورح گفتگوي خبرآنلاين با عدنان طباطبايي پسر صادق طباطبايي که در آلمان زندگي مي کند را مي خوانيد.
تاثير برجام بر روابط ايران و اروپا را چطور مي بينيد؟ وزراي خارجه کشورهاي اروپايي پس از حصول اين توافق يکي يکي به کشورمان سفر کردند و همه اينها بعد از حدود بيش از ده سال صورت گرفت. فضاي روابط ايران و اروپا و به ويژه آلمان را چطور مي بينيد؟
اگر موافق باشيد ابتدا روي موضوع آلمان تمرکز کنيم. به نظرم حتي در سالهايي که ارتباط ايران با غرب به پايينترين ميزان رسيده بود باز هم آلمان سعي مي کرد روابط خود با تهران را حفظ کند. به ويژه در دوره دوم رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد بسياري از کشورهاي غربي ارتباطشان را به پايينترين سطح با ايران رساندند ولي آلمان همچنان روابط خود را حفظ کرد و حتي در دوراني که مشکل با غرب بسيار زياد بود آلماني ها تمايلي نداشتند ارتباط خود را با ايران کاملا قطع کنند و مثلا سفير اين کشور هميشه در تهران حضور داشت. آلمان از ابتداي انقلاب اسلامي تا امروز سعي کرده هميشه رابطه خوبي با ايران داشته باشد و حتي در دشوار ترين ايام هم اين رابطه را حفظ کرده است. الان طبيعي است که وقتي ماجراي هسته اي حل شده خود ما هم در ايران تمايل بيشتري داشته باشيم با آلمان ارتباط خوبي داشته باشيم. چون ما اين سابقه را داريم که آلمان هميشه روابط خود را با ايران حفظ کرده است. به همين دليل از سوي ايران هم نسبت به آلمان ذهنيت مثبتي وجود دارد. وقتي آقاي اشتاين ماير به ايران مي آيد و با مقامات ايران ديدار و گفتگو مي کند من فکر مي کنم سطح گفتگوها بسيار جدي تر از مذاکراتي است که مثلا وزراي خارجي ديگر کشورهاي اروپايي در اين مدت با ايران انجام داده اند. به نظر من اين ارتباط و نقشي که آلمان مي تواند بازي کند بسيار مهم است و فکر مي کنم در مورد نشست وين هم آلمان تلاش زيادي کرد تا ايران هم در اين نشست حضور داشته باشد چون معقتد بود حل اين بحران بدون نقش آفريني مثبت ايران امکان پذير نيست.
براي اولين بار از زمان آغاز بحران سوريه ايران براي حل اين بحران دعوت شد و در يک نشست بين المللي حضور يافت. اساسا چه عواملي سبب شد ايران را دعوت کنند و اينکه اين حضور چه تاثير بين المللي از خود بر جاي گذاشت؟
من معتقدم شايد بحران بايد به اين مرحله مي رسيد که قبول مي کردند ايران هم بايد در اين نشست حضور يابد و بدون شرط و شروط هاي پيشين از ايران بخواهند در اين مذاکرات حاضر شود و از خواسته هاي خود کوتاه بيايند و بگويند ايران بايد در اين گفتگوها حاضر شود. نفس حضور ايران اين جمع بندي را ايجاد کرد که کشورهاي اروپايي چه دلشان بخواهد و چه نه ايران نفوذ خاصي در سوريه دارد و بايد ايران را دعوت کرد. خوشبختانه ما هم دولتي در کشورمان داريم که منافع ملي را به بهترين وجه مي شناسد و متوجه خطوط قرمزها هم هست و به خوبي مي داند براي حل بحران سوريه سر چه مواردي بايد چانه زني و گفتگو کند. حتما بدون حضور ايران آنهم به صورت توام با حضور آقاي ظريف و اميرعبداللهيان اين نشست نمي توانست تا اين اندازه پيشرفت کند.
چقدر تاثير توافق هسته اي باعث شد ايران به اين نشست دعوت شد؟ چون در اين چهار سال حتي در گمانه زني ها هم ايران جايي در ميان کشورهاي حل کننده اين بحران نداشت و ايران را بخشي از راه حل نمي دانستند که قسمتي از مشکل معرفي مي کردند. چه اتفاقي افتاد که طرف غربي پذيرفت ايران بخشي از راه حل است؟
به نظر من اولين بار در ۳۶ سال جمهوري اسلامي ايران يک ديپلماسي معنادار را در مقابل قدرت هاي دنيا در پيش گرفت. از آنسو هم طرف هاي غربي هم بدون لحن هاي منفي و تهديد آميز يک ديپلماسي منطقي را در مقابل تهران در پيش گرفتند و در نتيجه طرفين توانستند در خصوص موضوعي که غير قابل حل به نظر مي آمد با يکديگر به توافق برسند. مذاکرات هسته اي ايران و گروه کشورهاي ۵+۱ تجربه بسيار مثبتي بود که در مورد مسئله پيچيده اي گفتگو صورت گيرد و باعث شد طرفين به اين نتيجه برسند که شايد با اين ساز و کار بتوان ديگر بحران هاي بين المللي را هم پيش برد. اين توافق به اندازه اي قوي بود که بحث هاي داخلي ايران و آمريکا نتوانستند آن را بشکنند و همچنان اين توافق قوي بر سر جايش باقيست و توافق خوبي هم هست و اين تجربه بسيار مثبتي است که نشان مي دهد اگر ايران را مثلا به بحران سوريه و گفتگوهايش هم دعوت کنيم مي توان به حل و فصل آن اميد داشت.
آينده روابط ما با کشورهاي اروپايي و به ويژه با آلمان ديگر موردي است که مي تواند قابل توجه قرار گيرد. همانطور که شما هم اشاره کرديد نوع روابط ما با آلمان ها در اين سالها همواره ويژه بوده است و يک نگراني که در اين سالها هميشه وجود داشته در خصوص توافق اين است که در صورتي که آمريکايي ها بخواهند دوباره تحريم ها را عليه ايران فعلا کنند (با توجه به اينکه در اين روزها تقريبا همه نامزدهاي رايست جمهوري آمريکا بر اين موضوع تاکيد دارند) چه پشتوانه اي وحود دارد که کشورهاي اروپايي دنباله روي آمريکايي ها نروند؟
طبيعتا ما بايد اميدوار باشيم که اروپايي ها الگوي مستقلي به کار ببندند اگر روزي اين توافق در آمريکا با مشکل مواجه شد. شايد هم واقع بينانه تر اين باشد که بگوييم تا حد بيشتري همچنان اروپا دنبال آمريکا خواهد رفت ولي تفاوتي که به نظر من الان نسبت به سالهاي پيش به وجود آمده اين است که نيروهاي اقتصادي کشورهاي اروپايي و فشارهاي جدي روي دولت هاي خود در دو سه سال اخير ايجاد کردند که بايد با ايران به توافق برسيد تا بتوانيم وارد اقتصاد ايران شويم. فکر مي کنم الان به جايي رسيديم که حتي اگر به قول شما انتخابات آمريکا اين فضا را تغيير دهد و دوباره تحريم هاي جديد را به کار ببندد من بعيد نمي دانم که اروپا کماکان دنباله روي آمريکا باشد و احتمالا تا حد قابل توجهي کار خود را دنبال کند و رويکرد مستقلي نسبت به آمريکا در پيش بگيرد چون فشار شرکت هاي اقتصادي به دولت ها و منافع اقتصادي که دارند فضا را تغيير داده است. از طرف ديگر اگر ايران هم به کشورهاي اروپايي و به ويژه آلمان نشان دهد که علاقه مند است در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي و همچنين امنيتي با غرب همکاري داشته باشد فضا تا اندازه زيادي مثبت تر خواهد شد چرا که در حال حاضر شاهديم با توجه به بحران هاي منطقه خاورميانه شرايط ويژه اي به وجود آمده و اين مي تواند فوريت خاصي را براي کشورهاي اروپايي ايجاد کند که روابط با تهران را در سطح مساعد نگاه دارند. چون واقعيت اين است که در اين شرايط منافع ما با آمريکا اصلا جايي براي هماهنگي ندارد و به نظر من اصلا دنبال آمريکا نرويم و بيشتر روي اروپا تمرکز داشته باشيم چرا که تضاد در اهداف و منافع ميان ما و آمريکا بسيار جدي است در حاليکه چنين وضعيتي براي ما و اروپا وجود ندارد.